قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب
پنجشنبه, ۷ خرداد ۱۳۹۴، ۰۸:۲۴ ق.ظ

163 . صفحه 163

 


هفتم خرداد :


نفیسه :


(آیه 96)- عمران و آبادى در سایه ایمان و تقوا: در این آیه و آیات بعد براى نتیجه‏گیرى از آیات قبل مى‏گوید: «اگر مردمى که در این آبادیها و نقاط دیگر روى زمین زندگى داشته و دارند(به جاى طغیان و سرکشى و تکذیب آیات پروردگار و ظلم و فساد) ایمان مى‏آوردند، و در پرتو آن تقوا و پرهیزکارى پیشه مى‏کردند (نه تنها مورد خشم پروردگار و مجازات الهى واقع نمى‏شدند، بلکه) درهاى برکات آسمان و زمین را به روى آنها مى‏گشودیم» (وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ).منظور از برکات زمین و آسمان نزول باران و روییدن گیاهان مى‏باشد.ولى متأسفانه آنها صراط مستقیم که راه سعادت و خوشبختى و رفاه و امنیت بود رها ساختند،«و پیامبران خدا را تکذیب کردند (و برنامه‏هاى اصلاحى آنها را زیر پاگذاشتند) ما هم به جرم اعمالشان، آنها را کیفر دادیم» (وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ).

 

(آیه 97)- در این آیه به عنوان تأکید بیشتر روى عمومیت این حکم و این که قانون فوق مخصوص اقوام پیشین نبوده بلکه امروز و آینده را نیز در بر مى‏گیرد، مى‏گوید:«آیا اهل آبادیها، خود را از مجازاتهاى ما در امان مى‏دانند که شب هنگام در موقعى که در خواب خوش آرمیده‏اند (به صورت صاعقه‏ها و زلزله‏ها و مانند آن) بر آنها فرو ریزد» (أَ فَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرى‏ أَنْ یَأْتِیَهُمْ بَأْسُنا بَیاتاً وَ هُمْ نائِمُونَ).

 

(آیه 98)- «و یا این که مجازاتهاى ما به هنگام روز در موقعى که غرق انواع بازیها و سرگرمیها هستند دامان اهل این آبادیها را بگیرد» (أَ وَ أَمِنَ أَهْلُ الْقُرى‏ أَنْ یَأْتِیَهُمْ بَأْسُنا ضُحًى وَ هُمْ یَلْعَبُونَ).یعنى، آنها در همه حال در روز و شب، در خواب و بیدارى، در ساعات خوشى و ناخوشى همه در دست قدرت خدا قرار دارند، و با یک فرمان مى‏تواند همه زندگى آنها را در هم بپیچد، آرى تنها در یک لحظه و بدون هیچ مقدمه ممکن است انواع بلاها بر سر این انسان بى‏خبر فرود آید.

 

(آیه 99)- در این آیه باز به شکل دیگر و به بیان تازه‏اى این حقیقت را تأکید مى‏کند و مى‏گوید:«آیا این مجرمان از مکر الهى ایمنند؟ در حالى که هیچ کس جز زیانکاران خود را از مکر خداوند در امان نمى‏دانند» (أَ فَأَمِنُوا مَکْرَ اللَّهِ فَلا یَأْمَنُ مَکْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ).منظور از «مکر الهى» آن است که خداوند، مجرمان را با نقشه‏هاى قاطع و شکست ناپذیر بدون اختیار خودشان از زندگانى مرفّه و هدفهاى خوشگذرانى باز مى‏دارد، و این اشاره به همان کیفرها و بلاهاى ناگهانى و بیچاره کننده است.

 

(آیه 100)- در این آیه بار دیگر براى بیدار ساختن اندیشه‏هاى خفته اقوام موجود و توجه دادن آنان به درسهاى عبرتى که در زندگانى پیشینیان بوده است مى‏گوید: «آیا کسانى که وارث روى زمین بعد از صاحبان آن مى‏شوند، از مطالعه حال پیشینیان متنبه نشدند: که اگر ما بخواهیم مى‏توانیم آنها را نیز به خاطر گناهانشان هلاک کنیم» و به همان سرنوشت مجرمان گذشته گرفتار سازیم (أَ وَ لَمْ یَهْدِ لِلَّذِینَ یَرِثُونَ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِ أَهْلِها أَنْ لَوْ نَشاءُ أَصَبْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ).و نیز مى‏توانیم آنها را زنده بگذاریم، ولى به خاطر غوطه‏ور شدن در گناه و فساد «بر دلهایشان مهر مى‏نهیم (درک و شعور و حس تشخیص را از آنها مى‏گیریم) آنچنان که هیچ حقیقتى را نشنوند» و هیچ اندرزى را نپذیرند و در زندگى حیران و سرگردان شوند (وَ نَطْبَعُ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا یَسْمَعُونَ).

 

(آیه 101)- در این آیه و آیه بعد باز هم تکیه روى عبرتهایى است که از بیان سرگذشتهاى اقوام پیشین گرفته مى‏شود، ولى روى سخن در اینجا به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله است اگرچه هدف در واقع همه هستند.نخست مى‏گوید: «اینها آبادیها و شهرها و اقوامى هستند که اخبار و سرگذشت آنها را براى تو بیان مى‏کنیم» (تِلْکَ الْقُرى‏ نَقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنْبائِها).سپس مى‏گوید: چنان نبود که آنها بدون اتمام حجت، هلاک و نابود شوند، بلکه، «بطور مسلم پیامبرانشان با دلایل روشن، به سراغ آنها آمدند» و نهایت تلاش و کوشش را در هدایت آنها کردند (وَ لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ).«اما آنها (در برابر تبلیغات مستمر، و دعوت پى‏گیر انبیاء مقاومت به خرج دادن و روى حرف خود ایستادند، و) حاضر نبودند آنچه را قبلا تکذیب کردند بپذیرند و به آن ایمان بیاورند» (فَما کانُوا لِیُؤْمِنُوا بِما کَذَّبُوا مِنْ قَبْلُ).در جمله بعد علت این لجاجت و سرسختى را چنین بیان مى‏کند: «این چنین خداوند بر دلهاى کافران نقش بى‏ایمانى و انحراف را ترسیم مى‏کند و بر قلوبشان مهر مى‏نهد» (کَذلِکَ یَطْبَعُ اللَّهُ عَلى‏ قُلُوبِ الْکافِرِینَ).یعنى، کسانى که در مسیرهاى غلط گام بر مى‏دارند، بر اثر تکرار و ادامه عمل، انحراف و کفر و ناپاکى آنچنان بر دلهاى آنها نقش مى‏بندد، که همچون نقش سکه ثابت مى‏ماند و این از قبیل اثر و خاصیت عمل است که به خداوند نسبت داده شده، زیرا مسبب تمام اسباب، اوست.

 

(آیه 102)- در این آیه دو قسمت دیگر از نقطه‏هاى ضعف اخلاقى این جمعیتها که سبب گمراهى و نابودى آنها گردیده، بیان شده است.نخست مى‏گوید آنها افراد پیمان شکن بودند:«و ما براى اکثریت آنها عهد و پیمان ثابتى نیافتیم» (وَ ما وَجَدْنا لِأَکْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ).این عهد و پیمان ممکن است اشاره به «عهد و پیمان فطرى» باشد که خداوند به حکم آفرینش و فطرت از همه بندگان خود گرفته است.و یا عهد و پیمانهایى که پیامبران الهى از مردم مى‏گرفتند، بسیارى از مردم آن را مى‏پذیرفتند و سپس مى‏شکستند.و یا اشاره به همه پیمانها اعم از «فطرى» و «تشریعى» بوده باشد.روح پیمان شکنى یکى از عوامل مخالفت با پیامبران و اصرار در پوییدن راه کفر و نفاق و گرفتار شدن به عواقب شوم آن است.سپس به عامل دیگر اشاره کرده، مى‏گوید:«اکثر آنها را فاسد و خارج از اطاعت فرمان یافتیم» (وَ إِنْ وَجَدْنا أَکْثَرَهُمْ لَفاسِقِینَ).یعنى روح تمرّد و قانون شکنى و خروج از نظامات آفرینش و قوانین الهى یکى دیگر از عوامل ایستادگى و پافشارى آنها در کفر و بى‏ایمانى بود.

 

(آیه 103)- خاطره درگیریهاى موسى و فرعون! در این آیه و آیات فراوان دیگرى که بعد از آن مى‏آید، داستان موسى بن عمران و سرگذشت درگیریهاى او با فرعون و فرعونیان و سر انجام کار آنها بیان شده است.بطور کلى زندگى این پیامبر بزرگ یعنى موسى بن عمران را در پنج دوره مى‏توان خلاصه کرد:

1- دوران تولد و حوادثى که بر او گذشت.

2- دوران فرار او از مصر و زندگى او در سرزمین «مدین».

3- دوران بعثت و درگیریهاى فراوانى که با فرعون و دستگاه او داشت.

4- دوران نجات او و بنى اسرائیل از چنگال فرعونیان.

5- دوران درگیریهاى موسى با بنى اسرائیل! در این آیه مى‏فرماید: «بعد از اقوام گذشته (یعنى قوم نوح، هود، صالح و مانند آنها) موسى را با آیات خود به سوى فرعون و فرعونیان مبعوث کردیم» (ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسى‏ بِآیاتِنا إِلى‏ فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ).فرعون، اسم عام است که به تمام سلاطین مصر در آن زمان گفته مى‏شد.سپس مى‏فرماید: «آنها نسبت به آیات الهى ظلم و ستم کردند» (فَظَلَمُوا بِها).و در پایان اضافه مى‏کند: «بنگر سر انجام کار مفسدان چگونه بود»؟! (فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدِینَ).جمله فوق یک اشاره اجمالى به نابودى فرعون و قوم سرکش اوست که شرح آن بعدا خواهد آمد.

 

(آیه 104)- آیه قبل اشاره بسیار کوتاهى به مجموع برنامه رسالت موسى و درگیریهاى او با فرعون و عاقبت کار آنها بود، اما در آیات بعد همین موضوع بطور مشروحتر مورد بررسى قرار گرفته، نخست مى‏گوید: «و موسى گفت: اى فرعون! من فرستاده پروردگار جهانیانم» (وَ قالَ مُوسى‏ یا فِرْعَوْنُ إِنِّی رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِینَ).و این نخستین برخورد موسى با فرعون و چهره‏اى از درگیرى «حق» و «باطل» است.

 


اعظم :



ایه 96: ایا منظور از برکت اسمان و زمین صرفا رفاه اقتصادی است ؟

«برکات» جمع «برکت»، به موهبت‏هاى ثابت و پایدار گفته مى‏شود، در مقابل چیزهاى گذرا. در معناى «برکت»، کثرت، خیر و افزایش وجود دارد. برکات، شامل برکت‏هاى مادّى و معنوى مى‏شود، مثل برکت در عمر، دارایى، علم، کتاب و امثال آن.

 

 گاهى رفاه مادّى، نوعى قهر الهى است. چنانکه قرآن مى‏فرماید: «فلمّا نسوا ما ذکّروا به فتحنا علیهم أبواب کلّ شى‏ء» چون تذکّرات الهى را فراموش کردند، درهاى همه چیز را به رویشان گشودیم تا سرمست شوند.

در قرآن، دو نوع گشایش براى دو گروه مطرح است: الف: رفاه و گشایش براى خوبان که همراه برکات است، «فَتَحنا علیهم برکات». ب: رفاه و گشایش براى کفّار و نااهلان که دیگر همراه برکت نیست، «فَتَحنا علیهم ابواب کلّ شى‏ء»، زیرا چه بسا نعمت‏ها، ناپایدار و سبب غفلت و غرور و طغیان باشد. خداوند، این رفاه و گشایش کفّار را وسیله‏ى مهلت و پرشدن پیمانه‏ى آنان قرار داده است. بنابراین به هر نعمت ظاهرى نباید دل خوش کرد، زیرا اگر این نعمت‏ها براى مؤمنین باشد، مایه‏ى برکت است، و اگر براى کفّار باشد، ناپایدار و وسیله‏ى قهر الهى است.

 

از تفسیر نور

 

ایه 97 و 98:

مجرمان در هیچ عصر و زمانی مصون از عذاب الهی نیستن

عذاب در هر وقتی امکان وقوع داره

مراد از "هم یلعبون"مشغول بودن به دنیا به صرف حوایج دنیوی همراه با غفلته

 

به اسم اینکه ایمان داریم خودمون رو مصون از عذاب ندونیم

ایمان چیزی فرای ادعا و شعاره

 

ایه 99:

اینکه خودمون رو از مکر الهی و عذاب خداوند مصون بدونیم

خودش از مکرهای الهی هستش که در موردمون به کار رفته

جایی که پیامبران خودشون رو در امان از مکر الهی نمی دونستن و همیشه مراقب اعمالشون بودن و از کوتاهیهاشون می ترسیدن

چه جایی داره ما خیلی خودمون رو مبرا بدونیم از خطا و در نتیجه عذاب خداوند

 

ایه 100 و 101:

خدا نکنه که با عبرت نگرفتن از سرنوشت اقوام پیشین کار رو در بی ایمانی به جایی برسونیم که بر دلهامون مهر بخوره و برای همیشه راه ایمان بر ما بسته بشه

 

 

خانم زینالی :


۹۶

ایمان وپذیرش دین برکت را زیاد می کند وهمه چیز بر او پر بار می شود

 


۹۷

انفاق وایمان وباور که نبا شد نعمتها از جایی که نمی دانیم نابود می شود

 

۹۹

 

فلا یامنمکر الله

وقتی بخواهی مکر کنی مکری بد تر دامان تورا می گیرد


 

100

اگر بخواهیم از گذشته عبرت نگیریم وچشم خود را بر گذشته ببندیم ومنکر حق باشیم برای زمان حال اسیب زیادی خواهیم خورد و حق را تشخیص نخوا هیم داد


 

101

لجاجت وتکذیب حق کفر می اورد وتشخیص حق را از باطل را زایل می کند

 

گنهکاران وفاسقان گاهی تظاهر می کنند

 

۱۰۳

طاغوت وسرکش عدم پذیرش واطاعت داردوفساد دارد وخودرا حق می داند وحتی برگزیده. خدارا نمی پذیرند چون مصلحت خود نمی ببینند


 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۳/۰۷

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی