قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب
سه شنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۳، ۰۱:۱۸ ب.ظ

63 . صفحه 63

 بیست و هشتم بهمن :

نفیسه :

101.اگر دیگران گمراه شوند جای تعجب نیست.تعجب در این است افرادی که پیامبر را درمیان خود میبینند ودایما با عالم وحی در تماس هستند چگونه ممکن است گمراه گردند ومسلما چنین اشخاصی اگر گمراه شوند مقصر اصلی خود انها هستند ومجازاتشان بسیار دردناک خواهد بود.در پایان ایه به مسلمانان توصیه میکند برای نجات خود از وسوسه های دشمنان وبرای هدایت یافتن به صراط مستقیم دست به دامن لطف پروردگار بزنند وبه ذات پاک او وایات قران مجید متمسک شوند.

102.در این ایه نخست دعوت به تقوی شده است تا مقدمه ای برای دعوت به سوی اتحاد باشد."حق تقوی"اخرین وعالیترین درجه پرهیزگاری است که پرهیز از هرگونه گناه وعصیان وتعدی وانحراف از حق ونیز اطاعت از فرمان خداوند وشکر نعمتهای او را شامل میشود.در پایان به مسلمین هشدار میدهد که به هوش باشند تا عاقبت وپایان کار انها به بدبختی نگراید چون باید گوهر ایمان را تا پایان عمر حفظ کرد.

103.درباره (حبل الله)(ریسمان الهی)مفسران احتمالات مختلفی را ذکر کرده اند ودر روایات اسلامی نیز تعبیرات گوناگون امده است ولی هیچکدام با یکدیگر اختلاف ندارند. منظور از ریسمان الهی هرگونه وسیله ارتباط با ذات پاک خداوند است خواه این وسیله اسلام باشد یا قران یا پیامبر واهل بیت او.سپس قران به نعمت بزرگ اتحاد و برادری اشاره کرده و مسلمانان را به تفکر در وضع اندوهبار گذشته ومقایسه ان پراکندگی با این وحدت دعوت میکند.اهمیت وحدت وبرادری در میان قبایل کینه توز عرب از نظر دانشمندان ومورخان غیر مسلمان نیز مخفی نمانده وهمگی با اعجاب فراوان از ان یاد کرده اند چون از طرق عادی امکان پذیر نبود که از چنان ملت پراکنده ونادان وبی خبر ،ملتی واحد وبرادر بسازد.

104.در این ایه فلاح ورستگاری راتنها در این راه ممکن میداند که مردم را به نیکیها دعوت واز بدیها باز بدارند.

105.اصرار قران در این ایات درباره اجتناب از تفرقه ونفاق اشاره به این است که این حادثه در اینده در اجتماع انها وقوع خواهد یافت زیرا هر کجا قران در ترساندن از چیزی زیاد اصرار نموده ،اشاره به وقوع وپیدایش ان میباشد.جامعه ای که اساس قدرت وارکان همبستگیهای انان با تیشه های تفرقه در هم کوبیده شود،سرزمین انان برای همیشه جولانگاه بیگانگان وقلمرو حکومت استعمارگران خواهد بود،راستی چه عذاب بزرگی است.

106و107.در ایات به نتایج نهایی بازگشت به اثاردوران کفر وجاهلیت اشاره میکندکه چگونه کفر موجب روسیاهی واسلام وایمان موجب روسفیدی است ومومنان متحد غرق در دریای رحمت الهی خواهند بودو جاودانه در ان زندگی ارام بخش به سر میبرند.

108.این ایه اشاره به بحثهای مختلف گذشته درباره اتحاد و انفاق وایمان وکفر وامر به معروف ونهی از منکر ونتایج وعواقب انها میکند.انچه براثر تخلف از این دستورات دامنگیر افراد میشودنتیجه اعمال خود انهاست واین اثار شوم همان است که با دست خود برای خود فراهم ساختند.


اعظم :

ایه 101 : لزوم تمسک جستن به آیات قرآن و پیامبر را عنوان می کند ... گر چه خطاب به مسلمانان عهد پیامبر است که با وجود قرآن و پیامبر برای هدایت جستن در القائات و شبهاتی که یهود ایجاد می کردند نباید کافر می شدند ، ولی یک قاعده کلی است که تمسک جستن به قرآن و پیامبر باعث هدایت شدن به صراط مستقیم است
از اونجایی که فعل به صورت مجهول به کار رفته (هُدِیَ) یعنی یک اصل است هر کس تمسک جوید به این دو به صراط مستقیم هدایت می شود

 از آیه شریفه این معنا روشن مى شود که کتاب و سنت در دلالت و روشنگرى هر حقى که ممکن است اشخاص درباره آن گمراه کردند، کافى است. چون مى فرماید: تمسک به خدا که همان تمسک به کتاب خدا است، و اعتصام به رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله ) که همان تمسک به سنت آن جناب است، نمى گذارد در هیچ موردى حق و باطل بر کسى مشتبه گردد

آیه 102 : در این آیه به اهل ایمان سفارش شده است که تقوا بورزید آن هم به صورتی که حق تقوا رعایت شود ... علامه طباطبایی "حق التقوی" را چنین تعبیر کردند
حق التقوى عبارت است از عبودیت خالص، عبودیتى که مخلوط با انانیت و غفلت نباشد. ساده تر بگویم : عبارت خواهد شد از پرستش خداى تعالى فقط بدون اینکه مخلوط باشد با پرستش هواى خویش، و یا غفلت از مقام ربوبى. و چنین پرستشى عبارت است از اطاعت بدون معصیت و شکر بدون کفران، و یا دائمى بدون فراموشى، و این حالت، همان اسلام حقیقى است البته درجه عالى از اسلام.

و البته رسیدن به این معنا بسیار سخت است ... در ایه دیگری در قران داریم که (فاتقوالله ماستطعتم ...) تا حد توان تقوا بورزین در جمع این دو آیه در المیزان نوشته شده بود
از دو آیه فوق یعنى آیه : (اتقوا اللّه حق تقاته...) و آیه : فاتقوا اللّه ما استطعتم...) چنین استفاده مى شود که نخست خداى تعالى همه مردم را دعوت به حق التقوى نموده و سپس دستور داده که در این مسیر قرار بگیرند. و براى رسیدن به این مقصد تلاش ‍ کنند، و هرکس هر قدر توانائى دارد صرف بکند.
نتیجه این دو دعوت این مى شود که همه مردم در صراط تقوا قرار بگیرند. الا اینکه هرکس به یک مرحله آن برسد، و طبق فهم و همت خود و توفیقاتى که خداى تعالى به او افاضه مى کند، یک درجه آن را کسب کند، تا ببینى فهم هرکس و همتش و تاءیید و تسدید خدا درباره او چقدر باشد. پس این است آنچه که با تدبر در معناى دو آیه، از آن دو استفاده مى شود.


103 : یک توصیه به جمع مسلمانان و آن چنگ زدن به ریسمان الهی است .... در آیه 101 دیدیم که تمسک به قرآن و رسول همان چیزی است که سبب هدایت می شود
خداوند در این آیه با دلایلی که می آورد یعنی اشاره به جنگهایی که قبل اسلام بود و اختلافاتی که بین قومها به خاطر هوای نفس بود اشاره می کند از این تمسک جستن به ریسمان الهی (قرآن و پیامبر =اسلام ) به عنوان نعمت اشاره می کند و وجود آن را سبب اتحاد و جلوگیری از تفرقه می داند
حدیث ثقیلین ذیل این آیه هم عنوان شده که کتاب خداوند و عترت پیامبر همان ریسمانی است که مادامی که به آن تمسک بجوییم گمراه نخواهیم شد

آیه 104 : برای استمرار وحدتی که در آیه قبل عنوان شد باید امر به معروف و نهی از منکر وجود داشته باشه
عده ای از این آیه برداشت کردن که امر به معروف یه واجب کفایی هستش یعنی اگه عده ای باشن که امر به معروف و نهی از منکر کنن این تکلیف از بقیه ساقطه
عده ای هم گفتن علاوه بر اینکه بر تک تک افراد واجبه امر به معروف و نهی از منکر کنن باید گروهی خاص و رسمی از آدمها وجود داشته باشند که به طور مستمر این امر رو در جامعه انجام بدن


اینکه اینقدر خداوند احوال قوم بنی اسرائیل را در قرآن بیان میکنه از اونجایی هستش که روایت داریم از پیامبر که : " بر سر امت من خواهد آمد آنچه بر سر بنى اسرائیل آمد، طابق النعل بالنعل، حتى اگر در بنى اسرائیل کسى پیدا شده باشد که در انظار مردم با مادرش زنا کرده باشد در امت من نیز مثل او پیدا خواهد شد، بنى اسرائیل به هفتاد و یک ملت متفرق شدند امت من به هفتاد و سه ملت متفرق مى شوند. که به جز یک ملت همه در آتشند شخصى پرسید: آن یک ملت کدام است ؟ فرمود: همان ملت و مذهبى که من و اصحابم امروز بر آنیم."


پس این آیات رو فقط مثل یه قصه و روایت از گذشتگان ندونیم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی