قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب
شنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۹:۵۶ ق.ظ

144 . صفحه 144



 نوزدهم اردیبهشت :


نفیسه :

 


(آیه 125)- امدادهاى الهى! در تعقیب آیات گذشته که در زمینه مؤمنان راستین و کافران لجوج، بحث مى‏کرد در اینجا مواهب بزرگى را که در انتظار دسته اول، و بى‏توفیقیهایى را که دامنگیر دسته دوم مى‏شود شرح مى‏دهد.نخست مى‏گوید: «هر کس را خدا بخواهد هدایت کند سینه‏اش را براى پذیرش حق گشاده مى‏سازد و آن کس را که بخواهد گمراه سازد سینه‏اش را آن چنان تنگ و محدود مى‏کند که گویا مى‏خواهد به آسمان بالا رود»(فَمَنْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ یُرِدْ أَنْ یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقاً حَرَجاً کَأَنَّما یَصَّعَّدُ فِی السَّماءِ).و براى تأکید این موضوع اضافه مى‏کند:«خداوند این چنین، پلیدى و رجس را، بر افراد بى‏ایمان قرار مى‏دهد» و سراپاى آنها را نکبت و سلب توفیق فرا خواهد گرفت(کَذلِکَ یَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ).کرارا گفته‏ایم که منظور از «هدایت» و «اضلال» الهى فراهم ساختن یا از میان بردن مقدمات هدایت در مورد کسانى است که آمادگى و عدم آمادگى خود را براى پذیرش حق با اعمال و کردار خویش اثبات کرده‏اند.

 

 
(آیه 126)- در این آیه به عنوان تأکید بحث گذشته مى‏گوید: «این مطلب (که مددهاى الهى شامل حال حق طلبان مى‏گردد و سلب موفقیت به سراغ دشمنان حق مى‏رود) یک سنت مستقیم و ثابت و دگرگونى‏ناپذیر الهى است» (وَ هذا صِراطُ رَبِّکَ مُسْتَقِیماً).در پایان آیه باز تأکید مى‏کند که: «ما نشانه‏ها و آیات خود را براى آنها که دلى پذیرا و گوشى شنوا دارند شرح دادیم» (قَدْ فَصَّلْنَا الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَذَّکَّرُونَ).

 

 
(آیه 127)- در این آیه دو قسمت از بزرگترین موهبتهایى را که به افراد بیدار و حق‏طلب مى‏دهد بیان مى‏کند، نخست این که: «براى آنها خانه امن و امان نزد پروردگارشان است» (لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ). و دیگر این که: «ولى و سرپرست و حافظ و ناصر آنها خداست» (وَ هُوَ وَلِیُّهُمْ).«و تمام اینها به خاطر اعمال نیکى است که انجام مى‏دادند» (بِما کانُوا یَعْمَلُونَ).چه افتخارى از این بالاتر که سرپرستى و کفالت امور انسان را خداوند بر عهده گیرد و او حافظ و یار و یاورش باشد.و چه موهبتى از این عظیمتر که «دار السّلام» یعنى محلى که در آن نه جنگ است نه خونریزى، نه خشونت است و نه رقابتهاى کشنده و طاقت‏فرسا، نه تصادم منافع است و نه دروغ و افترا و تهمت و حسد و کینه و نه غم و اندوه، که از هر نظر قرین آرامش است، در انتظار انسان باشد.

 

 
(آیه 128)- در این آیه مجددا قرآن به سرنوشت مجرمان گمراه و گمراه‏کننده باز مى‏گردد و بحثهاى آیات گذشته را با آن تکمیل مى‏کند.آنها را به یاد روزى مى‏اندازد که رو در روى شیاطینى که از آنها الهام گرفته‏اند مى‏ایستند و از این پیروان و آن پیشوایان سؤال مى‏شود.نخست مى‏گوید: «آن روز که خداوند همه را جمع و محشور مى‏سازد، ابتدا مى‏گوید: اى جمعیت جن و شیاطین اغواگر! شما افراد زیادى از انسانها را گمراه ساختید» (وَ یَوْمَ یَحْشُرُهُمْ جَمِیعاً یا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَکْثَرْتُمْ مِنَ الْإِنْسِ).منظور از کلمه «جن» در اینجا همان شیاطین است، زیرا جن در اصل به معنى هر موجود ناپیدا مى‏باشد و در آیه 50 سوره کهف در باره رئیس شیاطین «ابلیس» مى‏خوانیم: کانَ مِنَ الْجِنِّ یعنى او از جن بود.اما شیاطین اغواگر گویا در برابر این سخن پاسخى ندارند و سکوت مى‏کنند، ولى «پیروان آنها از بشر چنین مى‏گویند: پروردگارا! آنها از ما بهره گرفتند و ما هم از آنها، تا زمانى که اجل ما پایان گرفت»(وَ قالَ أَوْلِیاؤُهُمْ مِنَ الْإِنْسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنا بِبَعْضٍ وَ بَلَغْنا أَجَلَنَا الَّذِی أَجَّلْتَ لَنا).منظور از «اجل» در این آیه پایان زندگى است، زیرا اجل به این معنى در بسیارى از آیات قرآن به کار رفته است.

اما خداوند همه این پیشوایان و پیروان مفسد و فاسد را مخاطب ساخته مى‏گوید: «جایگاه همه شما آتش است و جاودانه در آن خواهید ماند مگر آنچه خدا بخواهد» (قالَ النَّارُ مَثْواکُمْ خالِدِینَ فِیها إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ).و در پایان آیه مى‏فرماید: «پروردگار تو حکیم و داناست» (إِنَّ رَبَّکَ حَکِیمٌ عَلِیمٌ).هم کیفرش روى حساب است و هم عفو و بخشش، و به خوبى از موارد آنها آگاه مى‏باشد.

 

 
(آیه 129)- در این آیه اشاره به یک قانون همیشگى الهى در مورد این گونه اشخاص کرده مى‏گوید: ستمگران و طاغیان در این دنیا حامى و پشتیبان یکدیگر و رهبر و راهنماى هم بودند و در مسیرهاى غلط همکارى نزدیک داشتند «همان طور که در جهان دیگر نیز آنها را به یکدیگر وامى‏گذاریم و این به خاطر اعمالى است که در این جهان انجام دادند» (وَ کَذلِکَ نُوَلِّی بَعْضَ الظَّالِمِینَ بَعْضاً بِما کانُوا یَکْسِبُونَ).تعبیر «بما کانوا یکسبون» نشان مى‏دهد که این سیه روزى و بدبختى به خاطر اعمال خودشان است و این یک سنت الهى و قانون آفرینش است که رهسپران راههاى تاریک جز سقوط در چاه و درّه بدبختى فرجامى نخواهند داشت.

 

 
(آیه 130)- اتمام حجت! در آیات گذشته سرنوشت شیطان صفتان ستمگر در روز رستاخیز بیان شده، براى این که تصور نشود آنها در حال غفلت دست به چنین اعمالى زدند در این آیه و دو آیه بعد روشن مى‏سازد که به اندازه کافى هشدار به آنها داده شده و اتمام حجت گردیده است.لذا خداوند در روز قیامت به آنها مى‏گوید: «اى جمعیت جن و انس آیا رسولانى از شما به سوى شما نیامدند و آیات مرا بازگو نکردند و درباره ملاقات چنین روزى به شما اخطار ننمودند»(یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَ لَمْ یَأْتِکُمْ رُسُلٌ مِنْکُمْ یَقُصُّونَ عَلَیْکُمْ آیاتِی وَ یُنْذِرُونَکُمْ لِقاءَ یَوْمِکُمْ هذا).سپس مى‏گوید: از آنجا که روز رستاخیز روز کتمان نیست و نشانه‏هاى همه چیز آشکار است و هیچ کس نمى‏تواند چیزى را پنهان دارد، «همگى در برابر این پرستش الهى، اظهار مى‏دارند: ما بر ضد خود گواهى مى‏دهیم و اعتراف مى‏کنیم» که چنین رسولانى آمدند و پیامهاى تو را به ما رسانیدند اما مخالفت کردیم (‏قالُوا شَهِدْنا عَلى‏ أَنْفُسِنا).آرى! دلایل کافى از طرف پروردگار در اختیار آنها بود و آنها راه را از چاه مى‏شناختند «ولى زندگى فریبنده دنیا و زرق و برق وسوسه‏انگیز آن، آنها را فریب داد»َ(و غَرَّتْهُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا). بار دیگر قرآن تأکید مى‏کند که «آنها با صراحت به زبان خود گواهى مى‏دهند که راه کفر پوییدند و در صف منکران حق قرار گرفتند»َ (و شَهِدُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ کانُوا کافِرِینَ)

 


(آیه 131)- در این آیه همان مضمون آیه گذشته را، اما به صورت یک قانون کلى و سنت همیشگى الهى، بازگو مى‏کند که «این به خاطر آن است که پروردگار تو هیچ گاه مردم شهرها و آبادیها را به خاطر ستمگریهایشان، در حالى که غافلند، هلاک نمى‏کند» مگر این که رسولانى به سوى آنها بفرستد و آنها را متوجه زشتى اعمالشان سازد و گفتنیها را بگوید (ذلِکَ أَنْ لَمْ یَکُنْ رَبُّکَ مُهْلِکَ الْقُرى‏ بِظُلْمٍ وَ أَهْلُها غافِلُونَ).ممکن است کلمه «بظلم» به این معنى باشد که خدا افراد غافل را از روى ظلم و ستم کیفر نمى‏دهد زیرا کیفر دادن آنها در این حال، ظلم و ستم است و خداوند برتر از این است که درباره کسى ستم کند.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۲/۱۹

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی