158 . صفحه 158
دوم خرداد
نفیسه
(آیه 58)- در این
آیه براى این که گمان نشود یکنواخت بودن باران دلیل آن است که همه سرزمینها یکسان زنده
شوند، و براى این که روشن گردد، استعدادها و آمادگیهاى متفاوت سبب استفادههاى مختلف
از مواهب الهى مىشود، مىگوید:«سرزمین شیرین و پاکیزه گیاهان پربرکت و مفید و سودمند
به اذن پروردگار، از آن مىروید» (وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ
رَبِّهِ).«اما زمینهاى شورهزار و خبیث و زشت، چیزى جز گیاهان ناچیز و کم ارزش نمىرویاند»
(وَ الَّذِی خَبُثَ لا یَخْرُجُ إِلَّا نَکِداً).و در پایان آیه مىفرماید:«این چنین
آیات را براى کسانى که شکرگزارند (و از آن استفاده مىکنند و راه هدایت را مىپویند)
بیان مىکنیم» (کَذلِکَ نُصَرِّفُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَشْکُرُونَ).آیه فوق در حقیقت
اشاره به یک مسأله مهم است و آن این که تنها «فاعلیت فاعل» براى به ثمر رسیدن یک موضوع،
کافى نیست بلکه استعداد و«قابلیت قابل» نیز شرط است.
(آیه 59)- رسالت نوح نخستین پیامبر
اولوا العزم: سرگذشت نوح در سورههاى مختلفى از قرآن مانند سوره هود، انبیاء، مؤمنون،
شعراء و نوح مشروحا آمده است، اما در اینجا تنها فهرستى از آن در شش آیه آمده، نخست
مىفرماید: «ما نوح را به سوى قومش فرستادیم» (لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ).نخستین
چیزى که او به آنها یادآور شد، همان توجه به حقیقت توحید و نفى هرگونه بت پرستى بود،
«پس به آنها گفت: اى قوم من! خدا را بپرستید که هیچ معبودى جز او براى شما نیست» (فَقالَ
یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ).نوح پس از بیدار کردن
فطرتهاى خفته، آنان را از سر انجام بت پرستى بر حذر داشته و گفت: «من از عذاب روزى
بزرگ بر شما مىترسم» (إِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ عَذابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ).منظور از مجازات
«روز بزرگ» ممکن است همان توفان معروف نوح یا مجازات الهى در روز رستاخیز باشد.
(آیه 60)- ولى قوم نوح به جاى این
که از دعوت اصلاحى این پیامبر بزرگ که توأم با نهایت خیرخواهى بود استقبال کنند، به
آیین توحید بپیوندند و دست از ستم و فساد بردارند «جمعى از اشراف و ثروتمندان قوم او
(که منافع خود را با بیدارى مردم در خطر مىدیدند، و مذهب او را مانعى بر سر راه هوسرانیها
و هوسبازیهاى خویش مشاهده مىکردند)صریحا در جواب نوح گفتند: ما تو را در گمراهى آشکار
مىبینیم» (قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَراکَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ).
(آیه 61)- «نوح» در برابر توهین و
خشونت آنها با همان لحن آرام و متین و محبتآمیز خود در پاسخ آنها «گفت: (من نه تنها
گمراه نیستم بلکه) هیچ گونه نشانهاى از گمراهى در من وجود ندارد، ولى من فرستاده پروردگار
جهانیانم» (قالَ یا قَوْمِ لَیْسَ بِی ضَلالَةٌ وَ لکِنِّی رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِینَ).اشاره
به این که خدایان پراکندهاى که شما قائل شدهاید همه بىاساس است، پروردگار و ربّ
همه جهانیان تنها خداوند یگانه یکتاست که خالق همه آنها مىباشد.
(آیه 62)- هدف من این است که رسالت
پروردگار را انجام داده و دستورات او را به شما برسانم» (أُبَلِّغُکُمْ رِسالاتِ رَبِّی).«و
در این راه از هیچ گونه خیرخواهى فروگذارى نمىکنم» (وَ أَنْصَحُ لَکُمْ).و در پایان
اضافه مىکند:«من چیزهایى از خداوند مىدانم که شما نمىدانید» (وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ
ما لا تَعْلَمُونَ).این جمله ممکن است جنبه تهدید در برابر مخالفتهاى آنها داشته باشد
که من مجازاتهاى دردناکى از خداوند در برابر تبهکاران سراغ دارم که شما هنوز از آن
بىخبرید، و یا اشاره به لطف و رحمت پروردگار باشد که اگر در مسیر اطاعتش گام بگذارید
برکات و پاداشهایى از او سراغ دارم که شما به عظمت و وسعت آن واقف نیستید.
(آیه 63)- در این آیه گفتار دیگرى
را از نوح مىخوانیم که در برابر اظهار تعجب قوم خود از این که چگونه ممکن است انسانى
عهدهدار رسالت پروردگار گردد، بیان کرده است: «آیا تعجب کردهاید که انسانى مأمور
ابلاغ رسالت پروردگار گردد و دستورات بیدار کننده او بر این انسان نازل شود تا شما
را از عواقب سوء اعمالتان برحذر دارد و به آیین پرهیزکارى دعوت کند و تا مشمول رحمت
الهى شوید» (أَ وَ عَجِبْتُمْ أَنْ جاءَکُمْ ذِکْرٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَلى رَجُلٍ مِنْکُمْ
لِیُنْذِرَکُمْ وَ لِتَتَّقُوا وَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ).یعنى، این موضوع چه جاى
تعجب است؟ زیرا یک انسان شایسته، استعداد انجام این رسالت را بهتر از هر موجود دیگر
دارد.
(آیه 64)- ولى به جاى این که دعوت
چنین رهبر دلسوز و خیرخواه و آگاهى را بپذیرند، «همه گفتههاى او را تکذیب کردند (و
در برابر دعوتش سر تسلیم فرود نیاوردند، هر چه نوح بیشتر تبلیغ مىکرد، آنها بر لجاجت
و سرسختى خود مىافزودند) و همین سبب شد که ما نوح و آنها که با او در کشتى بودند نجات
داده و تکذیب کنندگان به آیاتش را گرفتار غرقاب ساخته و هلاک کنیم» (فَکَذَّبُوهُ فَأَنْجَیْناهُ
وَ الَّذِینَ مَعَهُ فِی الْفُلْکِ وَ أَغْرَقْنَا الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا).در
پایان آیه، دلیل این کیفر سخت را چنین بیان مىکند که «آنها جمعیت نابینایى بودند»
یعنى مردمى بودند کور دل و کورباطن که از مشاهده چهره حقیقت محروم بودند (إِنَّهُمْ
کانُوا قَوْماً عَمِینَ).و این کوردلى نتیجه اعمال شوم و لجاجتهاى مستمر خودشان بود،
زیرا چشم پوشى مستمر از حقایق، تدریجا چشم تیزبین عقل را ضعیف کرده و سر انجام نابینا
مىکند.
(آیه 65)- گوشهاى از سرگذشت قوم هود:
در تعقیب ذکر رسالت نوح و درسهاى عبرتى که در آن نهفته بود، به سرگذشت یکى دیگر از
پیامبران بزرگ یعنى هود و درگیریهاى او با قوم و ملتش مىپردازد، نخست مىفرماید:
«ما به سوى جمعیت عاد، برادرشان هود را فرستادیم» (وَ إِلى عادٍ أَخاهُمْ هُوداً).قوم
«عاد» مردمى بودند که در سرزمین «یمن» زندگى مىکردند، از نظر قدرت جسمانى و ثروت ملتى
نیرومند و قوى بودند، ولى انحرافات عقیدهاى مخصوصا بت پرستى و مفاسد اخلاقى در میان
آنها غوغا مىکرد.سپس مىگوید: هود دعوت خود را از مسأله توحید و مبارزه با شرک و بت
پرستى شروع کرد و«به آنها گفت: اى قوم من! خداوند یگانه را بپرستید که هیچ معبودى براى
شما غیر او نیست، آیا پرهیزگارى را پیشه نمىکنید»! (قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ
ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ أَ فَلا تَتَّقُونَ).
(آیه 66)- ولى ثروتمندان از خود راضى
(الْمَلَأُ) یعنى کسانى که ظاهر آنها چشم پرکن بود، به هود همان گفتند: که قوم نوح
به نوح گفته بودند، بلکه نسبت سفاهت نیز به او دادند، «اشراف کافر قوم او گفتند ما
تو را در سفاهت و سبک مغزى مىبینیم و گمان مىکنیم تو از دروغگویان باشى»! (قالَ الْمَلَأُ
الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَراکَ فِی سَفاهَةٍ وَ إِنَّا لَنَظُنُّکَ
مِنَ الْکاذِبِینَ).
(آیه 67)- اما هود با وقار و ادبى
که مخصوص پیامبران و رهبران راستین و پاک است، بىآنکه از گفته آنان عصبانى و یا دلسرد
و مأیوس گردد، «گفت: اى جمعیت من! هیچ گونه سفاهتى در من نیست و وضع رفتار و گفتار
من بهترین دلیل بر سرمایههاى عقلانى من است، من فرستاده پروردگار جهانیانم» (قالَ
یا قَوْمِ لَیْسَ بِی سَفاهَةٌ وَ لکِنِّی رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِینَ).
اعظم :
ایه 58:
یاداور این شعر سعدی بود برام :
باران که در لطافت طبعش خلاف نیست
از باغ لاله روید و از شوره زار خس
قابلیت برخورداری از هر رحمتی باید توی خود ادم باشه و گرنه هیچ رحمتی نیست که به ادم سود برسونه نا ادم قابل نباشه
ایه 60:
اغلب مخالفین انبیا، گروهى از اشراف و سردمداران بودهاند که زرق و برق ثروت و قدرت آنان، چشم مردم را پر مىکرده است. «الملأ من قومه»
مراقب دلبستگیهامون باشیم
گاهی یه دلبستگی حتی ناچیز ادم رو از پذیرش حق دور میکنه
ایه 61:
پیامبر دلسدز امتشه
این خصوصیتی هستش که برای هر مربیی لازمه
دلسوز
خانم زینالی
ایه 64 :
شجره ملعونه چیست
نمونه زمین پاک (بلد طیب)
و بلد خبیث زمین ناپاک قوم نوح هستن
یه پیامبر
و دو نتیجه
شاید همین طغیانگر ها باشند
آیه 65 :
تکبروسرکشی هم می تواند شجره ملعونه باشد
فرو رفتن در طغیان وکقر ادم رو به جایی می رسونه که به پیامبر میگی سفیه
در رته حق از انپها و برچسبهایی که می خوریم نترسیم و دلسرد نشیم
آیه 61 : ش زینالی, پذیرش ابلاغ فرمانهای خدا برایشان سنگین بود ازان جهت
پیامبر راکوچک می شمر دند وگمراه می خواندند
آیه 62 :
برای رسیدن به تقوا وحق لازم است از عواقب اعمال خلاف اگاهی داشته باشیم ولازمه این است که تذکر دهندهای باشد
آیه 64 : برای رسیدن به تقوا وحق لازم است از عواقب اعمال خلاف اگاهی داشته باشیم ولازمه این است که تذکر دهندهای باشد(۶۲)
آیه 65 :
اهمیت به تذکر باعث نجات انسان می شود.
وعناد عاقبتش نابودی است
تقواراه رسیدن به هدایت واقعی وحق است
آیه 66 : وقتی سرکشی وطغیان داشته باشیم با سرکوب کردن حق نمی گذاریم عدل وحق در جامعه گسترش پیدا کند(۶۶)
صبر وتذکر ممتد وعبد واقعی بودن
سدی است که می توا ند سر کشان راخوار کند ومتوجه حق کند