73 . صفحه 73
هشتم اسفند :
وحیده :
ایه
174:پس از آنکه مجروحان جنگ احد، به فرمان رسول خدا صلی الله علیه وآله
بار دیگر برای دفاع از اسلام بسیج شده و تا منزلگاه حمراءالاسد در تعقیب
دشمن رفتند، دشمنان از آمادگی و روحیهی مسلمانان به هراس افتاده، از هجوم
مجدد منصرف شده و بازگشتند. این آیه در تقدیر از رزمندگان مجروح و مخلص جنگ
احد است.
**حرکت در مسیر انجام وظیفه، همراه با توکل به خدا، سبب تبدیل مشکلات به آسانی میشود. «فانقلبوا بنعمة....»
و چه بسیار کسانی که در راه خدا، به استقبال خطر رفته و سالم برگشتهاند. «لم یمسسهم سوء....
ایه 175: هرگونه شایعهای که مایهی ترس و یأس مسلمانان گردد، شیطانی است. «انما ذلکم الشیطان یخوف اولیائه»
**افراد ترسو یار شیطان وتحت نفوذ شیطانند. «یخوف اولیائه»
** مؤمنان شجاع، از ولایت شیطان دورند. «الشیطان یخوف اولیائه»
**ترس از خدا، زمینهی فرمانپذیری و ترس از غیر خدا، زمینهی فرمانگریزی است. «فلا تخافون و خافون» (با توجه به آیات قبل)
**مؤمن واقعی از غیر خدا نمیترسد و میداند که ایمان از شجاعت جدا نیست. «و خافون ان کنتم مومنین»
ایه 176:
گویا
شرکت کنندگان در جنگ احد، از همدیگر میپرسیدند: حال که ما شکست خوردیم و
کفار پیروزمندانه به مکه برگشتند، چه خواهد شد؟ آیه در پاسخ آنان
میفرماید: ناراحت نباشید، این مهلت الهی است تا پیمان کفرشان پر شود و
دیگر حظی در آخرت نداشته باشند.
**کفر انسانها، اندک ضرری به ساحت قدس خدا نمیزند. «لنیضروا الله شیئا»
**حضور در میدان کفر، انسان را از قابلیت توبه و دریافت رحمت الهی محروم میکند. «الا یجعل لهم حظا فی الاخرة»
**مهلت دادن به کفار، سنت الهی است، نه آنکه نشانهی ناآگاهی و یا ناتوانی خداوند باشد. «یریدالله الا یجعل لهم حظا فی الاخرة»
**هم
فضل الهی بزرگ است و هم قهر او. (در دو آیه قبل، نسبت به مجروحانی که به
فرمان رسول خدا صلی الله علیه وآله به جبهه رفتند، از فضل عظیم الهی بشارت
داد و در این آیه نسبت به کفار سرسخت، عذاب عظیم را یادآور میشود). «لهم
عذاب عظیم»
آل عم.
ایه 177:
در
قرآن مسألهی خرید و فروش و سود و زیان سرمایه عمر، بارها تکرار شده است.
قرآن، دنیا را بازار میداند و مردم را فروشنده و عقاید و اعمال انسان را
در طول عمر، کالای این بازار.
در این بازار، فروش اجباری است ولی انتخاب مشتری ،با انسان است.
در
قرآن از عدهای ستایش شده که جان خود را با خدا معامله میکنند و در عوض
بهشت و رضوان میگیرند، و از عدهای انتقاد شده که بخاطر انحراف و انتخاب
سوء یا سودی نمیبرند؛ و یا دچار خسارت میشوند؛ «ان الانسان لفی خسر» و در
بعضی از آیات همچون آیهی فوق، کسانی که ایمان خود را با کفر معامله
میکنند، تحقیر میشوند و در مقابل به مؤمنان دلداری داده میشود که ارتداد
آنها، به خدا و راه خدا هیچ ضرری نمیزند.
----
ایه
178: قران، واژهی «گمان نکنید» را بارها خطاب به کفار و منافقین و افراد
سست ایمان بکار برده، و این بخاطر آن است که این افراد از واقعبینی و
تحلیل درست و روشن ضمیری لازم محرومند.
آنها آفرینش را بیهوده، شهادت
را نابودی، دنیا را پایدار، عزت را در گرو تکیه به کفار و طول عمر خود را
مایهی خیر و برکت میپندارند که قرآن بر همهی این پندارها قلم بطلان
کشیده است.
اهل کفر، داشتن امکانات، بدست آوردن پیروزیها و زندگی در
رفاه خود را نشان شایستگی خود میدانند، در حالی که خداوند آنان را به دلیل
آلودگی به کفر و فساد، مهلت میدهد تا در تباهی خویش غرق شوند.
در
تاریخ میخوانیم که وقتی یزید امام حسینعلیه السلام را به شهادت رساند،
خاندان آن حضرت را همراه زینب کبریعلیها السلام به اسارت به شام بردند.
یزید در مجلس خود با غرور تمام خطاب به حضرت زینب گفت: «دیدید که خدا با
ماست»، حضرت در پاسخ او، این آیه را خواند و فرمود: من ترا پست و کوچک و
شایسته هرگونه تحقیر میدانم. هر آنچه میخواهی انجام بده، ولی به خدا
سوگند که نور خدا را نمیتوانی خاموش کنی. آری، برای چنین افراد خوشگذرانی،
عذاب خوار کننده آماده شده، تا عزت خیالی و دنیایی آنان، با خواری و ذلت
در آخرت همراه باشد.
مجرمان دوگونهاند: گروهی که قابل اصلاحند و خداوند
آنها را با موعظه و حوادث تلخ و شیرین، هشدار داده و بیدار میکند، و
گروهی که قابل هدایت نیستند، خداوند آنها را به حال خویش رها میکند تا
تمام قابلیتهای آنان بروز کند.
به همین جهت امام باقر علیه السلام ذیل این آیه فرمود: مرگ برای کفار یک نعمت است، زیرا هر چه بیشتر بمانند زیادتر گناه میکنند.
حضرت
علیعلیه السلام دربارهی «انما نملی لهم لیزدادوا اثما» فرمود: چه
بسیارند کسانی که احسان به آنان (از جانب خداوند)، استدراج و به تحلیل بردن
آنان است و چه بسیارند کسانی که به خاطر پوشانده شدن گناه و عیوبشان،
مغرورند و چه بسیارند افرادی که به خاطر گفتههای خوب درباره آنان مفتون
شدهاند. خداوند هیچ بندهای را به چیزی همانند «املاء» مبتلا نکرده است.
ایه
179: این آیه، آخرین آیه دربارهی جنگ احد است که میفرماید: جهان یک
آزمایشگاه بزرگ است وچنین نیست که هر کس ادعای ایمان کند رها شود و در
جامعه به طور عادی زندگی کند، بلکه شکستها و پیروزیها، برای شناخته شدن
نهان انسانهاست.
بعضی مؤمنان خواستار آگاهی از غیب و نهان انسانها
بودند و میخواستند از طریق غیب منافقان را بشناسند، نه از طریق آزمایش که
این آیه میفرماید: راه شناخت، آزمایش است نه غیب، و شناسایی خوب و بد، از
طریق آزمایشهای تدریجی صورت میگیرد. چون اگر به علم غیب، افراد بد و خوب
شناخته شوند، شعلهی امید خاموش و پیوندهای اجتماعی گسسته و زندگی دچار هرج
و مرج مى شود.
**علم غیب، مخصوص خداست و فقط به بعضی از پیامبران
برگزیدهاش، آن هم در حد اطلاع بر غیب نه تمام ابعاد آن، بهرهای داده است.
«لیطلعکم»
**ایمان قلبی باید همراه با تقوای عملی باشد. «تؤمنوا و تتقوا»
** مال که از آن تو نیست، پس بخل چرا؟ «اتاهم الله من فضله»
**سرچشمهی بخل، ناآگاهی و تحلیل غلط از خیر و شر است. «لایحسبن الذین یبخلون... خیرا لهم بل هو شر لهم»
**حب دنیا، شرور را نزد انسان خیر جلوه میدهد. «لا یحسبن... هو خیر»
** قیامت، صحنهی ظهور خیر و شر واقعی است. «هو شر لهم سیطوقون ما بخلوا»
وقیامت، صحنهی تجسم عمل است. در حدیث آمده است: هر کس زکات مال خود را ندهد، در قیامت اموالش به صورت مار و طوقی بر گردنش نهاده میشود.
**اسیر مال شدن در دنیا، موجب اسارت در آخرت است.
** بدترین نوع شکنجه، شلاقخوردن از دست محبوبهاست. آنچه را در دنیا بخل ورزیدهایم، همان مایهی عذاب ما میشود.
** خداوند هم صاحب میراث ماندگار دنیاست و هم نیازمند انفاق ما نیست. پس دستور انفاق، برای سعادت خود ماست. «و لله میراث السموات والارض»
وارث واقعی همه چیز و همه کس خداست. ما با دست خالی آمدهایم و با دست خالی میرویم، پس بخل چرا؟