190 . صفحه 190
سوم تیر :
نفیسه :
1- «پروردگارشان آنها را به رحمت گسترده خود بشارت مىدهد» و از آن بهرهمند مىسازد (یُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ).
2- «آنها را از رضایت و خشنودى خویش بهرهمند مىکند» (وَ رِضْوانٍ).
3- «و باغهایى از بهشت در اختیار آنها مىگذارد که نعمتهایش دائمى و همیشگى است» (وَ جَنَّاتٍ لَهُمْ فِیها نَعِیمٌ مُقِیمٌ).
(آیه 22)- در این آیه براى تأکید بیشتر اضافه مىکند:«جاودانه در آن تا ابد خواهند ماند»(خالِدِینَ فِیها أَبَداً).
«زیرا نزد خداوند پاداشهاى عظیم است» که در برابر اعمال بندگان به آنها مىبخشد (إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ).
(آیه 23)- همه چیز فداى هدف و براى خدا! آخرین وسوسه و بهانهاى که ممکن بود براى گروهى از مسلمانان در برابر دستور پیکار با بت پرستان پیدا شود- و طبق بعضى از تفاسیر پیدا شد- این بود که آنها فکر مىکردند که از یک سو در میان مشرکان و بت پرستان، خویشاوندان و بستگان نزدیک آنها وجود دارند و اگر بنا شود با همه مشرکان پیکار کنند باید از خویشاوندان و قبیله خود چشم بپوشند! از سوى دیگر سرمایهها و تجارت آنان تا حد زیادى در دست مشرکان بود، با آمد و شد آنها به مکّه آن را رونق مىبخشیدند.
و از سوى سوم خانههاى مرفّه و نسبتا آبادى در مکّه داشتند که در صورت درگیرى با مشرکان ممکن بود به ویرانى بکشد.
آیه شریفه با بیان قاطعى به این گونه اشخاص پاسخ صریح مىدهد، نخست مىگوید: «اى کسانى که ایمان آوردهاید! پدران و برادران خود را در صورتى که کفر را بر ایمان مقدم دارند یار و یاور و متحد و ولى خود قرار ندهید» (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا آباءَکُمْ وَ إِخْوانَکُمْ أَوْلِیاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْکُفْرَ عَلَى الْإِیمانِ).
سپس به عنوان تأکید اضافه مىکند: «کسانى که از شما آنها را به یارى، دوستى و ولایت برگزینند ستمگرند» (وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ).
چه ظلمى از این بالاتر که انسان با پیوند دوستى با بیگانگان و دشمنان حق، هم به خویشتن ستم کند و هم به جامعهاى که تعلق به آن دارد، و هم به فرستاده خدا!
(آیه 24)- در این آیه به خاطر اهمیت فوق العاده موضوع، همین مطلب با شرح و تأکید و تهدید بیشترى بیان مىشود، روى سخن را به پیامبر کرده، مىفرماید: «به آنها بگو: اگر پدران، و فرزندان و برادران و همسران و طایفه شما، و اموالى که به دست آوردهاید، و تجارتى که از کساد آن بیم دارید و مساکن مرفهى که مورد رضایت و علاقه شماست، در نظرتان محبوبتر از خدا و پیامبر او و جهاد در راهش مىباشد، در انتظار باشید که مجازات و کیفر شدیدى از ناحیه خدا بر شما نازل گردد» (قُلْ إِنْ کانَ آباؤُکُمْ وَ أَبْناؤُکُمْ وَ إِخْوانُکُمْ وَ أَزْواجُکُمْ وَ عَشِیرَتُکُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ کَسادَها وَ مَساکِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَیْکُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ).و از آنجا که ترجیح این امور بر رضاى خدا و جهاد یک نوع نافرمانبردارى و فسق آشکار است و دلباختگان زرق و برق زندگى مادى شایستگى هدایت الهى را ندارند در پایان آیه اضافه مىکند: «و خداوند گروه نافرمانبردار را هدایت نمىکند» (وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقِینَ).
آنچه در آیات فوق مىخوانیم مفهومش بریدن پیوندهاى دوستى و محبت با خویشاوندان و نادیده گرفتن سرمایههاى اقتصادى و سوق دادن به ترک عواطف انسانى نیست، بلکه منظور این است که بر سر دو راهیها نباید عشق زن و فرزند و مال و مقام و خانه و خانواده مانع از اجراى حکم خدا و گرایش به جهاد گردد و انسان را از هدف مقدسش باز دارد.
لذا اگر انسان بر سر دو راهى نباشد رعایت هر دو بر او لازم است.
آیات فوق به عنوان یک شعار، باید به تمام فرزندان و جوانان مسلمانان تعلیم گردد تا روح فداکارى و سلحشورى و ایمان در آنها زنده شود، و بتوانند دین خدا و میراثهاى خود را پاسدارى کنند.
(آیه 25)- انبوه جمعیت به تنهایى کارى نمىکند: در آیات گذشته دیدیم که خداوند مسلمانان را دعوت به فداکارى همه جانبه در مسیر جهاد و برانداختن ریشه شرک و بت پرستى مىکند، و به آنها که عشق زن و فرزند، اقوام و خویشاوندان، و مال و ثروت آن چنان روحشان را فراگرفته که حاضر به فداکارى و جهاد نیستند، شدیدا اخطار مىکند.
به دنبال آن به مسأله مهمى اشاره مىکند که هر رهبرى در لحظات حساس باید پیروان خود را به آن متوجه سازد، و آن این که: اگر عشق مال و فرزند گروهى از افراد ضعیف الایمان را از جهاد بزرگى که با مشرکان در پیش داشتند باز دارد، نباید گروه مؤمنان راستین از این موضوع نگرانى به خود راه دهند، براى این که خداوند نه در آن روزهایى که نفراتشان کم بود (مانند میدان جنگ بدر) آنها را تنها گذارد، و نه در آن روز که جمعیتشان چشم پر کن بود (مانند میدان جنگ حنین)، انبوه جمعیت دردى را از آنها دوا کرد، بلکه در هر حال یارى خدا و مددهاى او بود که باعث پیروزیشان شد.لذا نخست مىگوید: «خداوند شما را در میدانهاى بسیارى یارى کرد» (لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ فِی مَواطِنَ کَثِیرَةٍ).
عدد میدانهاى نبرد اسلام و کفر در زمان پیامبر به هشتاد مىرسد.
سپس اضافه مىکند: «و در روز حنین شما را یارى نمود، در آن روز که فزونى جمعیتتان مایه اعجاب شما بود ولى هیچ مشکلى را براى شما حل نکرد» (وَ یَوْمَ حُنَیْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْکُمْ کَثْرَتُکُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْکُمْ شَیْئاً).
تعداد لشکر اسلام را در این جنگ دوازده هزار نفر نوشتهاند که در هیچ یک از جنگهاى اسلامى تا آن روز این عدد سابقه نداشت، آن چنانکه بعضى از مسلمانان مغرورانه گفتند: «لن نغلب الیوم» هیچ گاه با این همه جمعیت امروز شکست نخواهیم خورد! اما این انبوه جمعیت که گروهى از آنها از افراد تازه مسلمان و ساخته نشده بودند، موجب فرار لشکر و شکست ابتدایى شدند.
این شکست ابتدایى چنان بود که قرآن اضافه مىکند: «و زمین با آن همه وسعتش بر شما تنگ شد» (وَ ضاقَتْ عَلَیْکُمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ).
«سپس پشت به دشمن کرده و فرار نمودید» (ثُمَّ وَلَّیْتُمْ مُدْبِرِینَ).
(آیه 26)- در این موقع که سپاه اسلام در اطراف سرزمین حنین پراکنده شده بود، و جز گروه کمى با پیامبر صلّى اللّه علیه و آله باقى نمانده بودند، و پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله به خاطر فرار آنها شدیدا نگران و ناراحت بود، «خداوند آرامش و اطمینان خویش را بر پیامبرش و بر مؤمنان فرستاد» (ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلى رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ).
«و هم چنین لشکریانى که شما نمىدیدید، (براى تقویت و یاریتان) فرو فرستاد» (وَ أَنْزَلَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها).
و در پایان نتیجه نهایى جنگ «حنین» را چنین بیان مىکند: «خداوند افراد بىایمان و بت پرست را کیفر داد» (وَ عَذَّبَ الَّذِینَ کَفَرُوا). گروهى کشته و گروهى اسیر و جمعى پا به فرار گذاردند آن چنان که از دسترس ارتش اسلام خارج شدند.
«و این است کیفر افراد بىایمان»! (وَ ذلِکَ جَزاءُ الْکافِرِینَ).
اعظم :
ایه 23:
ولایت کفار هیچ جابی در دین اسلام ندارد اگر چه ولایت پدر کافر باشه
ایه 23:
عاطفه های خوبشاوندی نباید بر ارزسهای اعنقادی غلبه پیدا کنه
هر چبزی جای خودش
بالاترین حرف رو ارزشهای اعتقادی میزنه
ایه 24 :
انتخابهای ما بر سر هر دو راهیی در زندگی میزان ایمان ما رو نشون میده
حتی انتخابهایی که خیلی مهم به نظر نمی رسه گاهی مسیر زندگی ادم رو به کلی تغییر میده
انتخاب دوستان بر اساس منافع قوم و خویشی یا منافع اقتصادی به جای انتخاب بر اساس قواعد اعتقادی
یا انتخاب همسر
یا انتخاب شغل
یا انتخاب گروههای دوستی مثلا در همین شبکه های اجتماعی
انتخاب سبک زندگی .....
کلا مراقب انتخابهامون باشیم
نشون دهنده ارجحیتی هستش که مسایل مادی بر اعتقاداتمون داره
ایه 25 :
باداوری الطاف گذشته الهی سبب تفویت ایمان خداست
به یاد بیاریم تموم دفعاتی که خداوند بهمون لطف و نعمت یاری کردنش رو نثار کرده
ایه 25: گاهی فراهم بودن امکانات کامل مادی ادم رو مغرور میکنه و باعث شکست ادم میشه
چون توکل ادم میشه اعتمادش به امکاناتش
در صورتی که در هر موقعیتی باید بدونیم برای پیروزی نیازمند یاری و نثرت خداوند هسنیم و باید از خودس کمک بگیریم و دلخوش به اسباب نباشیم
ایه 26:
از عوامل پیروزی ارامش و روحیه خوب ناشی از ایمان هستش