144 . صفحه 144
نوزدهم اردیبهشت :
نفیسه :
(آیه 125)- امدادهاى الهى! در تعقیب
آیات گذشته که در زمینه مؤمنان راستین و کافران لجوج، بحث مىکرد در اینجا مواهب بزرگى
را که در انتظار دسته اول، و بىتوفیقیهایى را که دامنگیر دسته دوم مىشود شرح مىدهد.نخست
مىگوید: «هر کس را خدا بخواهد هدایت کند سینهاش را براى پذیرش حق گشاده مىسازد و
آن کس را که بخواهد گمراه سازد سینهاش را آن چنان تنگ و محدود مىکند که گویا مىخواهد
به آسمان بالا رود»(فَمَنْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ
وَ مَنْ یُرِدْ أَنْ یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقاً حَرَجاً کَأَنَّما یَصَّعَّدُ
فِی السَّماءِ).و براى تأکید این موضوع اضافه مىکند:«خداوند این چنین، پلیدى و رجس
را، بر افراد بىایمان قرار مىدهد» و سراپاى آنها را نکبت و سلب توفیق فرا خواهد گرفت(کَذلِکَ
یَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ).کرارا گفتهایم که منظور
از «هدایت» و «اضلال» الهى فراهم ساختن یا از میان بردن مقدمات هدایت در مورد کسانى
است که آمادگى و عدم آمادگى خود را براى پذیرش حق با اعمال و کردار خویش اثبات کردهاند.
(آیه 126)- در این آیه به عنوان تأکید
بحث گذشته مىگوید: «این مطلب (که مددهاى الهى شامل حال حق طلبان مىگردد و سلب موفقیت
به سراغ دشمنان حق مىرود) یک سنت مستقیم و ثابت و دگرگونىناپذیر الهى است» (وَ هذا
صِراطُ رَبِّکَ مُسْتَقِیماً).در پایان آیه باز تأکید مىکند که: «ما نشانهها و آیات
خود را براى آنها که دلى پذیرا و گوشى شنوا دارند شرح دادیم» (قَدْ فَصَّلْنَا الْآیاتِ
لِقَوْمٍ یَذَّکَّرُونَ).
(آیه 127)- در این آیه دو قسمت از
بزرگترین موهبتهایى را که به افراد بیدار و حقطلب مىدهد بیان مىکند، نخست این که:
«براى آنها خانه امن و امان نزد پروردگارشان است» (لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ).
و دیگر این که: «ولى و سرپرست و حافظ و ناصر آنها خداست» (وَ هُوَ وَلِیُّهُمْ).«و
تمام اینها به خاطر اعمال نیکى است که انجام مىدادند» (بِما کانُوا یَعْمَلُونَ).چه
افتخارى از این بالاتر که سرپرستى و کفالت امور انسان را خداوند بر عهده گیرد و او
حافظ و یار و یاورش باشد.و چه موهبتى از این عظیمتر که «دار السّلام» یعنى محلى که
در آن نه جنگ است نه خونریزى، نه خشونت است و نه رقابتهاى کشنده و طاقتفرسا، نه تصادم
منافع است و نه دروغ و افترا و تهمت و حسد و کینه و نه غم و اندوه، که از هر نظر قرین
آرامش است، در انتظار انسان باشد.
(آیه 128)- در این آیه مجددا قرآن
به سرنوشت مجرمان گمراه و گمراهکننده باز مىگردد و بحثهاى آیات گذشته را با آن تکمیل
مىکند.آنها را به یاد روزى مىاندازد که رو در روى شیاطینى که از آنها الهام گرفتهاند
مىایستند و از این پیروان و آن پیشوایان سؤال مىشود.نخست مىگوید: «آن روز که خداوند
همه را جمع و محشور مىسازد، ابتدا مىگوید: اى جمعیت جن و شیاطین اغواگر! شما افراد
زیادى از انسانها را گمراه ساختید» (وَ یَوْمَ یَحْشُرُهُمْ جَمِیعاً یا مَعْشَرَ الْجِنِّ
قَدِ اسْتَکْثَرْتُمْ مِنَ الْإِنْسِ).منظور از کلمه «جن» در اینجا همان شیاطین است،
زیرا جن در اصل به معنى هر موجود ناپیدا مىباشد و در آیه 50 سوره کهف در باره رئیس
شیاطین «ابلیس» مىخوانیم: کانَ مِنَ الْجِنِّ یعنى او از جن بود.اما شیاطین اغواگر
گویا در برابر این سخن پاسخى ندارند و سکوت مىکنند، ولى «پیروان آنها از بشر چنین
مىگویند: پروردگارا! آنها از ما بهره گرفتند و ما هم از آنها، تا زمانى که اجل ما
پایان گرفت»(وَ قالَ أَوْلِیاؤُهُمْ مِنَ الْإِنْسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنا
بِبَعْضٍ وَ بَلَغْنا أَجَلَنَا الَّذِی أَجَّلْتَ لَنا).منظور از «اجل» در این آیه
پایان زندگى است، زیرا اجل به این معنى در بسیارى از آیات قرآن به کار رفته است.
اما خداوند همه این پیشوایان و پیروان مفسد و فاسد را مخاطب ساخته مىگوید: «جایگاه همه شما آتش است و جاودانه در آن خواهید ماند مگر آنچه خدا بخواهد» (قالَ النَّارُ مَثْواکُمْ خالِدِینَ فِیها إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ).و در پایان آیه مىفرماید: «پروردگار تو حکیم و داناست» (إِنَّ رَبَّکَ حَکِیمٌ عَلِیمٌ).هم کیفرش روى حساب است و هم عفو و بخشش، و به خوبى از موارد آنها آگاه مىباشد.
(آیه 129)- در این آیه اشاره به یک
قانون همیشگى الهى در مورد این گونه اشخاص کرده مىگوید: ستمگران و طاغیان در این دنیا
حامى و پشتیبان یکدیگر و رهبر و راهنماى هم بودند و در مسیرهاى غلط همکارى نزدیک داشتند
«همان طور که در جهان دیگر نیز آنها را به یکدیگر وامىگذاریم و این به خاطر اعمالى
است که در این جهان انجام دادند» (وَ کَذلِکَ نُوَلِّی بَعْضَ الظَّالِمِینَ بَعْضاً
بِما کانُوا یَکْسِبُونَ).تعبیر «بما کانوا یکسبون» نشان مىدهد که این سیه روزى و
بدبختى به خاطر اعمال خودشان است و این یک سنت الهى و قانون آفرینش است که رهسپران
راههاى تاریک جز سقوط در چاه و درّه بدبختى فرجامى نخواهند داشت.
(آیه 130)- اتمام حجت! در آیات گذشته
سرنوشت شیطان صفتان ستمگر در روز رستاخیز بیان شده، براى این که تصور نشود آنها در
حال غفلت دست به چنین اعمالى زدند در این آیه و دو آیه بعد روشن مىسازد که به اندازه
کافى هشدار به آنها داده شده و اتمام حجت گردیده است.لذا خداوند در روز قیامت به آنها
مىگوید: «اى جمعیت جن و انس آیا رسولانى از شما به سوى شما نیامدند و آیات مرا بازگو
نکردند و درباره ملاقات چنین روزى به شما اخطار ننمودند»(یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ
أَ لَمْ یَأْتِکُمْ رُسُلٌ مِنْکُمْ یَقُصُّونَ عَلَیْکُمْ آیاتِی وَ یُنْذِرُونَکُمْ
لِقاءَ یَوْمِکُمْ هذا).سپس مىگوید: از آنجا که روز رستاخیز روز کتمان نیست و نشانههاى
همه چیز آشکار است و هیچ کس نمىتواند چیزى را پنهان دارد، «همگى در برابر این پرستش
الهى، اظهار مىدارند: ما بر ضد خود گواهى مىدهیم و اعتراف مىکنیم» که چنین رسولانى
آمدند و پیامهاى تو را به ما رسانیدند اما مخالفت کردیم (قالُوا شَهِدْنا عَلى أَنْفُسِنا).آرى!
دلایل کافى از طرف پروردگار در اختیار آنها بود و آنها راه را از چاه مىشناختند «ولى
زندگى فریبنده دنیا و زرق و برق وسوسهانگیز آن، آنها را فریب داد»َ(و غَرَّتْهُمُ
الْحَیاةُ الدُّنْیا). بار دیگر قرآن تأکید مىکند که «آنها با صراحت به زبان خود گواهى
مىدهند که راه کفر پوییدند و در صف منکران حق قرار گرفتند»َ (و شَهِدُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ
أَنَّهُمْ کانُوا کافِرِینَ)
(آیه 131)- در این آیه همان مضمون
آیه گذشته را، اما به صورت یک قانون کلى و سنت همیشگى الهى، بازگو مىکند که «این به
خاطر آن است که پروردگار تو هیچ گاه مردم شهرها و آبادیها را به خاطر ستمگریهایشان،
در حالى که غافلند، هلاک نمىکند» مگر این که رسولانى به سوى آنها بفرستد و آنها را
متوجه زشتى اعمالشان سازد و گفتنیها را بگوید (ذلِکَ أَنْ لَمْ یَکُنْ رَبُّکَ مُهْلِکَ
الْقُرى بِظُلْمٍ وَ أَهْلُها غافِلُونَ).ممکن است کلمه «بظلم» به این معنى باشد که
خدا افراد غافل را از روى ظلم و ستم کیفر نمىدهد زیرا کیفر دادن آنها در این حال،
ظلم و ستم است و خداوند برتر از این است که درباره کسى ستم کند.