200 . صفحه 200
سیزدهم تیر :
نفیسه :
آیه 80)- در این آیه تأکید بیشترى روى مجازات منافقان نموده و آخرین تهدید را ذکر مىکند به این ترتیب که روى سخن را به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله نموده مىگوید: «چه براى آنها استغفار کنى و چه نکنى، حتى اگر هفتاد بار براى آنها از خداوند طلب آمرزش نمایى هرگز خدا آنها را نمىبخشد» (اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِینَ مَرَّةً فَلَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ).«چرا که آنها خدا و پیامبرش را انکار کردند و راه کفر پیش گرفتند» و همین کفر آنها را به درّه نفاق و آثار شوم آن افکند (ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ).
و روشن است هدایت خدا شامل حال کسانى مىشود که در طریق حق طلبى گام بر مىدارند و جویاى حقیقتند، ولى «خداوند افراد فاسق و گنهکار و منافق را هدایت نمىکند» (وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقِینَ).
اهمیت به کیفیت کار است نه کمیت:
این حقیقت به خوبى از آیات قرآن به دست مىآید که اسلام در هیچ موردى روى «کثرت مقدار عمل» تکیه نکرده، بلکه همه جا اهمیت به «کیفیت عمل» داده است.
مهم این است که هیچ کسى از مقدار توانایى خود دریغ ندارد، سخن از بسیار و کم نیست، سخن از احساس مسؤولیت و اخلاص است.
از این موضوع این حقیقت نیز روشن مىشود که در یک جامعه سالم اسلامى به هنگام بروز مشکلات، همه باید احساس مسؤولیت کنند، نباید چشمها تنها به متمکنان دوخته شود، چرا که اسلام متعلق به همه است، و همه باید در حفظ آن از جان و دل بکوشند.
(آیه 81)- باز هم کارشکنى منافقان: در این آیه نیز سخن همچنان پیرامون معرفى منافقان، به وسیله اعمال و رفتار و افکار آنهاست.نخست مىفرماید: «آنها که در (تبوک) از شرکت در جهاد تخلف جستند، و با عذرهاى واهى در خانههاى خود نشستند (و به گمان خود سلامت را بر خطرات میدان جنگ ترجیح دادند) از این عملى که بر ضد رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله مرتکب شدند، خوشحالند» (فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللَّهِ).
«و از این که در راه خدا با مال و جان خود جهاد کنند (و به افتخارات بزرگ مجاهدان نائل گردند) کراهت داشتند» (وَ کَرِهُوا أَنْ یُجاهِدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ).
آنها به تخلف خودشان از شرکت در میدان جهاد قناعت نکردند، بلکه با وسوسههاى شیطانى کوشش داشتند، دیگران را نیز دلسرد یا منصرف سازند «و به آنها گفتند: در این گرماى سوزان تابستان به سوى میدان نبرد حرکت نکنید» (وَ قالُوا لا تَنْفِرُوا فِی الْحَرِّ).
سپس قرآن روى سخن را به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله کرده و با لحن قاطع و کوبندهاى به آنها چنین پاسخ مىگوید: «به آنها بگو: آتش سوزان دوزخ از این هم گرمتر و سوزانتر است اگر بفهمند»! (قُلْ نارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ کانُوا یَفْقَهُونَ).
ولى افسوس که بر اثر ضعف ایمان، و عدم درک کافى، توجه ندارند که چه آتش سوزانى در انتظار آنهاست، آتشى که یک جرقه کوچکش از آتشهاى دنیا سوزندهتر است.
(آیه 82)- در این آیه اشاره به این مىکند که آنها به گمان این که پیروزى به دست آوردهاند و با تخلف از جهاد و دلسرد کردن بعضى از مجاهدان به هدفى رسیدهاند، قهقهه سر مىدهند و بسیار مىخندند، همان گونه که همه منافقان در هر عصر و زمان چنینند.ولى قرآن به آنها اخطار مىکند که «باید کم بخندند و بسیار بگریند» (فَلْیَضْحَکُوا قَلِیلًا وَ لْیَبْکُوا کَثِیراً).
گریه براى آینده تاریکى که در پیش دارند، گریه به خاطر این که همه پلهاى بازگشت را پشت سر خود ویران ساختهاند، و بالاخره گریه براى این که این همه استعداد و سرمایه عمر را از دست داده و رسوایى و تیرهروزى و بدبختى براى خود خریدهاند.
و در آخر آیه مىفرماید: «این جزاى اعمالى است که آنها انجام مىدادند» (جَزاءً بِما کانُوا یَکْسِبُونَ).
(آیه 83)- در این آیه اشاره به یکى دیگر از روشهاى حساب شده و خطرناک منافقان مىکند و آن این که آنها به هنگامى که کار خلافى را آشکارا انجام مىدهند براى تبرئه خود ظاهرا در مقام جبران بر مىآیند و با این نوسانها و اعمال ضد و نقیض، چهره اصلى خود را پنهان مىدارند.آیه مىگوید: «هرگاه خداوند تو را به سوى گروهى از اینها باز گرداند و از تو اجازه بخواهند که در میدان جهاد دیگرى شرکت کنند، به آنها بگو، هیچ گاه با من در هیچ جهادى شرکت نخواهید کرد، و هرگز همراه من با دشمنى نخواهید جنگید»! (فَإِنْ رَجَعَکَ اللَّهُ إِلى طائِفَةٍ مِنْهُمْ فَاسْتَأْذَنُوکَ لِلْخُرُوجِ فَقُلْ لَنْ تَخْرُجُوا مَعِیَ أَبَداً وَ لَنْ تُقاتِلُوا مَعِیَ عَدُوًّا).
یعنى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله باید آنها را براى همیشه مأیوس کند و روشن سازد که دیگر کسى فریبشان را نخواهد خورد.
جمله «طائِفَةٍ مِنْهُمْ» (گروهى از ایشان) نشان مىدهد که همه آنان حاضر نبودند از این طریق وارد شوند و پیشنهاد شرکت در جهاد دیگرى را عرضه بدارند.
سپس دلیل عدم قبول پیشنهاد آنان را چنین بیان مىکند: «شما براى نخستین بار راضى شدید که از میدان جهاد کنارهگیرى کنید و در خانهها بنشینید، هم اکنون نیز به متخلفان بپیوندید، و با آنها در خانهها بنشینید» (إِنَّکُمْ رَضِیتُمْ بِالْقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَاقْعُدُوا مَعَ الْخالِفِینَ).
(آیه 84)- روش محکمتر در برابر منافقان: پس از آن که منافقان با تخلف صریح از شرکت در میدان جهاد پردهها را دریدند و کارشان بر ملا شد، خداوند به پیامبرش دستور مىدهد روش صریحتر و محکمترى در برابر آنها اتخاذ کند تا براى همیشه فکر نفاق و منافقگرى از مغزهاى دیگران برچیده شود.لذا مىفرماید: «بر هیچ یک از آنها (منافقان) که از دنیا مىروند نماز مگزار»! (وَ لا تُصَلِّ عَلى أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَداً).
«و هیچ گاه در کنار قبر او براى طلب آمرزش و استغفار نایست» (وَ لا تَقُمْ عَلى قَبْرِهِ).
در حقیقت این یک نوع مبارزه منفى، و در عین حال مؤثر، در برابر گروه منافقان است.
و این یک برنامه مبارزه حساب شده در برابر گروه منافقان در آن زمان بود که امروز هم مسلمانان باید از روشهاى مشابه آن استفاده کنند.
در پایان آیه بار دیگر دلیل این دستور را روشن مىسازد و مىفرماید: «این حکم به خاطر آن است که آنها به خدا و پیامبرش کافر شدند» (إِنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ).
«و در حالى که فاسق و مخالف فرمان خدا بودند از دنیا رفتند» (وَ ماتُوا وَ هُمْ فاسِقُونَ). نه از کرده خود پشیمان شدند و نه با آب توبه لکههاى گناه را از دامان شستند.
(آیه 85)- در اینجا ممکن بوده است سؤالى براى ما مسلمانان مطرح شود که اگر منافقان به راستى این همه از رحمت خدا دورند پس چرا خداوند به آنها این همه محبت کرده و این همه مال و فرزند (نیروى اقتصادى و انسانى) را در اختیارشان قرار داده است.در آیه مورد بحث روى سخن را به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله کرده و پاسخ این سؤال را چنین مىدهد: «اموال و فرزندانشان هیچ گاه نباید مایه اعجاب تو شود» (وَ لا تُعْجِبْکَ أَمْوالُهُمْ وَ أَوْلادُهُمْ).
چرا که به عکس آنچه مردم ظاهربین خیال مىکنند، این اموال و فرزندان نه تنها باعث خوشوقتى آنها نیست، بلکه «خداوند مىخواهد آنان را به وسیله اینها در دنیا مجازات کند، و با حال کفر جان بدهند» (إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُعَذِّبَهُمْ بِها فِی الدُّنْیا وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ کافِرُونَ).
این آیه اشاره به این واقعیت مىکند که امکانات اقتصادى و نیروهاى انسانى در دست افراد ناصالح نه تنها سعادت آفرین نیست، بلکه غالبا مایه دردسر و بلا و بدبختى است، زیرا چنین اشخاصى نه اموال خود را به مورد، مصرف مىکنند و نه فرزندان سر به راه و با ایمان و تربیت یافتهاى دارند، بلکه اموالشان مایه غفلت آنها از خدا و مسائل اساسى زندگى است و فرزندانشان هم در خدمت ظالمان و فاسدان قرار مىگیرند.
منتها براى کسانى که ثروت و نیروى انسانى را اصیل مىپندارند و چگونگى مصرف آن، براى آنها مطرح نیست، زندگانى این گونه اشخاص دورنماى دل انگیزى دارد، اما اگر به متن زندگیشان نزدیکتر شویم و به این حقیقت نیز توجه کنیم که چگونگى بهرهبردارى از این امکانات مطرح است تصدیق خواهیم کرد که هرگز افراد خوشبختى نیستند.
(آیه 86)- در این آیه و آیه بعد باز سخن درباره منافقان است. آیه مىگوید:«هنگامى که سورهاى درباره جهاد نازل مىشود و از مردم دعوت مىکند که به خدا ایمان بیاورید (یعنى بر ایمان خود ثابت قدم بمانند و آن را تقویت نمایند) و همراه پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و آله در راه او جهاد کنید، در این هنگام منافقان قدرتمند که توانایى کافى از نظر جسمى و مالى براى شرکت در میدان جنگ دارند از تو اجازه مىخواهند که در میدان جهاد شرکت نکنند و مىگویند بگذار ما با قاعدین (آنها که از جهاد معذورند) باشیم» (وَ إِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ آمِنُوا بِاللَّهِ وَ جاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ اسْتَأْذَنَکَ أُولُوا الطَّوْلِ مِنْهُمْ وَ قالُوا ذَرْنا نَکُنْ مَعَ الْقاعِدِینَ).
اعظم :
ایه 80: در ایات قبل سخن از ویرگیهای منافقان بود
خلف وعده هاییکه با خدا کردند ، دروغگویی و مسخره کردن مومنین مخلص و ....
در ابن ایه خداوند به پیامبر میفرماید با این همه ویژگیهای بد اگه 70 بار هم براشون استغفار کنی فایده ای نداره
70 کنایه ازعددبالاست یعنی هر چی استغفار کنی فایده نداره
ایه 80: تا ادم خودش تغییر نکنه و انقلابی در خودش ایجاد نشه دعای پیامبر هم برش تاثیری نداره
ایه 80: خداوند در هدایت بخل نداره ولی خود کافران از لیاقت هدایت افتادن و کافر شدن
ایه 81: خوشحال بودن از مخالفت با رسول خدا (ص) و دستورات دین، خصلت منافقان و برخاسته از نفاق
فرح المخلفون بمقعدهم خلف رسول اللّه
ایه 81: حساب مومن ترسو از منافق جداست
ترسو از شرکت در جهاد می ترسه ولی کمک مالی می کنه و میل قلبی به جهاد هم داره ، ولی منافق نه جهاد میکنه و نه کمک مالی میکنه و بی میل هم هست به جهاد (کرهوا ان یجاهدوا)
ایه 81: وقتی خودمون کار خیری نمیکنیم
تبلیغات منفی نکنیم و دیگران رو از کار خیر دلسرد نکنیم که این خصلت منافقانه
ایه 81: اوضاع جوی مانع جهاد نیست
ایه 82: خنده ها و حوشیهایی که در اثر نافرمانی ازخداست گریه هاسطولانی در پی داره
ایه 83: هر کاری یه وقتی داره از وقتش که گذشت بی فایده است اون وقت که دستور جهاد اومد بهانه اوردن حالا که پیامبد برگشته از جنگ اجازه جهاد میخوان !!!!
ایه 84: نماز میت و زیارت قبور مومنین نشانه احترام اوناست . احترامی که منافق ازش محرومه
وقتی ادم ایمان نداره
نعمتهایی که خداوند بهش داده هم براش فایده ای نداده و تازه خود اون نعمتها اسباب اینه که کفرش رو بیشتر و از خداوند دورترش کنند
ایه 86: مومن گوش به فرمان رسول و ایات قرآنه هر موقع دسنور بدن در دم اجرا میکنه

