قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب
سه شنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۴، ۰۷:۳۳ ق.ظ

273 . صفحه 273



بیست و  چهارم شهریور :



نفیسه :



(آیه 55)-پس از ذکر دلائل منطقى و روشن شدن حقیقت در آیات گذشته،این آیه با لحنى تهدیدآمیز چنین مى‏گوید: بگذار «تا نعمتهایى را که به آنها داده‏ایم کفران کنند و (اکنون) چند روزى از (متاع دنیا) بهره‏مند شوید اما به زودى خواهید دانست» نتیجه و پایان کارتان چیست (لِیَکْفُرُوا بِما آتَیْناهُمْ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ).
این درست به آن مى‏ماند که انسان شخص متخلف و منحرفى را با دلائل مختلف، نصیحت و ارشاد کند و سرانجام چون امکان دارد این نصایح و اندرزها در او اثر نکند با یک جمله تهدیدآمیز گفتار خود را پایان مى‏دهد و مى‏گوید: با توجه به این مطالبى که گفتم باز هم هر چه از دستت برمى‏آید بکن ولى نتیجه کارت را به زودى خواهى دید.


(آیه 56)- در تعقیب بحثهاى مستدل پیرامون نفى شرک و بت پرستى، در اینجا به سه قسمت از بدعتها و عادات شوم مشرکان اشاره کرده، مى‏گوید: آنها براى بتهایى که هیچ گونه سود و زیانى از آنها سراغ ندارند، سهمى از آنچه به آنان روزى داده‏ایم قرار مى‏دهند» (وَ یَجْعَلُونَ لِما لا یَعْلَمُونَ نَصِیباً مِمَّا رَزَقْناهُمْ).
این سهم، قسمتى از شتران و چهارپایان و بخشى از زراعت بوده که در سوره انعام آیه 136 به آن اشاره شده که مشرکان در جاهلیت آنها را مخصوص بتان مى‏دانستند و در راه آنها خرج مى‏کردند.
سپس اضافه مى‏کند: «به خدا سوگند (در دادگاه عدل قیامت) از این دروغها و تهمتها بازپرسى خواهید شد»! (تَاللَّهِ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا کُنْتُمْ تَفْتَرُونَ).
بنابراین عمل زشت و شوم شما هم زیان دنیا دارد زیرا قسمتى از سرمایه‏هاى شما را مى‏بلعد و هم زیان مجازات در جهان دیگر.


(آیه 57)- آنجا که تولد دختر ننگ بود! دومین بدعت شوم مشرکان این بود که: آنها (در پندار خود) براى خداوند دختران قرار مى‏دهند منزه است» از این که فرزندى داشته باشد (وَ یَجْعَلُونَ لِلَّهِ الْبَناتِ سُبْحانَهُ). خداوندى که از هرگونه آلایش جسمانى پاک است.
«ولى براى خودشان آنچه را میل دارند قائل مى‏شوند» (وَ لَهُمْ ما یَشْتَهُونَ).
یعنى، هرگز حاضر نبودند همین دختران را که براى خدا قائل شده بودند براى خود نیز قائل شوند و اصلا دختر براى آنها عیب و ننگ محسوب مى‏شد!


(آیه 58)- این آیه براى تکمیل مطلب فوق اشاره به سومین عادت زشت و شوم آنها کرده، مى‏گوید: «هنگامى که به یکى از آنها بشارت داده شود، خدا دخترى به تو داده آن چنان از فرط ناراحتى چهره‏اش تغییر مى‏کند که صورتش سیاه مى‏شود»! (وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى‏ ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا).
«و مملو از خشم و غضب مى‏گردد» (وَ هُوَ کَظِیمٌ).


(آیه 59)- کار به همین جا پایان نمى‏گیرد او براى نجات از این ننگ و عار که به پندار نادرستش،دامنش را گرفته «از قوم و قبیله خود به خاطر این بشارت بدى که به او داده شده است متوارى مى‏گردد» (یَتَوارى‏ مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ).
باز هم دائما در این فکر غوطه‏ور است که «آیا این ننگ را بر خود بپذیرد و دختر را نگهدارد و یا آن را زنده در زیر خاک پنهان سازد»! (أَ یُمْسِکُهُ عَلى‏ هُونٍ أَمْ یَدُسُّهُ فِی التُّرابِ).
در پایان آیه این حکم ظالمانه و شقاوت آمیز غیر انسانى را با صراحت هر چه بیشتر محکوم کرده، مى‏گوید: «چه بد حکم مى‏کنند»! (أَلا ساءَ ما یَحْکُمُونَ).


(آیه 60)- سرانجام ریشه این همه آلودگیها و بدبختیها را چنین معرفى مى‏کند که: اینها همه زاییده عدم ایمان آخرت است و «براى آنها که به سراى آخرت ایمان ندارند صفات زشت است» (لِلَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ مَثَلُ السَّوْءِ).
«و براى خداوند صفات عالى است» (وَ لِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلى‏).
«و او قادر حکیم است» (وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ).
فراموش کردن خدا و همچنین فراموش کردن دادگاه عدل او انگیزه همه پستیها و زشتیها و انحرافها و خرافات است.
نقش اسلام در احیاى ارزش مقام زن:
تحقیر و درهم شکستن شخصیت زن، تنها در میان عرب جاهلى نبود، بلکه در میان اقوام دیگر و حتى شاید متمدنترین ملل آن زمان نیز، زن شخصیتى ناچیز داشت، و غالبا با او به صورت یک کالا و نه یک انسان رفتار مى‏شد، البته عرب جاهلى این تحقیر را در اشکال زننده‏تر و وحشتناکترى انجام مى‏داد.
ولى اسلام ظهور کرد و با این خرافه در ابعاد مختلفش سرسختانه جنگید و خود پیامبر صلّى اللّه علیه و آله آن قدر به دخترش بانوى اسلام فاطمه زهرا علیها السّلام احترام مى‏گذاشت که مردم تعجب مى‏کردند، با تمام مقامى که داشت، دست دخترش را مى‏بوسید، و به هنگام مراجعت از سفر نخستین کسى را که دیدار مى‏کرد، دخترش فاطمه بود.در حدیثى از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله مى‏خوانیم که فرمود: «چه فرزند خوبى است دختر! هم پرمحبت است، هم کمک کار، هم مونس است و هم پاک و پاک کننده».
در حقیقت این احترام به شخصیت زن سبب آزادى او در جامعه و پایان دادن به دوران بردگى زنان است.


ولى با نهایت تأسف هنوز در جوامع اسلامى، آثارى از همان افکار جاهلى وجود دارد، و هنوز کم نیستند خانواده‏هایى که از تولد پسر خوشحال و از نوزاد دختر ناراحت مى‏شوند.
حتى در جوامع غربى که تصور مى‏کنند براى زن شخصیت والایى قائلند عملا مى‏بینیم او را آنچنان تحقیر کرده‏اند که به صورت یک عروسک بى‏ارزش یا وسیله‏اى براى خاموش کردن آتش شهوت و یا ابزارى براى تبلیغ کالاهایشان در آورده‏اند.


(آیه 61)- گر حکم شود که مست گیرند ...! بعد از ذکر جنایات وحشتناک مشرکان عرب در زمینه بدعتهاى زشت و زنده به گور کردن دختران ممکن است این سؤال براى بعضى پیش آید که چگونه خداوند بندگان گنه کار را با این همه ظلم و جنایت فجیع سریعا کیفر نمى‏دهد؟! این آیه در مقام پاسخ به همین سؤال است، مى‏گوید: «اگر بنا شود خداوند مردم را به ظلمها و ستمهایى که مرتکب مى‏شوند کیفر دهد، جنبنده‏اى بر پشت زمین باقى نخواهد گذارد»! (وَ لَوْ یُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ ما تَرَکَ عَلَیْها مِنْ دَابَّةٍ).
و هنگامى که انسانها از میان بروند، فلسفه وجود جنبندگان دیگر، نیز از میان خواهد رفت و نسل آنها قطع مى‏شود.
سپس قرآن به ذکر این نکته مى‏پردازد که خداوند به همه ظالمان و ستمگران مهلت مى‏دهد «و تا اجل مسمى (زمان معینى) مرگ آنها را به تأخیر مى‏اندازد» (وَ لکِنْ یُؤَخِّرُهُمْ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى).
«اما هنگامى که اجل آنها سر رسد، نه ساعتى تأخیر مى‏کنند، و نه ساعتى پیشى مى‏گیرند» (فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا یَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا یَسْتَقْدِمُونَ). بلکه درست در همان لحظه موعود، مرگ دامانشان را فرا مى‏گیرد و لحظه‏اى پیش و پس نخواهد داشت.


(آیه 62)- بار دیگر با بیان تازه‏اى بدعتهاى زشت و خرافاتى را که عربهاى جاهلى داشتند- در زمینه تنفّر از فرزندان دختر و اعتقاد به این که فرشتگان دختران خدایند- محکوم کرده، مى‏گوید: «آنها براى خدا چیزهایى (فرزندان دختر) قرار مى‏دهند که خودشان از آن کراهت دارند»! (وَ یَجْعَلُونَ لِلَّهِ ما یَکْرَهُونَ).
این تناقض عجیبى است، اگر فرشتگان دختران خدایند، پس معلوم مى‏شود دختر چیز خوبى است، چرا شما از فرزندان دختر ناراحت مى‏شوید! و اگر بد است چرا براى خدا قائل هستید؟
«و با این حال آنها به دروغ مى‏گویند که سر انجام نیک و پاداش خیر از براى آنهاست» (وَ تَصِفُ أَلْسِنَتُهُمُ الْکَذِبَ أَنَّ لَهُمُ الْحُسْنى‏).
با کدام عمل، انتظار چنین پاداشى را دارند؟
لذا بلافاصله مى‏گوید: «ناچار براى آنها آتش دوزخ است» (لا جَرَمَ أَنَّ لَهُمُ النَّارَ). یعنى، نه تنها عاقبت نیکى ندارند، بلکه پایان کارشان جز آتش دوزخ نیست.
«و آنها از پیشگامان در آتشند» (وَ أَنَّهُمْ مُفْرَطُونَ).


(آیه 63)- و از آنجا که ممکن است بعد از شنیدن داستان عرب جاهلى براى بعضى این سؤال پیش آید که چگونه ممکن است انسان جگر گوشه خود را با آن قساوت، زنده به زیر خاکها بفرستید؟ در این آیه گویى به پاسخ پرداخته، مى‏گوید:
«به خدا سوگند ما پیش از تو پیامبرانى به سوى امتهاى پیشین فرستادیم، ولى شیطان اعمالشان را در نظرشان زینت داد» (تَاللَّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى‏ أُمَمٍ مِنْ قَبْلِکَ فَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ).
سپس اضافه مى‏کند: گروه مشرکان فعلى نیز دنباله‏رو همان برنامه‏هاى انحرافى امتهاى پیشین‏اند که شیطان اعمالشان را در نظرشان تزیین داده بود و «شیطان امروز ولى و راهنما و سرپرست آنهاست»! (فَهُوَ وَلِیُّهُمُ الْیَوْمَ). و از رهنمودهاى او الهام مى‏گیرند.
«و (به همین جهت) عذاب دردناکى براى آنهاست» (وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ).


(آیه 64)- این آیه هدف بعثت پیامبران را بیان مى‏کند تا روشن شود که اگر اقوام و ملتها، هوى و هوسها، و سلیقه‏هاى شخصى خود را کنار بگذارند و دست به دامن راهنمایى پیامبران بزنند، اثرى از این گونه خرافه‏ها، اختلافها، و اعمال ضد و نقیض باقى نمى‏ماند، مى‏گوید: «ما قرآن را بر تو نازل نکردیم مگر براى این که آنچه را در آن اختلاف دارند براى آنها روشن کنى» (وَ ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ إِلَّا لِتُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُوا فِیهِ).
«و (این قرآن) مایه هدایت و رحمت است، براى قومى که ایمان مى‏آورند» (وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ).


اعظم :




آیه 55 : توجه به غیر خداوند کفران نعمتهای اوست "لیکفروا بما اتیهم "



آیه 56: علامه در این آیه تعبیر دیگری را پسندیدن و ان این است که مردم در نزول نعمتها و رفع بلاها نقشی برای خداوند نمی بینند و همه را از غیر او می بینند


آیه 56 : حتی بخشی از نعمتها را به غیر خدا نسبت دادن شرک است "نصیبا مما رزقناهم "


آیه 57: آنچه را برای خود نمی پسندیدند به خدا منتسب می نمودند.


آیه 58 : مقصود از" اسوداد وجه" و سیاه شدن روی، بطور کنایه خشمناک شدن است ( المیزان ) . در موقع خشم چهره انسان ‏تیره رنگ می شود و این حالت شدت خشم و ناراحتی را نشان می دهد و در اینجا برای اینکه شدت خشم زیاد , به ‏خوبی تبیین شود از واژه مسودا استفاده شده است.‏


آیه 59 : گاهی بزرگترین جنایات زیرپوشش مقدس ترین شعارها صورت می گیرد "ایمسکه علی هون ام یدسه فی التراب" (به نام حفظ آبرو دختراشونرو زنده به گور مکردن)


آیه 62 : مؤاخذه آنها عجله نمی شود،بلکه خداوند به آنها مهلت می دهد و مؤاخذه ایشان تا مدت معین تأخیر انداخته می شود که این مهلت معین برای افراد بشر زمان مرگ آنهاست و برای امتها موعدانقراض ایشان و نسبت به عموم افراد بشر همان وقوع قیامت است و زمانی که آن اجل محتوم و آن مدت معین سر برسد ابدا ساعتی تقدیم و یا تأخیر نمی افتد ودرست در همان زمان ، خداوند آنها را مؤاخذه می نماید.



آیه 63 :پذیرفتن جلوه های شیطان اولین مرحله پذیرفتن سلطه اوست (زین... فهو ولیهم )


آیه 63 : باز هم تکرار شده کار شیطان فقط زینت دادن است ...گول نخوریم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی