160 . صفحه 160
چهارم خرداد :
نفیسه :
(آیه 74)- صالح پیامبر در ادامه آیه قبل به قومش می گوید: «به خاطر داشته باشید که خداوند شما را جانشینان در روى زمین بعد از قوم عاد قرار داد، و در آن مستقر ساخت» (وَ اذْکُرُوا إِذْ جَعَلَکُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ عادٍ وَ بَوَّأَکُمْ فِی الْأَرْضِ).یعنى از یک سو نعمتهاى فراوان الهى را فراموش نکنید و از سوى دیگر توجه داشته باشید که پیش از شما اقوام طغیانگرى مانند قوم عاد بودند که بر اثر مخالفتهایشان به عذاب الهى گرفتار شدند و نابود گردیدند.سپس روى بعضى از نعمتها و امکانات خداداد قوم ثمود تکیه کرده، مىگوید: شما در سرزمینى زندگى دارید که هم دشتهاى مسطح با خاکهاى مساعد و آماده که «در دشتهایش قصرها براى خود بنا مىکنید و در کوهها براى خود خانهها مىتراشید»(تَتَّخِذُونَ مِنْ سُهُولِها قُصُوراً وَ تَنْحِتُونَ الْجِبالَ بُیُوتاً).و در پایان آیه مىگوید: «این همه نعمتهاى فراوان خدا را یادآور شوید و در زمین فساد نکنید و کفران نعمت ننمایید» (فَاذْکُرُوا آلاءَ اللَّهِ وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ).
(آیه 75)- باز ملاحظه مىکنیم که جمعیت اشراف و ثروتمندان خوش ظاهر و بد باطن سر رشته مخالفت با این پیامبر بزرگ الهى را به دست گرفتند و همان طور که قرآن مىگوید:«این جمعیت اشرافى و متکبر از قوم صالح به افرادى از مستضعفان که ایمان آورده بودند گفتند:آیا به راستى شما مىدانید که صالح از طرف خداوند براى راهنمایى ما فرستاده شده است» (قالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ صالِحاً مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ).ولى به زودى با پاسخ قاطع آنان که حکایت از تصمیم و اراده قوى مىکرد رو برو شدند و این پاسخ را از آنان شنیدند که «گفتند: ما نه تنها مىدانیم صالح فرستاده خداست بلکه) ما به آنچه او مأموریت دارد، و دعوت به سوى آن مىکند، ایمان آوردهایم»(قالُوا إِنَّا بِما أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ).
(آیه 76)- «این مغروران متکبر (دست از کار خود برنداشته و مجددا براى تضعیف روحیه جمعیت مؤمنان) گفتند: ما به آنچه شما ایمان آوردهاید کافریم»(قالَ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا بِالَّذِی آمَنْتُمْ بِهِ کافِرُونَ).
(آیه 77)- هنگامى که ثروتمندان متکبر و خودخواه از ایجاد تزلزل در پایههاى ایمان تودههاى مردم با ایمان مأیوس شدند، و از سوى دیگر مىدیدند با وجود «ناقه» که معجزه صالح محسوب مىشد، سمپاشیهاى آنها به جایى نمىرسد، تصمیم به نابود کردن ناقه گرفتند، و قبل از هر چیز «آن را پى کردند و کشتند و از فرمان خدا سر برتافتند» (فَعَقَرُوا النَّاقَةَ وَ عَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ).و به این نیز قناعت نکردند بلکه به سراغ صالح آمدند و صریحا به او «گفتند:
اى صالح! اگر تو فرستاده خدا هستى هر چه زودتر عذاب الهى را به سراغ ما بفرست» (وَ قالُوا یا صالِحُ ائْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ کُنْتَ مِنَ الْمُرْسَلِینَ).این سخن در حقیقت برپا ساختن یک نوع جنگ اعصاب در مقابل صالح و براى تضعیف روحیه «صالح» و مؤمنان بود.
(آیه 78)- هنگامى که آنها ستیزهجویى و طغیانگرى را به آخر رساندند و آخرین بارقه آمادگى ایمان را در وجود خود خاموش ساختند، مجازات الهى که طبق قانون انتخاب اصلح و از میان بردن موجودات فاسد و مفسد صورت مىگیرد به سراغ آنها آمد و «آن چنان زمین لرزهاى قصرها و خانههاى مستحکمشان را تکان داد و فرو ریخت (و زندگى پرزرق و برق آنها را در هم کوبید) که صبحگاهان تنها جسم بىجان آنها در خانههایشان باقى مانده بود» (فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِی دارِهِمْ جاثِمِینَ).قوم ثمود به چه وسیله نابود شدند؟از آیه فوق استفاده مىشود که وسیله نابودى این قوم سرکش، زلزله بود، اما از آیه 13 سوره فصلت بر مىآید که صاعقه آنها را نابود کرد، و در آیه 5 سوره حاقه مىخوانیم به وسیله یک عامل ویرانگر (طاغیه) از میان رفتند.باید بگوییم این هر سه عامل به یک چیز بازگشت مىکنند، یعنى نخست صاعقه تولید مىشود و به دنبال آن زمین لرزه به وجود مىآید، و اما «طاغیه» به معنى موجودى است که از حد خود تجاوز کند و این هم، با زلزله سازگار است و هم با صاعقه، بنابراین تضادى در میان آیات نیست.
(آیه 79)- در این آیه مىگوید: «بعد از این جریان صالح از آنها روى برتافت و به آنها گفت:من حق رسالت پروردگارم را ادا کردم و آنچه گفتنى بود به شما گفتم و از نصیحت و خیرخواهى کوتاهى نکردم، لکن شما خیرخواهان را دوست ندارید»(فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قالَ یا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ رِسالَةَ رَبِّی وَ نَصَحْتُ لَکُمْ وَ لکِنْ لا تُحِبُّونَ النَّاصِحِینَ).
(آیه 80)- سرنوشت دردناک قوم لوط: قرآن، صحنه عبرت انگیز دیگرى از سرگذشت پیامبران را بازگو مىکند و هدف آیات پیشین را تعقیب و تکمیل مىنماید، و آن سرگذشت پیامبر بزرگ خدا «لوط» و قوم اوست.نخست مىگوید: «به خاطر بیاورید لوط پیامبر را هنگامى که به قوم خود گفت: آیا شما عمل زشت و ننگینى انجام مىدهید که احدى از جهانیان تاکنون مرتکب آن نشده است»؟ (وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَکُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمِینَ)
(آیه 81)- در این آیه گناهى را که در آیه قبل بطور سر بسته ذکر شده بود، تشریح مىکند و مىگوید: «شما از روى شهوت به سراغ مردان مىروید، و از زنان صرف نظر مىکنید» (إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ).چه انحرافى از این بدتر و بالاتر که وسیله تولید نسل را که آمیزش زن و مرد است و خداوند آن را بطور غریزى در هر انسانى قرار داده، رها کنند، و سراغ «جنس موافق» بروند کارى که اصولا برخلاف فطرت و ساختمان طبیعى جسم و روح انسان و غریزه تحریف نایافته اوست. و در پایان آیه به عنوان تأکید مىگوید: «بلکه شما جمعیت اسراف کارید» (بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ). یعنى از حدود الهى قدم بیرون گذارده و در سنگلاخ انحراف و تجاوز از مرز فطرت سرگردان شدهاید.
خانم زینالی :
ایه۷۴
این ایه نشانگر پیشرفت قوم ثمود است خانههای سنگی وقصرها ورزق فراوان ونعمت زیاد که باید شاکر خداوند باشند و همه چیز را از او بدانند
75
تکبر یکی از عوامل کفر است وایمان زایل میکندویقین به حق را نابود
76
تکبر خصوصیت قوم ثمود است که پذیرش حق را از انها می گیرد
77
بر ضد فرمان خداوند عمل کردن وعناد با پیامبرش وباور نداشتن قدرت خداوند
78
بعداز این که بلایی سرمان می اید متوجه اشتباه خودمان می شویم که چاره ای نیست وکاری از دستمان بر نمی اید
79
اهمیت ندادن به هشدارهاوخیر خواهی ها وخود رای بودن وپذیرش حق نکردن عاقبت خوشی ندارد
80
فساد در هر جامعه ای وجود دارد اگر کفر وتکبر وسر کشی دران جامعه جایگاه داشته باشد
81
عظمت گمراهی یک قوم را می رساندکه در زندگی مقابل درستی ایستاده بودند وخلاف انچه می دانستند عمل می کردند
تابع شهوت بودن انسان را از حقیقت زندگی دور می کندونمی گذارد در مدا ر خق بچر هیم
جامعه خود را بشناسیم روی انحرافات جامعه دقت کنیم که دچار ان نشویم وسعی کنیم در از بین بردن ان در حد توان حق را بشناسیم ودر راهش بکوشیم واعراض نکنیم