182 . صفحه 182
بیست و ششم خرداد :
نفیسه :
(آیه 41)- خمس یک دستور مهم اسلامى: در آغاز این سوره دیدیم که پارهاى از مسلمانان بعد از جنگ بدر بر سر تقسیم غنائم جنگى مشاجره کردند.
این آیه در حقیقت بازگشت به همان مسأله غنائم است.
در آغاز آیه مىفرماید: «و بدانید هرگونه غنیمتى نصیب شما مىشود یک پنجم آن، از آن خدا و پیامبر و ذى القربى (امامان اهل بیت) و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه (از خاندان پیامبر) مىباشد» (وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ).
و براى تأکید اضافه مىکند: که «اگر شما به خدا و آنچه بر بنده خود در (روز جنگ بدر) روز جدایى حق از باطل، روزى که دو گروه مؤمن و کافر در مقابل هم قرار گرفتند، نازل کردیم ایمان آوردهاید» باید به این دستور عمل کنید و در برابر آن تسلیم باشید (إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلى عَبْدِنا یَوْمَ الْفُرْقانِ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ).
و در پایان آیه اشاره به قدرت نامحدود الهى کرده، مىگوید: «و خدا بر همه چیز قادر است» (وَ اللَّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ).
یعنى با این که در میدان بدر از هر نظر شما در اقلیت قرار داشتید و دشمن ظاهرا از هر نظر برترى چشمگیرى داشت خداوند قادر توانا آنها را شکست داد و شما را یارى کرد تا پیروز شدید.
این آیه گرچه در ضمن آیات جهاد وارد شده ولى مفهوم وسیعى دارد و مىگوید: هر درآمدى از هر موردى عاید شما شود که یکى از آنها غنایم جنگى است خمس آن را بپردازید.
منظور از سهم خدا چیست؟
ذکر سهمى براى خدا به عنوان «للّه» به خاطر اهمیت بیشتر روى اصل مسأله خمس و تأکید و تثبیت ولایت و حاکمیت پیامبر و رهبر حکومت اسلامى است، یعنى همان گونه که خداوند سهمى براى خویش قرار داده و خود را سزاوارتر به تصرف در آن دانسته است پیامبر و امام را نیز به همان گونه، حق ولایت و سرپرستى و تصرف داده، و گر نه سهم خدا در اختیار پیامبر قرار خواهد داشت و در مصارفى که پیامبر یا امام صلاح مىداند صرف مىگردد، و خداوند نیاز به سهمى ندارد.
(آیه 42)- قرآن به تناسب سخنى که از «یوم الفرقان» (روز جنگ بدر) در آیه قبل آمده بود جزئیات دیگرى از این جنگ را به خاطر مسلمانان مىآورد تا به اهمیت این نعمت پیروزى بیشتر واقف شوند.
نخست مىگوید: «آن روز شما در طرف پایین و (نزدیک مدینه) قرار داشتید و آنها در طرف بالا و دورتر» (إِذْ أَنْتُمْ بِالْعُدْوَةِ الدُّنْیا وَ هُمْ بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوى).
در این میدان مسلمانان در سمت شمالى که نزدیکتر به مدینه است قرار داشتند، و دشمنان در سمت جنوبى که دورتر است.
سپس مىگوید: «کاروانى را که شما در تعقیب آن بودید (کاروان تجارتى قریش و ابو سفیان) در نقطه پایینترى قرار داشت» (وَ الرَّکْبُ أَسْفَلَ مِنْکُمْ).
از همه اینها گذشته تعداد نفرات و امکانات جنگى مسلمانان در مقابل دشمن از هر نظر کمتر و ضعیفتر بود و در سطح پایینترى قرار داشتند و دشمن در سطح بالاتر، لذا قرآن اضافه مىکند: «شرایط چنان بود که اگر از قبل آگاهى داشتید و مىخواستید در این زمینه با یکدیگر وعده و قراردادى بگذارید حتما گرفتار اختلاف در این میعاد مىشدید» (وَ لَوْ تَواعَدْتُمْ لَاخْتَلَفْتُمْ فِی الْمِیعادِ).
زیرا بسیارى از شما تحت تأثیر وضع ظاهرى و موقعیت ضعیف خود در مقابل دشمن قرار مىگرفتید و با چنین جنگى اصولا مخالفت مىکردید.
ولى خداوند شما را در مقابل یک عمل انجام شده قرار داد «تا کارى را که مىبایست انجام گیرد تحقّق بخشد» (وَ لکِنْ لِیَقْضِیَ اللَّهُ أَمْراً کانَ مَفْعُولًا).
تا در پرتو این پیروزى غیر منتظره و معجزآسا حق از باطل شناخته شود.ْ
«و آنها که گمراه مىشوند با اتمام حجت باشد و آنها که راه حق را مىپذیرند با آگاهى و دلیل آشکار» (لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَنْ بَیِّنَةٍ وَ یَحْیى مَنْ حَیَّ عَنْ بَیِّنَةٍ).
و در پایان مىگوید: «خداوند شنوا و داناست» (وَ إِنَّ اللَّهَ لَسَمِیعٌ عَلِیمٌ).
فریاد استغاثه شما را شنید و از نیّاتتان با خبر بود و به همین دلیل شما را یارى کرد تا بر دشمن پیروز شدید.
(آیه 43)- پیامبر صلّى اللّه علیه و آله قبلا صحنهاى از نبرد را در خواب دید که تعداد کمى از و دشمنان در مقابل مسلمانان حاضر شدهاند، این خواب را براى مسلمانان نقل کرد و موجب تقویت روحیه و اراده آنها در پیشروى به سوى میدان بدر گردید.
در این آیه اشاره به فلسفه این موضوع و نعمتى که خداوند از این طریق به مسلمانان ارزانى داشت مىکند، مىگوید: «در آن زمان خداوند در خواب عدد دشمنان را به تو کم نشان داد و اگر آنها را زیاد نشان مىداد مسلما به سستى مىگرائیدید» (إِذْ یُرِیکَهُمُ اللَّهُ فِی مَنامِکَ قَلِیلًا وَ لَوْ أَراکَهُمْ کَثِیراً لَفَشِلْتُمْ).
و نه تنها سست مىشدید بلکه «کارتان به اختلاف مىکشید» و گروهى موافق رفتن به میدان و گروهى مخالف مىشدید (وَ لَتَنازَعْتُمْ فِی الْأَمْرِ).
«ولى خداوند (شما را از این سستى و اختلاف کلمه و تنازع و آشفتگى با این خوابى که چهره باطنى را نشان مىداد نه ظاهرى را) رهایى بخشید و سالم نگهداشت» (وَ لکِنَّ اللَّهَ سَلَّمَ).
چرا که خداوند از روحیه و باطن همه شما آگاه بود «و او از آنچه در درون سینههاست باخبر است» (إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ).
(آیه 44)- در این آیه مرحله دیگرى از مراحل جنگ بدر را یادآور مىشود که با مرحله قبل تفاوت بسیار دارد، در این مرحله مسلمانان در پرتو بیانات گرم پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و توجه به وعدههاى الهى، و مشاهده حوادثى از قبیل باران به موقع، براى رفع تشنگى، و سفت شدن شنهاى روان در میدان نبرد، روحیه تازهاى پیدا کردند آن چنان که انبوه لشکر دشمن در نظر آنها کم جلوه کرد، لذا مىگوید: «و در آن هنگام خداوند آنها را به هنگام آغاز نبرد در نظر شما کم جلوه داد» (وَ إِذْ یُرِیکُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَیْتُمْ فِی أَعْیُنِکُمْ قَلِیلًا).
ولى دشمن چون از روحیه و این موقعیت مسلمانان آگاه نبود به همین دلیل به ظاهر جمعیت نگاه مىکرد و ناچیز در نظرش جلوه مىنمود، حتى کمتر از آنچه بودند لذا مىگوید: «و شما را در نظر آنها کم جلوه مىداد» (وَ یُقَلِّلُکُمْ فِی أَعْیُنِهِمْ).
و این دو موضوع اثر عمیقى در پیروزى مسلمانان داشت، لذا قرآن به دنبال جملههاى فوق مىگوید: «همه اینها به خاطر آن بود که خداوند موضوعى را که در هر حال مىبایست تحقق یابد انجام دهد» (لِیَقْضِیَ اللَّهُ أَمْراً کانَ مَفْعُولًا).
نه تنها این جنگ طبق آنچه خداوند مىخواست پایان گرفت، «همه کارها و همه چیز در این عالم به فرمان و خواست او بر مىگردد» و اراده او در همه چیز نفوذ دارد (وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ).
(آیه 45)- شش دستور دیگر در زمینه جهاد! در این آیه و آیه بعد شش دستور مهم به مسلمانان داده شده است:
1- نخست مىگوید: «اى کسانى که ایمان آوردهاید! هنگامى که گروهى از دشمنان را در برابر خود در میدان نبرد ببینید ثابت قدم باشید» (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا لَقِیتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا)، یعنى دیگر از نشانههاى بارز ایمان ثابت قدم در همه زمینهها مخصوصا در پیکار با دشمنان حق است.
2- «خدا را فراوان یاد کنید تا رستگار و پیروز شوید» (وَ اذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیراً لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ).
شک نیست که منظور از یاد خدا تنها ذکر لفظى نیست، بلکه خدا را در درون جان حاضر دیدن است، این توجه به خدا روحیه سرباز مجاهد را تقویت مىکند و در پرتو آن احساس مىنماید که در میدان مبارزه تنها نیست، تکیهگاه نیرومندى دارد که هیچ قدرتى در برابر آن مقاومت نمىکند، و اگر هم کشته شود به بزرگترین سعادت، یعنى سعادت شهادت رسیده است.
اعظم :
ایه 41:
در مورد این ایه و وجوب خمس پرسش زیاده که جوابش هم داده شده
اینجا مثلا :
http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa986
ایه 42 :
خیلی اوقات پیش میاد که از هر نظر شرایط برای رخ دادن امری مهیاست ولی با این حال اون امر رخ نمیده
یا بالعکس می بینی هر جور که حساب کنی نباید فلان اتفاق می افتاد ولی افتاده
پیروزی در جنگ بدر هم این جور بوده
تو این جور مواقع بیشتر از هر وقتی ادم دست خداوند رو در کار می بینه
و بیش از پیش تسلیم قدرتش میشه
ایه 43:
خداوند به درون سینه ها علم دارد و خوب می داند که احوال قلبها چگونه است و برای اطمینان یافتن و استواری دلها و نیرومند شدن آنها چه چیز شایسته است .
گاهی ارامشی که برای یه واقعه لازم داری رو خداونداز راه خواب به ادم میده
و این برای خداوند کار سختی نیست
ایه 44:
،خدای سبحان در ابتدای برخورد،مؤمنان را در نظرکفار حقیر جلوه داد تا آنهامغرور شده و ایشان را غیر قابل اعتنا بپندارند و همین امر باعث شجاع شدن وپیاده شدن و جنگیدن آنها گردد،لکن چون دست به کار جنگ شدند ،خداوندمؤمنان را در نظر آنها دو برابر جلوه داد و همین امر باعث شد که عزمشان سست شده و شکست بخورند و این معنا از آیه 13 سوره آل عمران استفاده می شود.
همون خداوندی که دیدن رو کار چشم قرار داده
دخل و تصرف در کیفیت دیدن رو هم میتونه انجام بده
عقل ما هم به چشممونه
گاهی کلی شجاعت پیدا می کنیم بر سر این دیدن
گاهی هم جا می زنیم از ترس دیدن
ایه 45:
در جایی که چاره ای جز جنگیدن نیست
هول و هراس ناشی از دیدن قوای دشمن هیچ سودی نداره
باید ادم خداوند رو به باد بیاره و باور داشته باشه زندگی و مردنش دست خداست
این یهد اوردن خداوند کلی به ادم روحیه میده و ووسوسه های شیطان رو لز ادم دور میکنه
گاهی وقتها پیروزی ظاهری مهم نیست
نفس همین یادکردن خداوند و در نظر داشتن او در هر امری مهمه
و تعیین کننده فلاح و رستگاری ادمه