قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب
دوشنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۴، ۰۳:۵۱ ب.ظ

272 . صفحه 272


بیست و سوم شهریور :



نفیسه :



(آیه 43)- اگر نمى‏دانید بپرسید: این آیه بار دیگر به بیان مسائل گذشته در رابطه با اصول دین مى‏پردازد، و به یکى از اشکالات معروف مشرکان پاسخ مى‏گوید:

آنها مى‏گفتند: چرا خداوند فرشته‏اى را براى ابلاغ رسالت نازل نکرده است- و یا مى‏گفتند چرا پیامبر صلّى اللّه علیه و آله مجهز به یک نیروى فوق العاده نیست که ما را مجبور به ترک کارهایمان بنماید.
خداوند در پاسخ آنها مى‏گوید: «و پیش از تو، جز مردانى که به آنها وحى مى‏کردیم، نفرستادیم»! (وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ إِلَّا رِجالًا نُوحِی إِلَیْهِمْ).
آرى! این مردان از جنس بشر بودند، با تمام غرایز و عواطف انسانى، دردهاى آنها را از همه بهتر تشخیص مى‏دادند، و نیازهاى آنها را به خوبى درک مى‏کردند، در حالى که هیچ فرشته‏اى نمى‏تواند از این امور به خوبى آگاه گردد،.
سپس براى تأکید و تأیید این واقعیت اضافه مى‏کند: «اگر این موضوع را نمى‏دانید (بروید و) از اهل اطلاع بپرسید» (فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ).


(آیه 44)- در این آیه مى‏گوید: اگر شما آگاه نیستید از آنها بپرسید که: «از دلائل روشن و کتب» پیامبران پیشین آگاهند! (بِالْبَیِّناتِ وَ الزُّبُرِ).
به این ترتیب «مسأله تخصص» نه تنها در زمینه مسائل اسلامى و دینى از سوى قرآن به رسمیت شناخته شده، بلکه در همه زمینه‏ها مورد قبول و تأکید است، و روى این حساب بر همه مسلمانان لازم است که در هر عصر و زمان افراد آگاه و صاحب نظر درستکار مورد اطمینان، در همه زمینه‏ها داشته باشند که اگر کسانى مسائلى را نمى‏دانند به آنها مراجعه کنند.
سپس روى سخن را به پیامبر کرده، مى‏گوید: «و ما این ذکر (قرآن) را بر تو نازل کردیم تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها تبیین کنى» (وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ).
«و تا این که آنها (در این آیات، و وظائفى که در برابر آن دارند) بیندیشند» (وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ).
در واقع دعوت و برنامه رسالت تو از نظر اصولى چیز نوظهور و بى‏سابقه‏اى نیست همان گونه که بر رسولان پیشین، کتب آسمانى نازل کردیم تا مردم را به وظائفشان در برابر خدا و خلق و خویشتن آشنا سازند بر تو نیز این قرآن را نازل کردیم، تا به تبیین مفاهیم و تعالیم آن بپردازى و اندیشه انسانها را بیدار سازى.


(آیه 45)- انواع مجازاتها در برابر انواع گناهان! قرآن در بسیارى از بحثها، مطالب استدلالى را با مسائل عاطفى چنان به هم مى‏آمیزد که برترین اثر را در نفوس شنوندگان داشته باشد، آیات گذشته یک بحث منطقى در زمینه نبوت و معاد با مشرکان داشت، ولى در اینجا به تهدید جباران و مستکبران و گنهکاران لجوج مى‏پردازد و آنها را به انواع عذابهاى الهى بیم مى‏دهد.
نخست مى‏گوید: «آیا توطئه‏گران (ى که براى خاموش کردن نور حق به انواع نقشه‏هاى شوم متوسل شدند) از این ایمن گشتند که ممکن است خداوند آنها را در زمین فرو برد»؟ (أَ فَأَمِنَ الَّذِینَ مَکَرُوا السَّیِّئاتِ أَنْ یَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ).
آیا بعید است که زمین لرزه وحشتناکى رخ دهد، پوسته زمین بشکافد و دهان باز کند و آنها و همه زندگانیشان را در خود فرو برد، همان گونه که در تاریخ اقوام، کرارا اتفاق افتاده است؟
سپس اضافه مى‏کند: «و یا این که (هنگامى که آنها در حال غفلتند) عذاب (الهى) از آنجا که انتظارش را ندارند به سراغشان آید» (أَوْ یَأْتِیَهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَیْثُ لا یَشْعُرُونَ).


(آیه 46)- «و یا به هنگامى که (آنها براى کسب مال بیشتر و درآمد فزونتر) در رفت و آمد هستند (عذاب) دامانشان را بگیرد» (أَوْ یَأْخُذَهُمْ فِی تَقَلُّبِهِمْ).
«در حالى که قادر به فرار (از چنگال عذاب) نیستند» (فَما هُمْ بِمُعْجِزِینَ).


(آیه 47)- «و یا این که (مجازات الهى یک مرتبه به سراغشان نیاید بلکه) بطور تدریجى و ضمن هشدارهاى پى‏درپى، آنها را گرفتار سازد»؟ (أَوْ یَأْخُذَهُمْ عَلى‏ تَخَوُّفٍ).امروز همسایه آنها گرفتار سانحه‏اى مى‏شود، فردا یکى از بستگانشان و خلاصه هشدارها یکى بعد از دیگرى به سراغ آنها مى‏آید اگر بیدار شدند چه بهتر، و گر نه مجازات نهایى آنها را فرو خواهد گرفت.
تدریجى بودن عذاب و مجازات در این گونه موارد براى آن است که هنوز احتمال هدایت در این گروه وجود دارد، و رحمت خداوند اجازه نمى‏دهد که با اینها همچون سایرین رفتار شود «زیرا پروردگار شما رئوف و رحیم است» (فَإِنَّ رَبَّکُمْ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ).


(آیه 48)- سجده همه مخلوقات و جنبندگان حتى سایه‏هایشان براى خدا! در اینجا بار دیگر به بحث توحید باز مى‏گردد، نخست مى‏گوید: «آیا آنها (مشرکان توطئه‏گر) مخلوقات خدا را ندیدند که (چگونه) سایه‏هایشان از راست و چپ حرکت دارند و با خضوع براى خدا سجده مى‏کنند»؟ (أَ وَ لَمْ یَرَوْا إِلى‏ ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَیْ‏ءٍ یَتَفَیَّؤُا ظِلالُهُ عَنِ الْیَمِینِ وَ الشَّمائِلِ سُجَّداً لِلَّهِ وَ هُمْ داخِرُونَ).


(آیه 49)- در آیه گذشته تنها سخن از «سجده» سایه‏ها- با آن مفهوم وسیعش- به میان آمده بود، ولى در این آیه این مسأله را به عنوان یک برنامه عمومى براى همه موجودات مادى و غیر مادى، آسمانى و زمینى بیان کرده، مى‏گوید: «و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین از جنبندگان است و همچنین فرشتگان، براى خدا سجده مى‏کنند» (وَ لِلَّهِ یَسْجُدُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ مِنْ دابَّةٍ وَ الْمَلائِکَةُ).
«و آنها در این راه هیچ گونه استکبار نمى‏ورزند» (وَ هُمْ لا یَسْتَکْبِرُونَ). و در برابر خدا و فرمان او تسلیم محضند.
حقیقت سجده، نهایت خضوع و تواضع و پرستش و تسلیم است، و آن سجده معمولى ما که بر هفت عضو انجام مى‏دهیم مصداقى از این مفهوم عام است، و منحصر به آن نیست.
جمله «وَ هُمْ لا یَسْتَکْبِرُونَ» اشاره به وضع حال فرشتگان است، که آنها در خضوع و سجده در پیشگاه حق کمترین استکبار به خود راه نمى‏دهند.


(آیه 50)- لذا بلافاصله بعد از آن به دو قسمت از صفات آنها که تأکیدى است بر نفى استکبار اشاره کرده، مى‏گوید: «آنها از مخالفت پروردگارشان که بر فراز آنها و (حاکم بر آنها) است مى‏ترسند» (یَخافُونَ رَبَّهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ).
«و آنچه را مأموریت دارند به خوبى انجام مى‏دهند» (وَ یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ).
از این آیه به خوبى استفاده مى‏شود که نشانه نفى استکبار دو چیز است: ترس در برابر مسؤولیتها، و انجام فرمانهاى خدا بدون چون و چرا.


(آیه 51)- دین یکى و معبود یکى! در تعقیب بحث توحید و خداشناسى از طریق نظام آفرینش، در اینجا به نفى شرک مى‏پردازد، تا با تقارن این دو به یکدیگر، حقیقت آشکارتر شود.
در آغاز مى‏گوید: «خدا دستور داده که دو معبود براى خود انتخاب نکنید» (وَ قالَ اللَّهُ لا تَتَّخِذُوا إِلهَیْنِ اثْنَیْنِ).
«معبود تنها یکى است» (إِنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ).
وحدت نظام آفرینش و وحدت قوانین حاکم بر آن، خود دلیلى بر وحدت آفریدگار و وحدت معبود است.
اکنون که چنین است، «تنها از (کیفر) من بترسید» و از مخالفت فرمان من بیم داشته باشید (فَإِیَّایَ فَارْهَبُونِ).


(آیه 52)- و به دنبال این دستور ضمن سه آیه، دلیل توحید عبادت را با چهار بیان مشخص مى‏کند: نخست مى‏گوید: «آنچه در آسمانها و زمین است از آن اوست» (وَ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).
آیا در مقابل کسى که مالک عالم هستى است باید سجده کرد یا بتهاى فاقد همه چیز؟
سپس اضافه مى‏کند: نه تنها آسمانها و زمین از آن اوست که «همواره دین و تمام قوانین نیز از ناحیه او مى‏باشد» (وَ لَهُ الدِّینُ واصِباً).
و در پایان این آیه مى‏فرماید: با این حال که همه قوانین و دین و اطاعت از آن خداست «آیا از غیر خدا پرهیز مى‏کنید»؟ (أَ فَغَیْرَ اللَّهِ تَتَّقُونَ).
مگر بتها مى‏توانند به شما زیانى برسانند؟ یا نعمتى به شما ببخشند؟ که از مخالفتشان بیم دارید و عبادتشان را لازم مى‏شمرید؟!


(آیه 53)- «با این که آنچه از نعمتها دارید همه از ناحیه خداست» (وَ ما بِکُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ).
این در حقیقت سومین بیان است براى لزوم پرستش معبود یگانه یعنى «اللّه» و منظور این است که اگر پرستش بتها به خاطر شکر نعمت است، سر تا پاى وجود شما را نعمتهاى خدا فراگرفته است.
علاوه بر این: «هنگامى که ناراحتیها، مصائب بلاها و رنجها به سراغ شما مى‏آید (براى رفع آنها) تنها دست تضرع به درگاه او برمى‏دارید و او را مى‏خوانید» (ثُمَّ إِذا مَسَّکُمُ الضُّرُّ فَإِلَیْهِ تَجْئَرُونَ).
بنابراین، اگر پرستش بتها به خاطر دفع ضرر و حل مشکلات است، آن هم که از ناحیه خداست و این چهارمین بیان براى مسأله توحید عبادت است.


(آیه 54)- آرى! در این گونه موارد خداوند نداى شما را مى‏شنود و به آن پاسخ مى‏گوید و مشکلاتتان را برطرف مى‏سازد «سپس هنگامى که زیان و رنج را از شما برطرف ساخت گروهى از شما براى پروردگارشان همتا قرار مى‏دهند» و به سراغ بتها مى‏روند (ثُمَّ إِذا کَشَفَ الضُّرَّ عَنْکُمْ إِذا فَرِیقٌ مِنْکُمْ بِرَبِّهِمْ یُشْرِکُونَ).
در حقیقت قرآن به این نکته باریک اشاره مى‏کند که فطرت توحید در وجود همه شما هست، ولى در حال عادى، پرده‏هاى غفلت و غرور و جهل و تعصب و خرافات آن را مى‏پوشاند.


اعظم :




آیه 43 : در بیست و یک روایت از طریق شیعه و بیست و سه حدیث از طریق عامه رسیده است که مراد از اهل ذکر اهل بیت(ع) هستند.
مرحوم علامه مجلسی حدود 60 روایت در این زمینه نقل کرده است.
در روایتی از امام علی بن موسی الرضا(ع) آمده است که حضرت در پاسخ این سؤال که اهل ذکر کیانند فرمود: «نحن اهل الذکر و نحن المسؤولون؛ ما اهل ذکریم و از ما باید سؤال شود»

در برخی از تفاسیر اهل سنت از ابن عباس در تفسیر آیه فوق نقل شده: «هو محمد و علی و فاطمة و الحسن و الحسین هم اهل الذکر و العلم و العقل و البیان؛ اینان محمد(ص) و علی(ع) و فاطمه(س) و حسن(ع) و حسین(ع) هستند آنها اهل ذکر و اهل علم و عقل و بیان اند».


آیه 43 : چون اهل و متخصص هر چیزى نسبت به آن چیز عارف‏تر و بیناتر و به اخبار آن داناترند پس کسانى که مى‏خواهند نسبت به آن چیز اطلاع بدست آورند لازم است به اهل آن مراجعه کنند، و اهل کتابهاى آسمانى همان دانشمندانى هستند که تخصصشان در علم آن کتاب و عمل به شرایع آن است آنها اهل خبره و عاملین به آن علمند، اخبار انبیاء را مى‏دانند، پس دیگران باید به آنان مراجعه نمایند.(المیزان)


آیه 44: وظیفه پیامبر بیان آیات هستش ، وظیفه مردم تفکر در این آیات



آیه 45: چقدر فکرمی کنی ایمنی از عذاب خداوند ؟؟؟ یه خورده خودمون رو جمع و جورکنیم ... فرستادن عذاب برای خداوند کاری نداره ها


آیه 46 : معنی آیه از المیزان رو دقت کنیم : "یا ایمنند از اینکه در حال سرگرمی و تقلب در گناهان گریبانشان را بگیرد؟ و ایشان خدا را عاجز نخواهندکرد (و نمی توانند فرار کنند"


آیه 46: ممکن هم هست که معنا این باشد که خدا ایشان را با خود همان نعمتهایى که در آن غوطه مى‏خورند عذابشان کند، یعنى نعمت آنان را بر ایشان نقمت سازد، و این نسبت به جمله «فَما هُمْ بِمُعْجِزِینَ» سازگارتر و مناسب‏تر است.


آیه 46 :پناه می بریم از خداوند که در گیرو دار سرگرمیهای دنیا به عذاب خداوند گرفتار بشیم


آیه 47


آیه 47 : اخذ بر تخوف ) یعنی عذابی که با سابقه ترس فرا رسد، عذابی که قبلانشانه هایش برسد تا هر کس بخواهد بوسیله توبه و ندامت از فرا رسیدن آن جلوگیری کند و این نوع از عذاب در برابر عذاب ناگهانی و (من حیث لا یشعرون )در آیات قبلی ، قرار دارد، و لذا چنین عذابی که امکان تدارک و توبه در آن وجوددارد از مظاهر رأفت و رحمت الهی است و در آخر آیه می فرماید: پروردگارتان رئوف و رحیم است . بعضی نیز گفته اند مراد از (اخذ بر تخوف )به معنای عذابیست که ترسناک باشد،ولی هلاکت نیاورد مانند زلزله و طوفان و غیر آنها و بعضی نیز گفته اند مراد از(تخوف )(تنقص ) است یعنی کمبود و نقصان در نعمتها به نحو تدریجی ، مثلا ابتداامنیت سلب شود، آنگاه بارندگی کاهش بیابد و فراوانی روبه نقصان نهد وسلامت بدنی از آنها سلب گردد و هکذا کلیه نعمتها روبه کاهش گذارد و البته ، کم کردن نعمتها خود، مهلت و فرصتی است که بدکاران در آن مدت می توانند توبه کنند و مافات را به نحوی جبران نمایند، لذا جمله (ان ربکم لرؤف رحیم )در حکم تعلیل مفاد آیه است ، یعنی نزول این نوع عذاب از جهت رحمت و رأفت پروردگار است که به مردم فرصت توبه می دهد. (المیزان )


ایه 48 : اجسام دارای سایه، مصداق رویت آیه
اینکه مراد از رؤیت، رؤیت بصرى حسى است خود قرینه است بر اینکه مراد از «ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَیْ‏ءٍ» با در نظر گرفتن اینکه کلمه «من شى‏ء» بیان «ما خَلَقَ اللَّهُ» است همان موجودات دیدنى و محسوس است. چیزى که هست این است که بسیارى از آنها که دیدنى هستند سایه ندارند، ولى جمله «یَتَفَیَّؤُا ظِلالُهُ» مطلب را منحصر در سایه‏دارها کرده، مانند: کوه‏ها و درختان و ساختمانها و اجسام بر آمده از زمین.(المیزان)


آیه 49 : در این آیه دلالتی وجود دارد بر اینکه در غیر کره زمین در کرات آسمانی دیگر نیز جنبدگانی موجود بوده و در آنجا سکونت و زندگی می نمایند. و آنگاه می فرماید فرشتگان نیز برای خدا سجده می کنند و هرگز از عبادت اوتکبر نمی ورزند


ایه 49 : تکبر بده ... چه در مقابل خالق چه در برابر خالق ...اگه در برابر مخلوقات دیگه باشه ناپسنده چون همه مخلوقات درپیشگاه خداوند محتاج و فقیرند و هیچ یک مالک نفع و ضرری برای خودش نیست و اگه در مقابل خداوند باشه ناپسنده چون مستلزم اینه که فرد خودش رو از خداوند بی نیاز دیده و ادعای استقلال کرده


آیه 50 : معنای استکبار نورزیدن در مقابل خداوند اینه که اولا : از قدرتش بترسیم (آیه 45 و 46 ...بدونیم برای خداوند کاری ندارهبه طرفه العینی عذاب نازل کنه و وسط رگرمیهای دنیا جانمون رو بگیره) و اونو بزرگ و قادر بدونیم و ثانیا هر چی امر کرده رو اجرا کنیم .... یه جورایی به این معنی هستش که وقتی ما گناه م یکنیم یه جورایی در مقابل خداوند گردنکشی و استکبار کردیم


آیه 53 . 54 : نظیر این آیه رو چندین جای دیگه داشتیم ... در مواردی که دچار حیرانی می شیم ، دچار سختیها و شدائد ... ته لمون مایل به خدا میشه و ازش کمک میخوایم ولی وقتی اون ضرر رفع میشه همه چی رو فراموش می کنیم و میریم دنبال زندگی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی