192 . صفحه 192
پنجم تیر :
نفیسه :
و براى مجسم کردن حقارت تلاشهاى آنها تعبیرى از این رساتر به نظر نمىرسد و در واقع کوششهاى یک مخلوق ناتوان در برابر اراده بىپایان و قدرت بىانتهاى حق غیر از این نخواهد بود.
زیرا مفهوم آیه پیروزى همه جانبه اسلام بر همه ادیان جهان است، و معنى این سخن آن است که سر انجام اسلام همه کره زمین را فرا خواهد گرفت و بر همه جهان پیروز خواهد گشت.
از امام صادق علیه السّلام در تفسیر این آیه چنین نقل شده: «به خدا سوگند هنوز محتواى این آیه تحقق نیافته است و تنها زمانى تحقق مىپذیرد که «قائم» خروج کند و به هنگامى که او قیام کند کسى که خدا را انکار نماید در تمام جهان باقى نخواهد ماند».
و نیز از امام باقر علیه السّلام چنین نقل شده: «و عدهاى که در این آیه است به هنگام ظهور مهدى از آل محمد صلّى اللّه علیه و آله صورت مىپذیرد، در آن روز هیچ کس در روى زمین نخواهد بود مگر این که اقرار به حقانیت محمد صلّى اللّه علیه و آله مىکند».
(آیه 33)- سر انجام در این آیه بشارت عالمگیر شدن اسلام را به مسلمانان
داده و با آن، بحث آیه گذشته را دائر بر این که تلاشهاى مذبوحانه دشمنان
اسلام به جایى نمىرسد، تکمیل مىکند و با صراحت مىگوید: «او کسى است که
رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا او را بر تمام ادیان پیروز و غالب
گرداند، هر چند مشرکان را خوشایند نباشد» (هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ
رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ
کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ).
منظور از «هدى» دلائل روشن و
براهین آشکارى است که در آیین اسلام وجود دارد و منظور از «دین حق» همین
آیینى است که اصولش حق و فروعش نیز حق و بالاخره تاریخ و مدارک و اسناد و
نتیجه و برداشت آن نیز همه حق است و بدون شک آیینى که هم محتواى آن حق باشد
و هم دلائل و مدارک و تاریخ آن روشن، باید سر انجام بر همه آیینها پیروز
گردد.
با گذشت زمان، و پیشرفت علم و دانش، و سهولت ارتباطات، واقعیتها
چهره خود را از پشت پردههاى تبلیغات مسموم، به در خواهد آورد و موانعى را
که مخالفان حق بر سر راه آن قرار مىدهند درهم کوبیده خواهد شد، و به این
ترتیب آیین حق و حکومت حق همه جا را فرا خواهد گرفت هر چند دشمنان حق
نخواهند و از هیچ گونه کارشکنى مضایقه نکنند، زیرا حرکت آنها حرکتى است بر
خلاف مسیر تاریخ و بر ضدّ سنن آفرینش!
قرآن و قیام مهدى (عج):
آیه
فوق- که عینا و با همین الفاظ در سوره «صفّ» آیه 9 آمده است و با تفاوت
مختصرى در سوره «فتح» آیه 28 تکرار شده، خبر از واقعه مهمى مىدهد که
اهمیتش موجب این تکرار شده است- خبر از جهانى شدن اسلام و عالمگیر گشتن این
آیین مىدهد.
(آیه 34)- کنز ممنوع است! در آیات گذشته سخن از اعمال شرک آمیز یهود و نصارى بود که براى دانشمندان خود یک نوع الوهیت قائل بودند، در این آیه مىگوید: آنها نه تنها مقام الوهیت را ندارند بلکه صلاحیت رهبرى خلق را نیز دارا نیستند، بهترین گواه این سخن خلافکاریهاى گوناگون آنهاست، روى سخن را به مسلمانان کرده، مىگوید: «اى کسانى که ایمان آوردهاید! بسیارى از علماى اهل کتاب و راهبان، اموال مردم را به باطل مىخورند، و خلق را از راه خالق باز مىدارند» (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ کَثِیراً مِنَ الْأَحْبارِ وَ الرُّهْبانِ لَیَأْکُلُونَ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ).
آنها به صورتهاى مختلفى اموال مردم را بدون مجوز و از طریق باطل مىخورند.یکى این که: حقایق تعلیمات آیین مسیح (ع) و موسى (ع) را کتمام مىکردند تا مردم به آیین جدید (آیین اسلام) نگروند و منافع آنها به خطر نیفتد و هدایایشان قطع نشود.
و دیگر این که: با گرفتن «رشوه» از مردم حق را باطل و باطل را حق مىکردند و به نفع زورمندان و اقویا حکم باطل مىدادند.
یکى دیگر از طرق نامشروع درآمدشان این بود که به نام «بهشت فروشى» و یا «گناه بخشى» مبالغ هنگفتى از مردم مىگرفتند.
و اما جلوگیرى کردنشان از راه خدا روشن است زیرا آیات الهى را تحریف مىکردند و یا به خاطر حفظ منافع خویش مکتوم مىداشتند.
سپس قرآن به تناسب بحث دنیاپرستى پیشوایان یهود و نصارى به ذکر یک قانون کلى در مورد ثروت اندوزان پرداخته، مىگوید: «و کسانى که طلا و نقره را جمعآورى و گنجینه و پنهان مىکنند و در راه خدا انفاق نمىنمایند آنها را به عذاب دردناکى بشارت ده» (وَ الَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا یُنْفِقُونَها فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِیمٍ).
آیه فوق صریحا ثروتاندوزى و گنجینه سازى اموال را تحریم کرده است و به مسلمانان دستور مىدهد که اموال خویش را در راه خدا،و در طریق بهرهگیرى بندگان خدا به کار اندازند،و از اندوختن و ذخیره کردن و خارج ساختن آنها از گردش معاملات به شدت بپرهیزند، در غیر این صورت باید منتظر عذاب دردناکى باشند.
این عذاب دردناک تنها کیفر شدید روز رستاخیز نیست بلکه مجازاتهاى سخت این دنیا را که بر اثر به هم خوردن موازنه اقتصادى و پیدایش اختلافات طبقاتى دامان فقیر و غنى را مىگیرد نیز شامل مىشود.
جمع ثروت تا چه اندازه «کنز» محسوب مىشود؟
طبق بسیارى از روایات آنچه واجب است، پرداختن زکات سالانه است و نه غیر آن. بنابراین هرگاه انسان اموالى را جمعآورى کند و هر سال مرتبا مالیات اسلامى آن یعنى زکات را بپردازد مشمول آیه فوق نخواهد بود.از جمله در حدیثى از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله مىخوانیم: هنگامى که آیه فوق نازل شد کار بر مسلمانان مشکل گردید و گفتند: با این حکم هیچ یک از ما نمىتواند چیزى براى فرزندان خود ذخیره کند و آینده آنها را تأمین نماید ... سر انجام از پیامبر سؤال کردند، پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود: «خداوند زکات را واجب نکرده است مگر به خاطر این که باقیمانده اموال شما براى شما پاک و پاکیزه باشد، لذا قانون ارث را در باره اموالى که بعد از شما مىماند قرار داده است» یعنى اگر گردآورى مال بکلى ممنوع بود قانون ارث موضوع نداشت.
ولى روایات دیگرى در منابع اسلامى مشاهده مىکنیم که مضمون آن با تفسیر فوق ظاهرا و در بدو نظر سازگار نیست، از جمله از على علیه السّلام نقل شده که فرمود:
«هرچه از چهار هزار (درهم)- که ظاهرا اشاره به مخارج یک سال است- بیشتر باشد «کنز» است خواه زکاتش را بپردازند یا نه، و آنچه کمتر از آن باشد نفقه و هزینه زندگى محسوب مىشود، بنابراین ثروت اندوزان را به عذاب دردناک بشارت ده».
از بررسى مجموع احادیث به ضمیمه خود آیه مىتوان چنین نتیجه گرفت که در شرایط عادى و معمولى یعنى در مواقعى که جامعه در وضع ناگوار و خطرناکى نیست و مردم از زندگانى عادى بهرهمندند پرداختن زکات کافى است و باقیمانده کنز محسوب نمىشود.
و اما در مواقع فوق العاده و هنگامى که حفظ مصالح جامعه اسلامى ایجاب کند حکومت اسلامى مىتواند محدودیتى براى جمعآورى اموال قائل شود و یا بکلى همه اندوختهها و ذخیرههاى مردم را براى حفظ موجودیت جامعه اسلامى مطالبه کند.
(آیه 35)- کیفر ثروت اندوزان! در این آیه اشاره به یکى از مجازاتهاى این گونه افراد در جهان دیگر کرده، مىگوید: «روزى فرا خواهد رسید که (این سکّهها) را در آتش سوزان دوزخ داغ و گداخته کرده و پیشانى و پهلو و پشتشان را با آن داغ مىکنند» (یَوْمَ یُحْمى عَلَیْها فِی نارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوى بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ).و در همین حال فرشتگان عذاب به آنها مىگویند: «این همان چیزى است که براى خودتان اندوختید و به صورت کنز در آوردید» و در راه خدا به محرومان انفاق نکردید (هذا ما کَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ).
«اکنون بچشید آنچه را براى خود اندوخته بودید» و عواقب شوم آن را دریابید (فَذُوقُوا ما کُنْتُمْ تَکْنِزُونَ).
این آیه بار دیگر بر این حقیقت تأکید مىکند که اعمال انسانها از بین نمىروند و همچنان باقى مىمانند و همانها هستند که در جهان دیگر برابر انسان مجسم مىشوند و مایه سرور و شادى و یا رنج و عذاب او مىگردند.
(آیه 36)- آتش بس اجبارى! از آنجا که در این سوره بحثهاى مشروحى پیرامون جنگ با مشرکان آمده است در این آیه و آیه بعد اشاره به یکى از مقررات جنگ و جهاد اسلامى شده و آن احترام به ماههاى حرام است.
نخست مىگوید: «تعداد ماهها در نزد خدا در کتاب آفرینش از آن روز که آسمانها و زمین را آفرید دوازده ماه است» (إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِی کِتابِ اللَّهِ یَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ).
از آن روز که نظام منظومه شمسى به شکل کنونى صورت گرفت سال و ماه وجود داشت، سال عبارت از یک دوره کامل گردش زمین به دور خورشید، و ماه عبارت از یک دوره کامل گردش کره ماه به دور کره زمین است که در هر سال دوازده بار تکرار مىشود.
سپس اضافه مىکند: «از این دوازده ماه چهار ماه، ماه حرام است» که هرگونه جنگ و نبرد در آن حرام است (مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ).
بعد براى تأکید مىگوید: «این آیین ثابت و پابرجا و تغییر ناپذیر است» نه رسم نادرستى که در میان عرب بود که با میل و هوس خویش آنها را جابهجا مىکردند (ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ).
از پارهاى از روایات استفاده مىشود که تحریم جنگ در این چهار ماه علاوه بر آیین ابراهیم در آیین یهود و مسیح و سایر آیینهاى آسمانى نیز بوده است.سپس مىگوید: «در این چهار ماه به خود ستم روا مدارید» با شکستن احترام آنها خویش را گرفتار کیفرهاى دنیا و مجازاتهاى آخرت نسازید (فَلا تَظْلِمُوا فِیهِنَّ أَنْفُسَکُمْ).
ولى از آنجا که ممکن بود تحریم جهاد در این چهار ماه وسیلهاى براى سوء استفاده دشمنان بشود و آنها را در حمله کردن به مسلمین جسور کند در جمله بعد اضافه مىکند: «با مشرکان بطور دسته جمعى پیکار کنید همان گونه که آنها متفقا با شما مىجنگند» (وَ قاتِلُوا الْمُشْرِکِینَ کَافَّةً کَما یُقاتِلُونَکُمْ کَافَّةً).
یعنى با این که آنها مشرکند و بت پرست و شرک سر چشمه پراکندگى است ولى با این حال در یک صف واحد با شما مىجنگند، شما که موحدید و یکتاپرست سزاوارتر هستید که وحدت کلمه را برابر دشمن حفظ کنید و در یک صف همچون یک دیوار آهنین در مقابل دشمنان بایستید.
سر انجام مىگوید:«و بدانید (اگر پرهیزکار باشید و اصول تعلیمات اسلام را دقیقا اجرا کنید خداوند پیروزى شما را تضمین مىکند زیرا) خدا با پرهیزکاران است» (وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ).
اعظم :
ایه 32: اراده خداوند متعال بر پیروزی دین حق است و هر تلاشی در مقابل این اراده محکوم به شکسته
ایه 32: فروغ و روشنایی دین خدا کجاو تلاش برای نابودی ان
فوت کردن نور خورشید را ماند
ایه 33: سر انجام حق بر باطل پیروز می شود
این اراده خداست
به امید ان روز
ایه 34:
بزرگترین خطر برای علمای دین سوء استفاده ار موقعیت خودشون و فساد مالی هستس
ایه 35: می گویند ابوذر غفاری در اعتراض به زراندوزیهای معاویه و کعب الاجبار هر صبح و شام این ایه را بلند میخواند
با توجه به صدیق بودن ابوذر (رسول خداوند در مورد او فرمود اسمان بر راستگوتر از ابوذر سایه نیفکنده است ) و از زبان ایشان از قول پیامبر که زراندوزی و ذخیره مال در جامعه فقیر حرام است اگر چه مال از راه حلال باشد و زکاتش هم پرداخت شده باشد
ایه 34 : بهره برداری علما از مال مردم و ایجاد بی رغبتی در انان نسبت به دین نوعی صد از راه خداوند است (یصدون عن سبیل الله)
ایه 35:
از امام صادق روایت است ترک زکات طبق این ایه از گناهان کبیره است .
ایه 37:
ماههای رجب محرم ذیقعده و ذیحجه ماههای حرامند
ایه 37: در ماههای حرام دفاع واجب ولی حمله حرام است
ایه 37: از آعاز خلقت ماهههای دوازدهگانه وجود داشته است
ایه 37:ابعاد دفاع باید همسان ابعاد حمله باشد (کما یقاتلونکم)
ایه 37: پیروزی در قبال تقواست
سلام استفاده کردم و مفید بود