189 . صفحه 189
دوم تیر :
نفیسه :
(آیه 14)- در این آیه،خداوند وعده پیروزى قطعى به مسلمانان مىدهد و مىگوید:«با آنها پیکار کنید که خداوند آنها را به دست شما مجازات مىکند» (قاتِلُوهُمْ یُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَیْدِیکُمْ).
نه فقط مجازات مىکند بلکه «خوار و رسوایشان مىسازد و شما را بر آنها پیروز مىگرداند» (وَ یُخْزِهِمْ وَ یَنْصُرْکُمْ عَلَیْهِمْ).
و به این ترتیب «دلهاى گروهى از مؤمنان را (که تحت فشار و شکنجه سخت این گروه سنگدل قرار گرفته و در این راه قربانیهایى داده بودند) شفا مىدهد» و بر جراحات قلب آنها از این راه مرهم مىنهد» (وَ یَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِینَ).
(آیه 15)- در این آیه اضافه مىکند که: خداوند در پرتو پیروزى شما و شکست آنها «خشم دلهاى مؤمنان را فرو مىنشاند» (وَ یُذْهِبْ غَیْظَ قُلُوبِهِمْ).
و در پایان آیه مىفرماید: «خداوند توبه هر کسى را که بخواهد (و مصلحت بداند) مىپذیرد» (وَ یَتُوبُ اللَّهُ عَلى مَنْ یَشاءُ).
«و خداوند دانا و حکیم است» (وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ).
از نیات توبه کنندگان آگاه و دستورهایى را که درباره آنها و همچنین پیمان شکنان داده است حکیمانه مىباشد.
جملههاى اخیر بشارتى است به این که چنین افرادى در آینده به سوى مسلمانها خواهند آمد و توفیق الهى به خاطر آمادگى روحیشان شامل حال آنها خواهد بود.
(آیه 16)- در این آیه مسلمانان را از طریق دیگرى تشویق به جهاد کرده، متوجه مسؤولیت سنگین خود در این قسمت مىکند که نباید تصور کنید، تنها با ادعاى ایمان همه چیز درست خواهد شد، بلکه صدق نیت و درستى گفتار، و واقعیت ایمان شما در مبارزه با دشمنان، آن هم یک مبارزه خالصانه و دور از هرگونه نفاق، روشن مىشود.
نخست مىگوید: «آیا گمان کردید شما به حال خودتان رها مىشوید؟ و در میدان آزمایش قرار نخواهید گرفت، در حالى که هنوز مجاهدین شما، و همچنین کسانى که جز خدا و پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و مؤمنان محرم اسرارى براى خود انتخاب نکردهاند،مشخص نشدهاند»؟ (أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَکُوا وَ لَمَّا یَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِینَ جاهَدُوا مِنْکُمْ وَ لَمْ یَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لَا الْمُؤْمِنِینَ وَلِیجَةً).
در حقیقت جمله فوق دو مطلب را به مسلمانان گوشزد مىکند، و آن این که تنها با اظهار ایمان کارها سامان نمىیابد، و شخصیت اشخاص روشن نمىشود، بلکه با دو وسیله آزمایش، مردم آزمون مىشوند.
نخست جهاد در راه خدا، و براى محو آثار شرک و بت پرستى و دوم ترک هرگونه رابطه و همکارى با منافقان و دشمنان، که اولى دشمنان خارجى را بیرون مىراند و دومى دشمنان داخلى را.
و در پایان آیه به عنوان اخطار و تأکید مىفرماید: «خداوند از آنچه انجام مىدهید آگاه است» (وَ اللَّهُ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ).
(آیه 17)- عمران مسجد در صلاحیت همه کس نیست: از جمله موضوعاتى که بعد از لغو پیمان مشرکان و حکم جهاد با آنان ممکن بود براى بعضى مطرح گردد، این بود که چرا ما این گروه عظیم را از خود برانیم و اجازه ندهیم به مسجد الحرام براى مراسم حج قدم بگذارند، در حالى که شرکت آنان در این مراسم از هر نظر مایه آبادى است، هم آبادى بناء مسجد الحرام از طریق کمکهاى مالى و هم آبادى معنوى از نظر افزایش جمعیت در اطراف خانه خدا! قرآن به این گونه افکار واهى و بىاساس پاسخ مىگوید، و تصریح مىکند:
«مشرکان حق ندارند مساجد خدا را آباد کنند در حالى که صریحا به کفر خود گواهى مىدهند» (ما کانَ لِلْمُشْرِکِینَ أَنْ یَعْمُرُوا مَساجِدَ اللَّهِ شاهِدِینَ عَلى أَنْفُسِهِمْ بِالْکُفْرِ).
سپس به دلیل و فلسفه این حکم اشاره کرده، مىگوید: «اینها (به خاطر نداشتن ایمان) اعمالشان نابود مىشود و بر باد مىرود» و در پیشگاه خدا کمترین وزن و قیمتى ندارد (أُولئِکَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ).
و به همین دلیل «آنها جاودانه در آتش دوزخ باقى مىمانند» (وَ فِی النَّارِ هُمْ خالِدُونَ).خداوند پاک و منزه است، و خانه او نیز باید پاک و پاکیزه باشد و دستهاى آلودگان از خانه خدا و مساجد باید بکلى قطع گردد.
(آیه 18)- در این آیه براى تکمیل این سخن شرایط آباد کنندگان مساجد و کانونهاى پرستش و عبادت را ذکر مىکند، و براى آنها پنج شرط مهم بیان مىدارد و مىگوید: «تنها کسانى مساجد خدا را آباد مىسازند که ایمان به خدا و روز رستاخیز دارند» (إِنَّما یَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ).
این اشاره به شرط اول و دوم است، که جنبه اعتقادى و زیر بنایى دارد.
بعد به شرطهاى سوم و چهارم اشاره کرده، مىگوید: «و نماز را برپا دارند و زکات را بدهند» (وَ أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَى الزَّکاةَ).
یعنى ایمانش به خدا و روز رستاخیز تنها در مرحله ادعا نباشد، بلکه با اعمال پاکش آن را تأیید کند، هم پیوندش با خدا محکم باشد و نماز را به درستى انجام دهد، و هم پیوندش با خلق خدا، و زکات را بپردازد.
سر انجام به آخرین شرط اشاره کرده، مىگوید «و جز از خدا نترسند» (وَ لَمْ یَخْشَ إِلَّا اللَّهَ).
قلبشان مملو از عشق به خداست و تنها احساس مسؤولیت در برابر فرمان او مىکنند بندگان ضعیف را کوچکتر از آن مىشمرند که بتوانند در سرنوشت مسلمانان و در آبادى کانون عبادت آنان تأثیرى داشته باشند.
و در پایان اضافه مىکند: «این گروه که داراى چنین صفاتى هستند ممکن است هدایت شوند» (فَعَسى أُولئِکَ أَنْ یَکُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِینَ). و به هدف خود برسند و در عمران و آبادى مساجد خدا بکوشند و از نتایج بزرگ آن بهرهمند شوند.
اهمیت بناى مساجد:
درباره اهمیت بناى مسجد احادیث فراوانى از طرق اهل بیت علیهم السّلام و اهل سنت رسیده است.
از جمله، از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله چنین نقل شده که فرمود: «کسى که مسجدى بنا کند هر چند به اندازه لانه مرغى بوده باشد، خداوند خانهاى در بهشت براى او بنا خواهد ساخت».ولى امروز آنچه بیشتر اهمیت دارد، عمران و آبادى معنوى مساجد است.
و باید مسجد، مرکزى براى جوانان با ایمان گردد، نه این که تنها مرکز بازنشستگان و از کار افتادگان شود.
مسجد باید کانونى براى فعالترین قشرهاى اجتماع باشد، نه مرکز افراد بیکار، و بىحال و خواب آلودهها!
(آیه 19)-در مورد نزول این آیه و سه آیه بعد نقل شده که: «شیبه» و «عباس» هر کدام بر دیگرى افتخار مىکرد و در این باره مشغول به سخن بودند که على علیه السّلام از کنار آنها گذشت، و پرسید: به چه چیز افتخار مىکنید؟
«عباس» گفت: امتیازى به من داده شده که احدى ندارد، و آن مسأله آب دادن به حجّاج خانه خداست.
«شبیه» گفت من تعمیر کننده مسجد الحرام (و کلیددار خانه کعبه) هستم.
على علیه السّلام فرمود: با این که از شما حیا مىکنم باید بگویم که با این سن کم افتخارى دارم که شما ندارید، آنها پرسیدند کدام افتخار؟! فرمود: من با شمشیر جهاد کردم تا شما ایمان به خدا و پیامبر صلّى اللّه علیه و آله آوردید.
«عباس» خشمناک برخاست و دامن کشان به سراغ پیامبر صلّى اللّه علیه و آله آمد (و به عنوان شکایت) گفت: آیا نمىبینى على چگونه با من سخن مىگوید؟
پیامبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود: على را صدا کنید، هنگامى که به خدمت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله آمد فرمود چرا این گونه با عمویت (عباس) سخن گفتى؟
على علیه السّلام عرض کرد: اى رسول خدا! اگر من او را ناراحت ساختم با بیان حقیقتى بوده است، در برابر گفتار حق هر کس مىخواهد ناراحت شود، و هر کس مىخواهد خشنود! جبرئیل نازل شد و گفت: اى محمد! پروردگارت به تو سلام مىفرستد، و مىگوید این آیات را بر آنها بخوان أَ جَعَلْتُمْ سِقایَةَ الْحاجِّ وَ ....
مقیاس افتخار و فضیلت! همان گونه که در شأن نزول خواندیم مطابق روایتى که در بسیارى از معروفترین کتب اهل سنت نقل شده این آیات در مورد على علیه السّلام و بیان فضائل او نازل شده، و در عین حال مکمل بحث آیات گذشته است.
آیه مىگوید: «آیا سیراب کردن حاجیان خانه خدا و عمران مسجد الحرام را همانند کار کسى قرار دادید که ایمان به خدا و روز قیامت دارد و در راه خدا جهاد کرده است؟ این دو هیچ گاه در نزد خدا یکسان نیستند و خداوند جمعیت ستمکار را هدایت نمىکند» (أَ جَعَلْتُمْ سِقایَةَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ کَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ جاهَدَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ لا یَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ).
از تواریخ چنین برمىآید که قبل از اسلام منصب «سِقایَةَ الْحاجِّ» در ردیف نصب کلیددارى خانه کعبه و از مهمترین مناصب محسوب مىشد.
(آیه 20)- در این آیه به عنوان تأکید و توضیح مىفرماید: «کسانى که ایمان آوردند، و هجرت نمودند، و در راه خدا با مال و جان خود جهاد کردند، اینها در پیشگاه خداوند مقامى برتر و بزرگتر دارند» (الَّذِینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ).
«و اینها به افتخار بزرگى نائل شدهاند» (أُولئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ).
اعظم :
ایه 14: سنتهای الهی از مجرای طبیعی و معمولی اجرا می شود (هلاکت دشمنان به دست مومنین)
ایه 15: تسکین روح و ارامش دل از اثار وضعی هلاکت دشمن است
ایه 16: ادعای ایمان کافی نیست
این ادعا در مرحله عمل و ازمایش سنجیده میشه
ایه 17: کفر باعث نابودی اعمال نیک ادمهاست
ایه 18: نماز از زکات جدا نیست
ایه 19: جهاد از جمله کارای عمقی و تاثیر گذاره چون خیلی وقتها منشا ایمانه و قابل مقایسه با کارای سطحی مثل کلید داری کعبه و اب دادن به حاجیان نیست
ایه 20: در دیدگاه الهی ایمان هجرت و جهاد مایه ارزشه
ایه 20: ارزش همه کارها به نیته (فی سبیل الله)