74 . صفحه 74
نهم اسفند :
نفیسه :
181.این آیه و آیه بعد در باره توبیخ و سرزنش یهود نازل شده است. پیامبر(ص)نامه اى به یهود «بنى قینقاع» نوشت و در طى آن، آنها را به انجام نماز و پرداخت زکات، و دادن قرض به خدا (منظور از این جمله انفاق در راه خداست که براى تحریک حد اکثر عواطف مردم از آن چنین تعبیر شده است) دعوت نمود.فرستاده پیامبر(ص)به خانهاى که مرکز تدریس مذهبى یهودیان بود و بیت المدارس نام داشت وارد شد، و نامه را به دست دانشمند بزرگ یهود داد، او پس از مطالعه نامه، با لحن استهزا آمیزى گفت: اگر سخنان شما راست باشد، باید گفت: خدا فقیر است و ما غنى و بى نیاز! زیرا اگر او فقیر نبود، از ما قرض نمىخواست! به علاوه محمد(ص)معتقد است، خدا شما را از رباخوارى نهى کرده، در حالى که خود او در برابر انفاقها به شما وعده ربا و فزونى مى دهد! ولى بعدا انکار کرد چنین سخنانى را گفته باشد در این موقع این دو آیه نازل گشت .در این آیه مى گوید: «خدا سخن کفرآمیز آنان (یهود) را که گفتند: "خداوند فقیر است و ما غنى هستیم" شنید»بنابراین، انکار آنها بیهوده است، سپس مى گوید: نه تنها سخنان آنها را مى شنویم «بلکه همه آنها را خواهیم نوشت و (همچنین) به قتل رسانیدن پیامبران را به ناحق» مى نویسیم.ثبت و حفظ اعمال آنها براى این است که روز رستاخیز آن را در برابر آنها قرار مى دهیم «و مى گوییم اکنون نتیجه اعمال خود را به صورت عذاب سوزان بچشید»
182.«این
عذاب دردناک (که هم اکنون، تلخى آن را مىچشید) نتیجه اعمال خود شماست،
این شما بودید که به خود ستم کردید، خدا هرگز به کسى ستم نخواهد کرد»اصولا
اگر امثال شما جنایتکاران، مجازات اعمال خود را نبینید و در ردیف نیکوکاران
قرار گیرید، این نهایت ظلم است و اگر خدا، چنین نکند «بِظَلَّامٍ» (بسیار
ظلمکننده) خواهد بود.
183.در
مورد نزول این آیه و آیه بعد نقل شده: جمعى از بزرگان یهود به حضور
پیامبر(ص) رسیدند و گفتند: تو ادعا مى کنى که خداوند تو را به سوى ما
فرستاده و کتابى هم بر تو نازل کرده است، در حالى که خداوند در تورات از ما
پیمان گرفته است به کسى که ادعاى نبوت کند، ایمان نیاوریم مگر این که براى
ما حیوانى را قربانى کند و آتش (صاعقه اى) از آسمان بیاید و آن را
بسوزاند اگر تو نیز چنین کنى ما به تو ایمان خواهیم آورد، این دو آیه نازل
شد و به آنها پاسخ گفت.یهود، براى این که از قبول اسلام، سر باز زنند،
بهانه هاى عجیبى مىآوردند از جمله همان است که در شأن نزول، به آن اشاره
شد، آنها مى گفتند: «خداوند از ما پیمان گرفته که دعوت هیچ پیامبرى را
نپذیریم، تا براى ما قربانى بیاورد که آتش، آن را بخورد»سپس مى افزاید: در
پاسخ این بهانه جوییها به آنها «بگو: گروهى از پیامبران بنى اسرائیل پیش
از من آمدند و نشانه هاى روشنى با خود آوردند و حتى چنین قربانى براى شما
آوردند اگر راست مى گویید چرا به آنها ایمان نیاوردید و چرا آنها را
کشتید» اشاره به زکریا و یحیى و جمع دیگرى از پیامبران بنى اسرائیل است که
به دست خود آنان به قتل رسیدند.
184.در
این آیه خداوند پیامبر خود را دلدارى مى دهد، مى فرماید:«پس اگر (این
بهانه جویان) تو را تکذیب کنند (چیز تازهاى نیست) رسولان پیش از تو (نیز)
تکذیب شدند»«در حالى که آن پیامبران، هم نشانه هاى روشن و معجزات آشکار با
خود داشتند» «و هم نوشتههاى متین و محکم و کتاب روشنى بخش آورده بودند»
185.این
آیه نخست اشاره به قانونى مى کند که حاکم بر تمام موجودات زنده جهان است و
مى گوید: «تمام زندگان خواه و ناخواه روزى مرگ را خواهند چشید»گر چه
بسیارى از مردم مایلند، که فناپذیر بودن خود را فراموش کنند، ولى این
واقعیتى است که اگر ما آن را فراموش کنیم، آن هرگز ما را فراموش نخواهد
کرد.
سپس مى گوید: بعد از زندگى این جهان، مرحله پاداش و کیفر اعمال
شروع مى شود «و شما پاداش خود را بطور کامل در روز قیامت خواهید گرفت»سپس
اضافه مى کند: «کسانى که از تحت تأثیر جاذبه آتش دوزخ دور شوند و داخل در
بهشت گردند، نجات یافته، و محبوب و مطلوب خود را پیدا کرده اند»گویا دوزخ
با تمام قدرتش انسانها را به سوى خود جذب مى کند، و راستى عواملى که انسان
را به سوى آن مى کشاند جاذبه عجیبى دارند. آیا هوسهاى زود گذر، لذات جنسى
نامشروع، مقامها و ثروتهاى غیر مباح، براى هر انسانى جاذبه ندارد؟! در
جمله بعد بحث گذشته را تکمیل مى کند، مى گوید: «و زندگى دنیا چیزى جز
تمتع و بهره بردارى غرورآمیز نیست»مهم این است که جهان ماده و لذات آن هدف
نهایى انسان قرار نگیرد، و گر نه استفاده از جهان ماده و مواهب آن به
عنوان یک وسیله براى نیل به تکامل انسانى، نه تنها نکوهیده نیست، بلکه لازم
و ضرورى مى باشد.
186.هنگامى
که مسلمانان، از مکّه به مدینه مهاجرت نمودند و از خانه و زندگى خود دور
شدند مشرکان دست تجاوز به اموال آنها دراز کرده و به تصرف خود در آوردند.و
به هنگامى که به مدینه آمدند، در آنجا گرفتار بدگویى و آزار یهودیان مدینه
شدند، مخصوصا یکى از آنان به نام کعب بن اشرف شاعرى بدزبان و کینه توز بود
که پیوسته پیامبر و مسلمانان را به وسیله اشعار خود هجو مى کرد، حتى زنان
و دختران مسلمان را موضوع غزل سرایى و عشقبازى خود قرار مى داد. خلاصه
کار وقاحت را به جایى رسانید که پیامبر(ص) به ناچار دستور قتل او را صادر
کرد، و به دست مسلمانان کشته شد.این آیه در حقیقت هشدار و آماده باشى است
به همه مسلمانان که گمان نکنند حوادث سخت زندگى آنها، پایان یافته و یا
مثلا با کشته شدن کعب بن اشرف، شاعر بدزبان و آشوب طلب، دیگر ناراحتى و زخم
زبان از دشمن نخواهند دید، نخست مى فرماید: «شما در جان و مالتان مورد
آزمایش قرار خواهید گرفت»در جمله بعد مى گوید: «بطور مسلم در آینده از اهل
کتاب (یهود و نصارى) و مشرکان سخنان ناراحتکننده فراوانى خواهید شنید»
سپس
قرآن به وظیفهاى که مسلمانان در برابر این گونه حوادث سخت و دردناک دارند
اشاره کرده و مى گوید: «اگر استقامت به خرج دهید، شکیبا باشید، و تقوى و
پرهیزکارى پیشه کنید، این از کارهایى است که (نتیجه آن روشن است و لذا) هر
انسان عاقلى باید تصمیم انجام آن را بگیرد»تقارن «صبر» و «تقوا» در آیه
گویا اشاره به این است که بعضى افراد در عین استقامت و شکیبایى، زبان به
ناشکرى و شکایت باز مى کنند، ولى مؤمنان واقعى صبر و استقامت را همواره با
تقوا مى آمیزند، و از این امور دورند.
وحیده :
ایه
181 و 182:در تفاسیر میخوانیم که رسول خدا صلی الله علیه وآله نامهای به
یهود بنیقینقاع نوشت و آنان را به ایمان، نماز، زکات و انفاق، دعوت کرد.
وقتی این نامه به دست دانشمند یهودیان به نام «فتحاص» در محل تدریس او
رسید، رو به شاگردان و حاضران کرد و با استهزا گفت: طبق این دعوت، خدا فقیر
است و ما غنی هستیم. او از ما قرض میخواهد و وعدهی ربا و اضافه میدهد!
یهودیان
زمان رسول خدا صلی الله علیه وآله چون به رفتار نیاکان خود در مورد قتل
انبیا راضی بودند، خداوند نسبت قتل را به آنان نیز میدهد. «و قتلهم
الانبیاء»
امام باقرعلیه السلام دربارهی این آیه فرمودند: کسانی که
امام را نسبت به آنچه به او میدهند فقیر میدانند، نظیر کسانی هستند که
میگویند: «ان الله فقیر....
** برخی کوتهفکر، گمان میکنند ریشهی دستورات الهی نیاز است. «ان الله فقیر»
**همهی گفتارها و کردارها ثبت میشود. «سنکتب ما قالوا و قتلهم»
** گناه یاوه گویی دربارهی خداوند، هم سنگ گناه کشتن انبیاست. «قالوا ان الله فقیر... و قتلهم الانبیاء»
----
ایه
183: برخی برای فرار از قبول اسلام، بهانه تراشی نموده و میگفتند: خداوند
از ما تعهد گرفته تنها به پیامبری ایمان بیاوریم که حیوانی را قربانی کند و
صاعقهی آسمانی آن قربانی را در برابر چشم مردم بسوزاند، تا به پیامبری او
یقین کنیم.
این آیه نازل شد تا پیامبر صلی الله علیه وآله به آن بهانه
تراشان لجوج بگوید: اگر شما راست میگویید، چرا به پیامبران قبل از من که
علاوه بر انواع معجزات، آنچه را شما درخواست میکنید به شما عرضه کردند،
ایمان نیاوردید؟
امام صادقعلیه السلام پس از تلاوت این آیه فرمود: میان
یهودیان بهانهجوی زمان پیامبر اسلام و یهودیانی که انبیا را میکشتند،
پانصد سال فاصله بوده است، اما به خاطر رضایت آنان بر قتل نیاکان، خداوند
نسبت قتل را به آنان نیز داده است.
ایه 184:
** آشنایی با تاریخ گذشتگان، روحیهی صبر و مقاومت را در انسان بالا میبرد. «فان کذبوک فقد کذب رسل من قبلک»
**معجزات پیامبران متنوع بودهاند، ولی اصول همهی ادیان یکی بوده است. کلمهی «البینات» جمع، ولی «الکتاب» مفرد آمده است.
ایه
185: این آیه به پیامبر و دیگر مصلحان که مورد آزار و اذیت و تکذیب کفار
قرار میگیرند، روحیهی صبر ومقاومت میبخشد، زیرا میفرماید: همه میمیرند
ولجاجتها موقتی است و پاداش تحمل این مشکلات را خداوند بیکم وکاست عطا
میکند.
امام صادقعلیه السلام دربارهی «کل نفس ذائقة الموت» فرمودند:
همهی اهل زمین و آسمان میمیرند و فقط ملکالموت و حاملان عرش و جبرئیل و
میکائیل باقی میمانند، سپس ملک الموت مأمور میشود که روح آنان را نیز
بگیرد و تنها خود باقی میماند و خداوند به او خطاب میکند که بمیر، او نیز
میمیرد. و همچنین آن حضرت فرمودند: کسی که مرگ را نچشیده و کشته شده، به
دنیا برگردانده میشود تا مرگ را بچشد.
**مرگ در راه است، پس این همه لجاجت واستکبار در برابر حق، برای چه؟ «کذبوک... کل نفس ذائقة الموت»
** جزای کامل در آخرت است، و پاداشهای دنیوی بیارزش. «توفون اجورکم یوم القیامة... ما الحیوة الدنیا الا متاع الغرور.
ایه
186: وقتی مسلمانان از مکه به مدینه مهاجرت کردند، مشرکان دست تجاوز به
اموال آنان گشودند، چنانکه به هرکس نیز دست مییافتند، او را مورد آزار
قرار میدادند. از طرف دیگر، در مدینه هم یهودیان به آنها زخم زبان میزدند
و حتی برخی با کمال بیشرمی برای زنان و دختران مسلمان، غزل سرایی کرده و
یا آنها را هجو مینمودند. سردمداری این جریان با شخصی به نام کعببن اشرف
بود که رسولخدا صلی الله علیه وآله دستور قتل وی را صادر نمود. این آیه
ضمن تسلی خاطر دادن به مسلمانان، از آنان میخواهد در برابر آزار دشمنان
صبر و تقوی پیشه کنند که مایهی استواری آنان در ایمان میگردد.
امام رضاعلیه السلام پرداخت زکات را یکی از مصادیق آزمایش در اموال دانستند که در این آیه مطرح گردیده است.
**آزمایش، یک سنت جدی الهی است، خود را آماده کنیم. (حرف لام در اول و حرف نون مشدد در آخر «لتبلون» نشانهی جدی بودن مسئله است.)
** بیشترین ابزار آزمایش، مال و جان است. «اموالکم و انفسکم»
**
علاوه بر پذیرش خطر جان و مال، باید خود را برای شنیدن انواع نیشها و
تحقیرها آماده کرد. «ولتسمعن...» و شنیدن تحقیر و هجو، و آزار دیدن از
دشمن، یکی از وسایل آزمایش است. «لتبلون... ولتسمعن... اذی کثیرا»
** صبر و تقوی در کنار هم رمز موفقیت است. استقامت بدون تقوا، در افراد لجوج نیز پیدا میشود. «تصبروا و تتقوا»
و صبر و تقوی، ملازم یکدیگرند.