قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب
پنجشنبه, ۷ اسفند ۱۳۹۳، ۰۹:۲۳ ق.ظ

72 . صفحه 72

هفتم اسفند :

نفیسه :

166.آیه مورد بحث این نکته را تذکر مى ‏دهد که هر مصیبتى (مانند مصیبت احد) که پیش مى ‏آید علاوه بر این که بدون علت نیست وسیله آزمایشى است براى جدا شدن صفوف مجاهدان راستین از منافقان و یا افراد سست ایمان، لذا در قسمت اول آیه مى ‏فرماید: «آنچه در روز احد آن روز که جمعیت مسلمانان با بت‏پرستان به هم در آویختند بر شما وارد شد به فرمان خدا بود و طبق خواست و اراده او صورت گرفت»
منظور از «اذن الله» (فرمان خدا) همان اراده و مشیت اوست که به صورت قانون علیت در عالم هستى منعکس شده است.در پایان آیه مى‏ فرماید: یکى دیگر از آثار این جنگ، این بود که: «صفوف مؤمنان و منافقان از هم مشخص شود و افراد با ایمان از سست ایمان شناخته گردند»

167.این آیه به اثر دیگرى اشاره کرده، مى ‏فرماید: «تا کسانى که نفاق ورزیدند شناخته شوند»سپس قرآن گفتگویى که میان بعضى از مسلمانان و منافقین، قبل از جنگ رد و بدل شد به این صورت بیان مى‏کند:یکی از مسلمانان هنگامى که دید «عبد اللّه بن ابى سلول» با یارانش خود را از لشکر اسلام کنار کشیده و تصمیم بازگشت به مدینه دارند «گفت: بیایید یا به خاطر خدا و در راه او پیکار کنید و یا لا اقل در برابر خطرى که وطن و خویشان شما را تهدید مى‏ کند دفاع نمایید»
ولى آنها به یک بهانه واهى دست زدند و «گفتند: ما اگر مى‏ دانستیم جنگ مى‏ شود بى‏گمان از شما پیروى مى‏ کردیم»اینها بهانه‏ اى بیش نبود، هم وقوع جنگ حتمى بود و هم مسلمانان در آغاز پیروز شدند و اگر شکستى دامنگیرشان شد، بر اثر اشتباهات و خلافکاریهاى خودشان بود، خداوند مى‏ گوید: آنها دروغ مى‏ گفتند: «آنها در آن روز به کفر نزدیکتر از ایمان بودند»از جمله فوق استفاده مى‏ شود که کفر و ایمان داراى درجاتى است که به عقیده و طرز عمل انسان بستگى دارد.«آنها به زبان چیزى مى‏ گویند که در دل ندارند»آنها به خاطر لجاجت روى پیشنهاد خود، دائر به جنگ کردن در خود مدینه، و با ترس از ضربات دشمن و یا بى‏ علاقگى به اسلام از شرکت در میدان جنگ خوددارى کردند.«ولى خداوند به آنچه منافقان کتمان مى ‏کنند آگاهتر است»هم در این جهان پرده از چهره آنان برداشته و قیافه آنها را به مسلمانان نشان مى‏ دهد و هم در آخرت به حساب آنها رسیدگى خواهد کرد.

168.منافقان علاوه بر این که خودشان از جنگ احد کناره ‏گیرى کردند به هنگام بازگشت مجاهدان زبان به سرزنش آنها گشودند قرآن در این آیه به گفتار بى ‏اساس آنها پاسخ مى ‏دهد و مى ‏گوید: «آنها که از جنگ کناره گیرى کردند و در باره برادران خود گفتند اگر از ما اطاعت کرده بودند هیچ گاه کشته نمى‏ شدند، به آنها بگو: اگر قادر به پیش بینى حوادث آینده هستید مرگ را از خودتان دور سازید اگر راست مى‏ گویید»

169.این آیه و دو آیه بعد از آن، بعد از حادثه احد نازل شده است. اما مضمون و محتواى آن تعمیم دارد و همه شهدا حتى شهداى بدر را که چهارده نفر بودند شامل مى ‏شود و در آن مقام شامخ و بلند شهیدان را یاد کرده و مى ‏گوید: «اى پیامبر! هرگز گمان مبر آنها که در راه خدا کشته شدند مرده ‏اند»در اینجا روى سخن فقط به پیامبر است تا دیگران حساب خود را بکنند.«بلکه آنها زنده‏اند و نزد پروردگارشان روزى داده مى‏ شوند»!منظور از حیات و زندگى در اینجا همان حیات و زندگى برزخى است که ارواح در عالم پس از مرگ دارند و این اختصاصى به شهیدان ندارد، ولى از آنجا که شهیدان به قدرى غرق مواهب حیات معنوى هستند که گویا زندگى سایر برزخیان در مقابل آنها چیزى نیست، تنها از آنها نام برده شده است.

170.در این آیه به گوشه‏اى از مزایا و برکات فراوان زندگى برزخى شهیدان اشاره کرده و مى ‏فرماید: «آنها به خاطر نعمتهاى فراوانى که خداوند از فضل خود به آنها بخشیده است خوشحالند»خوشحالى دیگرشان به خاطر برادران مجاهد آنهاست، همان‏طور که قرآن مى‏ گوید: «و به خاطر کسانى که هنوز به آنها ملحق نشده ‏اند (مجاهدان و شهیدان آینده، نیز) شادمانند (زیرا مقامات برجسته آنها را در آن جهان مى ‏بینند و مى ‏دانند) که نه ترسى بر آنهاست و نه غمى» از روز رستاخیز و حوادث وحشتناک آن.

171.این آیه در حقیقت تأکید و توضیح بیشترى در باره بشارتهایى است که شهیدان بعد از کشته شدن دریافت مى‏کنند «آنها از دو جهت خوشحال و مسرور مى ‏شوند: نخست از این جهت که نعمتهاى خداوند را دریافت مى‏ دارند، نه تنها نعمتهاى او بلکه فضل او (که همان افزایش و تکرار نعمت است) نیز شامل حال آنها مى‏ شود»دیگر این که «آنها مى ‏بینند که خدا پاداش مؤمنان را ضایع نمى ‏کند» نه پاداش شهیدان و نه پاداش مجاهدان راستینى که شربت شهادت ننوشیدند.

172.لشکر فاتح ابو سفیان، پس از پیروزى به سرعت راه مکه را پیش گرفتند، هنگامى که به سرزمین «روحاء» رسیدند از کار خود سخت پشیمان شدند و تصمیم به مراجعت به مدینه و نابود کردن باقیمانده مسلمانان گرفتند، این خبر به پیامبر رسید، فورا دستور داد لشکر احد خود را براى شرکت در جنگ دیگرى آماده کنند این خبر به لشکر قریش رسید و از این مقاومت عجیب به وحشت افتادند! در این موقع جریان دیگرى روحیه آنها را ضعیفتر ساخت، و آن این که یکى ازمشرکان،مشاهده وضع پیامبر و یارانش او را به سختى تکان داد و به پیامبر(ص)گفت: مشاهده وضع شما براى ما بسیار ناگوار است. این سخن را گفت و از آنجا گذشت و در سرزمین «روحاء» به لشکر ابو سفیان رسید، ابو سفیان از او در باره پیامبر اسلام سؤال کرد، او در جواب گفت: محمد را دیدم با لشکرى انبوه در تعقیب شما هستند! ابو سفیان و یاران او تصمیم به عقب نشینى گرفتند، و از جمعى از قبیله ای که از آنجا مى‏ گذشتند خواهش کردند که به پیامبر اسلام خبر برسانند که ابو سفیان و بت‏پرستان قریش با لشکر انبوهى به سوى مدینه مى‏ آیند تا بقیه یاران پیامبر را از پاى در آورند.هنگامى که این خبر به پیامبر و مسلمانان رسید، گفتند: «خدا ما را کافى است و او بهترین مدافع ما است».اما هر چه انتظار کشیدند خبرى از لشکر دشمن نشد، لذا پس از سه روز توقف، به مدینه بازگشتند. این آیه و دو آیه بعد، اشاره به این ماجرا مى‏ کند، و مى‏ گوید:"آنها که دعوت خدا و پیامبر(ص)را اجابت کردند و بعد از آن همه جراحاتى که روز احد پیدا نمودند (آماده شرکت در جنگ دیگرى با دشمن شدند) از میان این افراد براى آنها که نیکى کردند و تقوا پیش گرفتند(یعنى با نیت پاک و اخلاص کامل در میدان شرکت کردند)پاداش بزرگی خواهد بود"

173.در این آیه یکى از نشانه‏هاى زنده پایمردى و استقامت آنها را به این صورت بیان مى‏ کند «اینها همان کسانى بودند که جمعى از مردم (اشاره به ان قبیله و به روایتى اشاره به نعیم بن مسعود است که آورنده خبر حمله ابوسفیان بود) به آنها گفتند: لشکر دشمن اجتماع کرده و آماده حمله ‏اند، از آنها بترسید اما آنها نترسیدند، بلکه بعکس بر ایمان آنها افزوده شد و گفتند: خدا ما را کافى است و او بهترین حامى است»

 

اعظم :

166 . درست است که آنچه در هستی رخ می دهد بر اسباب و علل است، اما همه اسباب و عللها به اذن خداوند روی می دهد
خیلی از اتفاقاتی که در عالم می افته به خاطر امتحان ماست
شخصی می گفت خداوند یه تیر میزنه با صد نشون ، گاهی اتفاقی رخ می ده کلی آدم باهاش امتحان می شن
مثلا یه تصادفی رخ می ده تو اون تصادف کلی آدم امتحان میشن ، رانندها ، عابرینی که از اونجا رد میشن ، اونایی که حادثه به گوششون میرسه ، دکترهایی که مصدومین رو می بینن تا ....
در این آیه و آیه بعد همونجور که نفیسه جان نوشتن، خداوند بیان می کنه که چه جور چند دسته آدم با یه واقعه جنگ احد آزموده شدن

167. جمله "ان روز انها به کفر نزدیکتر بودند تا ایمان " خیلی برای من جالب بود
واقعا بعضی وقتها تو بعضی امتحانها آدم همچین وضعی داره به کفر نزدیکتر هستش تا ایمان و حرفی که میزنه و تصمیمی که می گیره رو حساب کفرشه نه ایمانش
چقدر ادم از این لحظه ها باید به خداوند پناه ببره

یادتونه یه بار نوشتم که وقتی خداوند جایی میگه " صابرین "رو دوست داره منظور کسانی هستن که صبر در اونا ملکه شده و نه اونایی که یه بار همین جوری گذری صبر می کنن (الذین صبروا)
اینجا هم خداوند می گه الذین نافقوا یعنی این آدما نفاق توشون تثبیت نشده بود اونجا منافق بودند ولی بعدها خیلی هاشون موفق به توبه شدند و خداوند توبه اونا رو پذیرفت

168 . کلمه"اخوانهم " جالب بود
یعنی اون منافقانی که بعد جنگ زبون سرزنششون باز شده و می گن برادر برادر ، چرا اون موقع به کمک برادرانشون نشتافتند
مگه رسم برادری کمک به همدیگه نیست
در واقع تشدید سرزنش منافقان هستش
جمله مهم و دندان شکنی هم این آیه داره خطاب به کسایی که می گفتن اگه نمی رفتین جنگ کشته نمی شدین
میگه اگه قادر به پیشگویی حوادث آینده هستین مرگ خودتون رو پیشگویی کنین و اون رو از خودتون دور کنین
خیلی جواب دندان شکنی هستش واقعا
کلا با مقوله مرگ نمیشه شوخی کرد خیلی قضیه اش جدی هستش

172 .اینجا هم نکته جالبی وجود داشت
الذین استجابوا
کسانی که دعوت خدا و رسول ر بعد از رنجهایی که بهشون رسید رو باز به دوسته تقسیم کرده
یعنی هر اجابتی هم اجابت نیست
اونایی که تو اجابتشون تقوی و احسان دارند رو خطاب قرار داده
خیلی ها هم دعوتی رو قبول می کنن ولی نیتشون نیت توام با تقوی نیست توش طمعی خوابیده
نکته بینی دقیقی لحاظ شده بود

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی