164 . صفحه 164
هشتم خرداد :
نفیسه :
(آیه 105)- در این آیه مىخوانیم که موسى به دنبال دعوى رسالت پروردگار مىگوید:اکنون که من فرستاده او هستم «سزاوار است که درباره خداوند جز حق نگویم» زیرا فرستاده خداوندى که از همه عیوب، پاک و منزه است، ممکن نیست دروغگو باشد.(حَقِیقٌ عَلى أَنْ لا أَقُولَ عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ)سپس براى تثبیت دعوى نبوت خویش اضافه مىکند: چنان نیست که این ادعا را بدون دلیل گفته باشم «من از پروردگار شما، دلیل روشن و آشکارى با خود آوردهام» (قَدْ جِئْتُکُمْ بِبَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ).اکنون که چنین است «بنى اسرائیل را با من بفرست» (فَأَرْسِلْ مَعِیَ بَنِی إِسْرائِیلَ).
(آیه 106)- فرعون با شنیدن این جمله که «من دلیل روشنى با خود دارم»، بلافاصله «گفت: اگر راست مىگویى و نشانهاى از طرف خداوند با خود دارى آن را بیاور»(قالَ إِنْ کُنْتَ جِئْتَ بِآیَةٍ فَأْتِ بِها إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ).
(آیه 107)- بلافاصله موسى دو معجزه بزرگ خود را که یکى مظهر «بیم» و دیگرى مظهر «امید» بود، و مقام «انذار» و «بشارت» او را تکمیل مىکرد، نشان داد: نخست، «عصاى خود را انداخت و به صورت اژدهاى آشکارى درآمد» (فَأَلْقى عَصاهُ فَإِذا هِیَ ثُعْبانٌ مُبِینٌ).
(آیه 108)- این آیه اشاره به دومین اعجاز موسى که جنبه امید و بشارت دارد کرده، مىفرماید: «موسى دست خود را از گریبان خارج کرد، ناگهان سفید و درخشنده در برابر بینندگان بود» (وَ نَزَعَ یَدَهُ فَإِذا هِیَ بَیْضاءُ لِلنَّاظِرِینَ).
(آیه 109)- مبارزه شروع مىشود! از این بعد سخن از نخستین واکنشهاى فرعون و دستگاه او در برابر دعوت موسى و معجزاتش به میان آمده است، مىفرماید:«اطرافیان فرعون (با مشاهده اعمال خارق العاده موسى فورا وصله سحر به او بستند و) گفتند: این ساحر دانا و کهنه کار و آزمودهاى است»! (قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلِیمٌ).
(آیه 110)- سپس افزودند: «هدف این مرد این است که شما را از سرزمین و وطنتان بیرون براند» (یُرِیدُ أَنْ یُخْرِجَکُمْ مِنْ أَرْضِکُمْ).یعنى، او نظرى جز استعمار و استثمار و حکومت بر مردم و توسعه طلبى و غصب سرزمین دیگران ندارد و این کارهاى خارق العاده و ادعاى نبوت همه براى وصول به این هدف است.
و بعد گفتند: «با توجه به این اوضاع و احوال عقیده شما در باره او چیست؟» (فَما ذا تَأْمُرُونَ).
(آیه 111)- به هر حال نظر همگى بر این قرار گرفت که به فرعون «گفتند: (کار) او و برادرش را به تأخیر انداز، و جمع آورى کنندگان را به همه شهرها بفرست ...»(قالُوا أَرْجِهْ وَ أَخاهُ وَ أَرْسِلْ فِی الْمَدائِنِ حاشِرِینَ).
(آیه 112)- «تا همه ساحران ورزیده و آزموده و دانا را به سوى تو فراخوانند و به محضر تو بیاورند» (یَأْتُوکَ بِکُلِّ ساحِرٍ عَلِیمٍ).از آنجا که عجله در کشتن موسى و هارون با توجه به دو معجزه عجیبش باعث گرایش عده زیادى به او مىشد و چهره «نبوت» او با چهره «مظلومیت و شهادت» آمیخته شده، جاذبه بیشترى به خود مىگرفت، نخست به این فکر افتادند که عمل او را با اعمال خارق العاده ساحران خنثى کنند و آبرویش را بریزند سپس او را به قتل برسانند تا داستان موسى و هارون براى همیشه از نظرها فراموش گردد!
(آیه 113)- چگونه سر انجام حق پیروز شد؟ از این به بعد سخن از درگیرى موسى (ع) با ساحران و سر انجام کار او در این مبارزه به میان آمده است.آیه مىگوید: «ساحران به دعوت فرعون به سراغ او شتافتند و نخستین چیزى که با او در میان گذاشتند این بود که آیا ما اجر و پاداش فراوانى در صورت غلبه بر دشمن خواهیم داشت» (وَ جاءَ السَّحَرَةُ فِرْعَوْنَ قالُوا إِنَّ لَنا لَأَجْراً إِنْ کُنَّا نَحْنُ الْغالِبِینَ).
(آیه 114)- فرعون نیز بلافاصله وعده مساعد به آنها داد و گفت: «آرى (نه تنها اجر و پاداش مادى خواهید داشت) بلکه از مقربان درگاه من نیز خواهید شد»! (قالَ نَعَمْ وَ إِنَّکُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ).و به این ترتیب هم وعده «مال» به آنها داد و هم وعده «مقام بزرگ».
(آیه 115)- سر انجام موعد معینى براى مقابله موسى (ع) با ساحران تعیین شد و از همه مردم براى مشاهده این ماجرا دعوت به عمل آمد.روز موعود فرا رسید و ساحران همه مقدمات کار خود را فراهم ساخته بودند، یک مشت ریسمان و عصا که درون آنها گویا مواد شیمیایى مخصوصى قرار داده شده بود تهیه کردند که در برابر تابش آفتاب به صورت گازهاى سبکى در مىآمد و آن طنابها و عصاهاى تو خالى را به حرکت درمىآورد.صحنه عجیبى بود، موسى (ع) تک و تنها- فقط برادرش با او بود- در برابر انبوه جمعیت ساحران و مردم «گفتند: اى موسى! یا (تو شروع به کار کن و وسائل سحرت را) بیفکن و یا ما آغاز مىکنیم و وسائل خود را مىافکنیم» (قالُوا یا مُوسى إِمَّا أَنْ تُلْقِیَ وَ إِمَّا أَنْ نَکُونَ نَحْنُ الْمُلْقِینَ).
(آیه 116)- موسى با خونسردى مخصوصى در پاسخ «گفت: (شما قبلا شروع کنید) شما وسائل خود را بیفکنید»! (قالَ أَلْقُوا).«هنگامى که ساحران طنابها و ریسمانها را به وسط میدان افکندند، مردم را چشم بندى کرده و (با اعمال و گفتارهاى اغراق آمیز خود) هول و وحشتى در دل مردم افکندند و سحر عظیمى در برابر آنها انجام دادند» (فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْیُنَ النَّاسِ وَ اسْتَرْهَبُوهُمْ وَ جاؤُ بِسِحْرٍ عَظِیمٍ).کلمه «سحر» به معنى خدعه و نیرنگ و شعبده و تردستى است، گاهى نیز به معنى هر چیزى که عامل و انگیزه آن نامرئى و مرموز باشد، آمده است.
(آیه 117)- در این هنگام که همه مردم به جنب و جوش افتاده بودند و غریو شادى از هر سو بلند بود و فرعون و اطرافیانش تبسم رضایت بخشى بر لب داشتند و برق شادى از چشمانشان مىدرخشید،وحى الهى به سراغ موسى (ع) آمد و او را فرمان به انداختن عصا داد، ناگهان صحنه بکلى دگرگون شد و رنگ از چهرهها پرید و تزلزل بر ارکان فرعون و یارانش افتاد، چنانکه قرآن مىگوید: «و ما وحى به موسى کردیم که عصایت را بیفکن ناگهان (به صورت اژدهایى درآمد و) با دقت و سرعت، مارهاى دروغین و وسائل قلابى ساحران را جمع کرد» (وَ أَوْحَیْنا إِلى مُوسى أَنْ أَلْقِ عَصاکَ فَإِذا هِیَ تَلْقَفُ ما یَأْفِکُونَ)
(آیه 118)- «در این هنگام حق آشکار شد و اعمال آنها که بىاساس و نادرست بود، باطل گردید» (فَوَقَعَ الْحَقُّ وَ بَطَلَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ).زیرا کار موسى یک واقعیت بود و اعمال آنها یک مشت تقلب و تزویر و چشم بندى و اغفال.و این نخستین ضربتى بود که بر پایه قدرت فرعون جبّار فرود آمد.
(آیه 119)- در این آیه مىگوید: «به این ترتیب آثار شکست در آنها نمایان شد و همگى خوار و کوچک و ناتوان شدند»(فَغُلِبُوا هُنالِکَ وَ انْقَلَبُوا صاغِرِینَ).
اعظم :
ایه 107:جنس معجزه هر پیامبر از جنس اموراتی بود که در زمان خودشون خیلی مهم جلوه کرده بود و برای مردم همون عصر جالب توجه بود
ایه 113 و 114: انگیزه ساحران کاملا مادی بود
رسیدن به اجر مادی که در جواب فرعون وعده تقرب به اونا میده که یعنی دیگه به سرچشمه وصل میشین و به عبارتی نونتون تو روغنه
کلا اینکه هر ادمی برای رضای خداش (هر خدایی که داره) کار کنه کار ساده ای نیست
کلا مقام رضا جزء بالاترین مرتبه های عبودیته
گذشتن از خود و براورده کردن رضایت محبوب
ایه 116 و 117 : کاری که ساحران کردن دستکاری در چشمهای ادما بود
یعنی انگار با ورد و حرکات اضافه و .... جوری در دیده های اونا تصرف کردن
که خیال کردن ماری وجود داره
اما کار موسی (ع) اینجوری نبود
خورده شدن اون طنابها کاملا واقعی بود
ایه 120: کلا متخصصین هر امری زودتر از بقیه متوجه ریز امورات اون امر میشن
مثلا وقتی شما یه وسیله الکترونیکی جدید داشته باشین که کار خاصی انجام میده
اونی که اهل الکترونیکه سریعتر متوجه مکانیزم سیستم داخلی اون وسیله میشه
متخصصین هر امری کمتر در اون امر گول میخورن و مورد سوءاستفاده از نفهمیدن موضوع میشن
ایه 107:جنس معجزه هر پیامبر از جنس اموراتی بود که در زمان خودشون خیلی مهم جلوه کرده بود و برای مردم همون عصر جالب توجه بود
ایه 113 و 114: انگیزه ساحران کاملا مادی بود
رسیدن به اجر مادی که در جواب فرعون وعده تقرب به اونا میده که یعنی دیگه به سرچشمه وصل میشین و به عبارتی نونتون تو روغنه
کلا اینکه هر ادمی برای رضای خداش (هر خدایی که داره) کار کنه کار ساده ای نیست
کلا مقام رضا جزء بالاترین مرتبه های عبودیته
گذشتن از خود و براورده کردن رضایت محبوب
ایه 116 و 117 : کاری که ساحران کردن دستکاری در چشمهای ادما بود
یعنی انگار با ورد و حرکات اضافه و .... جوری در دیده های اونا تصرف کردن
که خیال کردن ماری وجود داره
اما کار موسی (ع) اینجوری نبود
خورده شدن اون طنابها کاملا واقعی بود
ایه 120: کلا متخصصین هر امری زودتر از بقیه متوجه ریز امورات اون امر میشن
مثلا وقتی شما یه وسیله الکترونیکی جدید داشته باشین که کار خاصی انجام میده
اونی که اهل الکترونیکه سریعتر متوجه مکانیزم سیستم داخلی اون وسیله میشه
متخصصین هر امری کمتر در اون امر گول میخورن و مورد سوءاستفاده از نفهمیدن موضوع میشن