183 . صفحه 183
بیست و هفتم خرداد :
نفیسه :
3-یکى دیگر از مهمترین برنامههاى مبارزه، توجه به مسأله رهبرى و اطاعت از دستور پیشوا و رهبر است همان دستورى که اگر انجام نمىگرفت جنگ بدر به شکست کامل مسلمانان منتهى مىشد، لذا در این آیه مىگوید:«و فرمان خدا و پیامبرش را اطاعت نمایید» (وَ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ).
4- «و از پراکندگى و نزاع بپرهیزید تا سست نشوید» (وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا).زیرا کشمکش و نزاع و اختلاف مجاهدان در برابر دشمن نخستین اثرش سستى و ناتوانى و ضعف در مبارزه است.
«و نتیجه این سستى و فتور از میان رفتن قدرت و قوّت و هیبت و عظمت شماست» (وَ تَذْهَبَ رِیحُکُمْ).
5- سپس دستور به استقامت در برابر دشمنان و در مقابل حوادث سخت داده، مىگوید: «استقامت کنید که خداوند با استقامت کنندگان است»(وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ).تفاوت میان ثبات قدم (دستور اول) و استقامت و صبر (دستور پنجم) از این نظر است که ثبات قدم بیشتر جنبه جسمانى و ظاهرى دارد، در حالى که استقامت و صبر بیشتر جنبههاى روانى باطنى را شامل مىشود.
(آیه 47)- 6- در این آیه مسلمانان را از پیروى کارهاى ابلهانه و اعمال غرورآمیز و بىمحتوا و سر و صداهاى توخالى و بىمعنى باز مىدارد، و با اشاره به جریان کار ابو جهل و طرز افکار او و ادیانش مىفرماید: «و مانند کسانى نباشید که از سرزمین خود از روى غرور و هوى پرستى و خود نمایى در برابر مردم (بسوى میدان بدر) خارج شدند» (وَ لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بَطَراً وَ رِئاءَ النَّاسِ).«همانها که (مردم را) از راه خدا باز مىداشتند» و سر انجام شکست خوردند (وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ).هم هدفشان نامقدّس بود و هم وسایل رسیدنشان به این هدف.«خداوند به کارهایى که این گونه افراد انجام مىدهند محیط است و از اعمالشان باخبر» (وَ اللَّهُ بِما یَعْمَلُونَ مُحِیطٌ).
(آیه 48)- مشرکان و منافقان و وسوسههاى شیطانى: در اینجا صحنه دیگرى از جنگ بدر ترسیم شده است.نخست مىگوید: «و در آن روز شیطان اعمال آنها را در برابرشان آرایش و زینت داد» تا به کردههاى خود خوشبین و دلگرم و امیدوار باشند (وَ إِذْ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ).تزیین و آرایش شیطان این چنین است که از طریق تحریک شهوات و هوسها و صفات زشت و ناپسند انسان چهره عملش را در نظرش آن چنان جلوه مىدهد که سخت مجذوب آن مىشود.«و به آنها چنین مىفهماند که (با داشتن این همه نفرات و ساز و برگ جنگى) هیچ کس از مردم امروز بر شما غالب نخواهد شد» و شما ارتشى شکست ناپذیرید (وَ قالَ لا غالِبَ لَکُمُ الْیَوْمَ مِنَ النَّاسِ).به علاوه «من نیز همسایه شما و در کنار شما هستم» و همچون یک همسایه وفادار و دلسوز به موقع لزوم از هیچ گونه حمایتى دریغ ندارم (وَ إِنِّی جارٌ لَکُمْ).
«اما به هنگامى که دو لشکر با هم درآویختند (و فرشتگان به حمایت لشکر توحید برخاستند نیروى ایمان و پایمردى مسلمانان را مشاهده کرد) به عقب باز گشت و صدا زد من از شما [مشرکان] بیزارم» (فَلَمَّا تَراءَتِ الْفِئَتانِ نَکَصَ عَلى عَقِبَیْهِ وَ قالَ إِنِّی بَرِیءٌ مِنْکُمْ).و براى این عقبگرد وحشتناک خویش دو دلیل آورد: نخست این که:«گفت:
من چیزى مىبینم که شما نمىبینید» (إِنِّی أَرى ما لا تَرَوْنَ).من به خوبى آثار پیروزى را در چهرههاى مسلمانان با ایمان مىنگرم، و آثار حمایت الهى و یارى فرشتگان را در آنها مشاهده مىکنم.دیگر این که: «من از مجازات دردناک پروردگار در این صحنه مىترسم»و آن را به خوبى نزدیک مىبینم» (إِنِّی أَخافُ اللَّهَ).
مجازات خداوند هم چیز سادهاى نیست که بتوان در برابرش مقاومت کرد بلکه «کیفر خداوند شدید و سخت است» (وَ اللَّهُ شَدِیدُ الْعِقابِ).
آیا شیطان از طریق وسوسه یا از طریق تشکل ظاهر شد؟
جمعى از مفسران معتقدند که شیطان به شکل انسانى مجسّم شد و در برابر آنها آشکار گردید، در روایتى مىخوانیم: قریش به هنگامى که تصمیم راسخ براى حرکت به سوى میدان بدر گرفت ابلیس در چهره «سراقة بن مالک» که از سرشناسهاى قبیله بنى کنانه بود به سراغشان آمد و به آنها اطمینان داد که با شما موافق و هماهنگم و کسى بر شما غالب نخواهد شد و در میدان بدر شرکت کرد.نظیر آن را نیز در داستان هجرت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و آمدن پیرمردى در شکل مردى از «نجد» در «دار الندوه» قبلا خواندیم.
(آیه 49)- در این آیه اشاره به روحیه جمعى از طرفداران لشکر شرک و بت پرستى در صحنه بدر مىکند و مىگوید: «در آن هنگام منافقان و آنهایى که در دل آنها بیمارى بود مىگفتند: این مسلمانان را دینشان مغرور ساخته است» (إِذْ یَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هؤُلاءِ دِینُهُمْ).ولى آنها بر اثر عدم ایمان و عدم آگاهى از الطاف پروردگار و امدادهاى غیبى او از این حقیقت آگاهى ندارند که:«هر کس بر خدا توکّل کند (و پس از بسیج تمام نیروهایش خود را به او بسپارد خداوند او را یارى خواهد کرد، چه این که خداوند قادرى است که هیچ کس در مقابل او یاراى مقاومت ندارد، و حکیمى است که ممکن نیست دوستان و مجاهدان راهش را تنها بگذارد) چرا که خداوند قدرتمند و حکیم است» (وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ).«منافقان» و «بیمار دلان» اشاره به گروه منافقان مدینه است، یا منافقانى که در مدینه به صفوف مسلمانان پیوسته بودند و یا آنها که در مکّه ظاهرا ایمان آوردهاند، ولى از هجرت به مدینه سرباز زدند و در میدان بدر به صفوف مشرکان پیوسته، و به هنگامى که کمى نفرات مسلمانان را در برابر لشکر کفر دیدند و گفتند این جمعیت مسلمانان فریب دین و آیین خود را خوردند و به این میدان گام گذاردند.
(آیه 50)- این آیه صحنه مرگ کفار و پایان زندگى شومشان را مجسم مىکند، نخست روى سخن را به پیامبر کرده، مىگوید: «و اگر ببینى وضع عبرت انگیز کفار را به هنگامى که فرشتگان مرگ به صورت و پشت آنها مىزنند و به آنها گویند عذاب سوزندهاى را بچشید» به حال آنان تأسف خواهى خورد (وَ لَوْ تَرى إِذْ یَتَوَفَّى الَّذِینَ کَفَرُوا الْمَلائِکَةُ یَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِیقِ).آیه فوق اشاره به فرشتگان مرگ، و لحظه قبض روح و مجازات دردناکى است که در این لحظه بر دشمنان حق و گنهکاران بىایمان وارد مىسازند.
(آیه 51)- سپس مىگوید به آنها گفته مىشود: «این مجازات دردناک (که هم اکنون مىچشید) به خاطر امورى است که دستهایتان پیش از شما فراهم ساخته و به این جهان فرستاده است» (ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیکُمْ).و در آخر آیه اضافه مىکند: «خداوند هیچ گاه ظلم و ستم به بندگانش روا نمىدارد» و هرگونه مجازات و کیفرى در این جهان و جهان دیگر دامان آنها را بگیرد از ناحیه خود آنهاست وَ أَنَّ اللَّهَ لَیْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ).
(آیه 52)- یک سنت تغییر ناپذیر: در این آیه و دو آیه بعد به یک «سنت همیشگى الهى» درباره اقوام و ملتها اشاره شده.نخست مىگوید: چگونگى حال مشرکان قریش «همانند حال نزدیکان فرعون و آنها که پیش از او بودند مىباشد» (کَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ).«آنها آیات خدا را انکار کردند خداوند آنها را به گناهانشان کیفر داد»(کَفَرُوا بِآیاتِ اللَّهِ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ).«زیرا خداوند قوى و با قدرت است و کیفرش شدید است» (إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ شَدِیدُ الْعِقابِ).بنابراین تنها قریش و مشرکان و بت پرستان مکّه نبودند که با انکار آیات الهى و لجاجت در برابر حق و درگیرى با رهبران راستین انسانیت گرفتار کیفر گناهانشان شدند، این یک قانون جاودانى و عمومى است