161 . صفحه 161
پنجم خرداد :
نفیسه :
(آیه 82)- در این آیه اشاره به جواب لجوجانه و غیر منطقى قوم لوط کرده، مىگوید: «از آنها هیچ گونه جوابى در برابر دعوت این پیامبر خیرخواه و دلسوز و مصلح نداشتند جز این که با خشم و عصبانیت گفتند: لوط و پیروان او را از شهر خود بیرون کنید (گناهشان چیست؟ گناهشان این است) که مردمى پاکند و گناه نمىکنند»! و نه تنها با ما هم صدا نمىشوند، بلکه مزاحم ما نیز هستند! (وَ ما کانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قالُوا أَخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْیَتِکُمْ إِنَّهُمْ أُناسٌ یَتَطَهَّرُونَ).این احتمال نیز در تفسیر جمله «إِنَّهُمْ أُناسٌ یَتَطَهَّرُونَ» وجود دارد، که قوم لوط مىخواستند این پیامبر و پیروانش را متهم به تظاهر و ریاکارى کنند.
(آیه 83)- با توجه به آنچه در سه آیه فوق بیان شد، هر داور منصفى مىتواند حکم محکومیت چنین قوم و ملتى را صادر کند.لذا در این آیه خداوند مىفرماید: «چون کار به اینجا رسید ما لوط و پیروان واقعى و خاندانش را که پاکدامن بودند، نجات بخشیدیم جز همسرش که او را در میان قوم تبهکار رها ساختیم» زیرا او هم از نظر عقیده و آیین و مذهب با آنان هماهنگ بود (فَأَنْجَیْناهُ وَ أَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ کانَتْ مِنَ الْغابِرِینَ).
(آیه 84)- در این آیه اشاره بسیار کوتاه و پرمعنى به مجازات شدید و وحشتناک این قوم کرده، مىگوید: «ما بارانى بر آنها فرستادیم» اما چه بارانى؟! بارانى از سنگ که آنها را در هم مىکوبید و نابود مىکرد (وَ أَمْطَرْنا عَلَیْهِمْ مَطَراً).«اکنون تماشا کن ببین سر انجام کار مجرمان به کجا کشید» (فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمِینَ).گرچه روى سخن در اینجا به پیامبر است اما پیداست که هدف عبرت گرفتن همه افراد با ایمان مىباشد.
(آیه 85)- رسالت شعیب در مدین: شعیب که نسبش طبق تواریخ با چندین واسطه به «ابراهیم» مىرسید، به سوى اهل مدین مبعوث گردید، «مدین» از شهرهاى شام بود و مردمى تجارت پیشه و مرفّه داشت، که در میان آنها بت پرستى و همچنین تقلب و کم فروشى در معامله کاملا رایج بود- شرح درگیرى این پیامبر بزرگ با اهل «مدین» در سورههاى متعددى از قرآن مخصوصا سوره «هود» و «شعرا» آمده است.در این آیه خداوند مىفرماید: «ما به سوى مردم مدین، برادر آنها شعیب را فرستادیم» (وَ إِلى مَدْیَنَ أَخاهُمْ شُعَیْباً).سپس اضافه مىکند که شعیب دعوت خود را همانند پیامبران دیگر از مسأله توحید شروع کرد و «صدا زد اى قوم من! خداوند یگانه را بپرستید که هیچ معبودى جز او براى شما نیست» (قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ).و گفت این حکم علاوه بر این که فرمان عقل است به وسیله «دلایل روشنى که از طرف خداوند براى شما آمده» نیز اثبات شده است (قَدْ جاءَتْکُمْ بَیِّنَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ).پس از دعوت به توحید، به مبارزه با مفاسد اجتماعى و اخلاقى و اقتصادى آنها برخاسته نخست آنان را که آلوده کم فروشى و تقلب و تزویر در معامله بودند از این کار باز مىدارد و مىگوید: اکنون که راه خدا براى شما آشکار شده «حق پیمانه و وزن را ادا کنید و از حقوق مردم چیزى کم نگذارید» (فَأَوْفُوا الْکَیْلَ وَ الْمِیزانَ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ).سپس به یکى دیگر از کارهاى خلاف آنها اشاره کرده، مىگوید: «در روى زمین بعد از آن که (در پرتو ایمان و کوششهاى انبیاء) اصلاح شده است، فساد نکنید»(وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها).
مسلم است که از تولید فساد، اعم از فساد اخلاقى یا بىایمانى یا ناامنى، هیچ کس بهرهاى نمىگیرد، لذا در آخر آیه اضافه مىکند: «این به سود شماست اگر ایمان داشته باشید»(ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ).
(آیه 86)- در این آیه به چهارمین نصیحت شعیب، اشاره شده است، آنجا که مىگوید: «شما بر سر راه مردم با ایمان ننشینید و آنها را تهدید نکنید و مانع راه خدا نشوید و با القاى شبهات راه مستقیم حق را در نظر آنها کج و معوج نشان ندهید» (وَ لا تَقْعُدُوا بِکُلِّ صِراطٍ تُوعِدُونَ وَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ تَبْغُونَها عِوَجاً).و در پایان آیه پنجمین نصیحت شعیب که یادآورى نعمتهاى پروردگار براى تحریک حسّ شکرگزارى آنهاست آمده: «و به خاطر بیاورید هنگامى که افراد کمى بودید سپس خداوند جمعیت شما را زیاد کرد و نیروى انسانى شما را فزونتر ساخت» (وَ اذْکُرُوا إِذْ کُنْتُمْ قَلِیلًا فَکَثَّرَکُمْ).از جمله فوق استفاده مىشود که در اکثر موارد کثرت نفرات، مىتواند سر چشمه قدرت و عظمت و پیشرفت جامعه باشد.«و نیز خوب بنگرید که سر انجام کار مفسدان به کجا منتهى شد» و به دنبال آنها گام برندارید(وَ انْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدِینَ).
(آیه 87)- در این آیه که در واقع پاسخى است به بعضى از گفتههاى مؤمنان و کافران، شعیب مىگوید: «اگر طایفهاى از شما به آنچه من مبعوث شدهام ایمان آورده و جمعیت دیگرى ایمان نیاوردهاند (نباید موجب غرور کافران و یأس مؤمنان گردد) شما صبر کنید تا خداوند میان ما حکم کند که او بهترین حاکمان است»(وَ إِنْ کانَ طائِفَةٌ مِنْکُمْ آمَنُوا بِالَّذِی أُرْسِلْتُ بِهِ وَ طائِفَةٌ لَمْ یُؤْمِنُوا فَاصْبِرُوا حَتَّى یَحْکُمَ اللَّهُ بَیْنَنا وَ هُوَ خَیْرُ الْحاکِمِینَ). یعنى، آینده نشان خواهد داد، چه کسانى بر حق بودهاند و چه کسانى بر باطل.
اعظم :
ایه 82: پاسخی در نهایت گستاخی به پیامبری دلسوز و خیرخواه
شما خودتون رو به پاکی می زنین و باید از شهر بیرون برین
در مورد بعضى انبیا، تعبیر به «أخاهم» شده است، امّا دربارهى حضرت لوط چنین تعبیرى نیامده است، شاید به این دلیل که آن حضرت، اهل آن منطقه نبود، چنانکه کفّار نیز با جملهى «قریتکم» به مردم القا مىکردند که او مهاجر است و از این منطقه نیست، و یا اینکه چون آئین شما را قبول ندارد خارجى است، پس او را از سرزمین خودتان بیرون کنید.
ایه 83: محیط انقدرها هم که به نظر میرسه تاثیر گذار نیست
همراه و هم نفس و هنسر پیامبر و امام هم که باشی تا نخوای و اراده نکنی نمیتونی از خوبان باشی
ایه 84 : «کلبى» آورده است که نخستین کسى که کار زشت همجنس بازى را در میان قوم لوط انجام داد، شیطان بود. آن موجود فریبکار در سیماى جوانى زیبا وارد آن شهر شد و آنان را به این کار ناپسند وسوسه وتشویق نمود و آنگاه بود که این زشتکارى بتدریج در آنجا گسترش یافت به گونه اى که زمین از شرارت و زشتکارى آنان به بارگاه خدا شکایت برد و امان خواست. آسمان نیز با شنیدن صداى دادخواهى زمین به شکایت برخاست و امان طلبید و از پى آن دو، عرش به گریه آمد، و آنجا بود که پیام رسید که اى آسمان، اینک بر آن تبهکاران بارانى از سنگ بباران! و به زمین فرمان رسید که آنان را فروبر؛ و آنها هم فرمان آفریدگار خود را به انجام رساندند.
ایه 85: وای بر ما که گناهانمون مخلوطی از گناهان اقوام پیشینه
مفاسد اقتصادی (کم فروشی و ....)
انحراف شهوانی و ....
چقدر صبر خداوند زیاده
چقدر ما پند نمی گیریم از سرنوشت مجرمان گذشته
انگار ما هم امام خودمون رو از شهر و دیارموت روندیم با این همه بدی (فواحش پنهان و اشکار)
ایه 86: چه جرم بزرگی هستش دور کردن و دلسر کردن مردم از راه حق و درست
یه کم دقت کنیم کم نمی بینیم این صفت رو در خودمون و اطرافیانمون
به انواع روشها
در این ایه کثرت جمعیت از نعمتهای خداوند یاد شده
چون کثرت افراد برای یک اجتماع نعمت بزرگی است به مقتضای عقل هر چه افراد جامعه ای بیشتر باشد ،نیروی اجتماعی و فکر و اراده و عمل قویتری خواهند داشت و می توانند با قوت بیشتری قوای طبیعت را تسخیر نمایند وکمبودهای جامعه خویش را رفع کنند، پس ازدیاد نسل که پایه تکامل بشراست از نعمات بزرگ الهی می باشد
ایه 87: صیر یه دستور کار کلی
هم برای مومنین که تحقق وعده یاری الهی رو ببینن
هم واسه کفار که تحقق وعده عذاب الهی رو ببینن
دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره
خانم زینالی :
۸۲
متکبران باور داشتند که لوط انسان پاکی است
پس میدانستند که خودشان گمراهند اما شهوت وتکبر نمی گذاشت که به حرف پیامبر کوش کنند وکفرشان اگاهانه بود
۸۳
خارج کردن لوط از سرزمینش بوسیله منحرفان
نجات بخشیدن خدا لوط وهمراهانش
انجیناه. نشان از رنج سختی است که لوط از دست مردم وزنش می برد
۸۴
عذاب انهاریزش باران سنگ بود باران رحمت است حالا این باران سنگ می شود سخترین عذاب
۸۵
قوم شعیب کم فروشی می کردند واو مردمش رابهاصلاح وایمان دعوت می کند
لا تفسدو فی الارض بعد اصلاحها
نشان می دهد که در قوم های دیگر دین گسترش یافته بوده
۸۵
86
کسانی را که ایمان اورده بودند
توسط مفسدان سین جین می شدند وبا بیان شبهات می خواستند انها را خوار کنند
اگاهی دادن به انها عذاب گذشتگان
وقتی حرف شنوی نداشته باشند کار انها را به خدا می سپارد ومومنان را خطر جمع می کند که خدا داور است
قوم شعیب به روشهای گوناگون سعی می کردند مردم با ایمان را از شعیب دور کنند