قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب
دوشنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۳، ۰۱:۱۷ ب.ظ

62 . صفحه 62

بیست و هفتم بهمن :

 

وحیده :

 

ایه 92؛ کلمه‌ی «بر» به خیر وبرکت گسترده، وزمینی که برای کشت و زراعت ویا سکونت مهیاست، گفته می‌شود. همچنین به گندم که غذای عموم انسان‌ها وانواع حیوانات است، «بر» گفته می‌شود.
با توجه به اشتقاق لغوی «بر» که به معنای توسعه در خیر است؛ در قرآن، ایمان و عمل صالح و جهاد و نماز و وفای به عهد، از نمونه‌های بر معرفی شده‌اند. همگان توصیه شده‌اند که در انجام «بر» همدیگر را یاری کنند. «تعاونوا علی البر»و در این آیه نیز می‌فرماید که شما هرگز به این گوهر گرانبها نمی‌رسید، مگر آنکه از آنچه دلپسند شماست وآن را دوست می‌دارید، انفاق کنید.


**امام صادق‌علیه السلام به مفضل‌بن عمر فرمود: از پدرم شنیدم که می‌فرمود: کسی که سال بر او بگذرد و از مال خود، کم یا زیاد به ما نرساند، خداوند روز قیامت به او نظر نمی‌کند، مگر آنکه او را ببخشد. ای مفضل! این تکلیفی است که خداوند آن را بر شیعیان لازم کرده آنگاه که در کتاب خود می‌فرماید: «لن تنالوا البر...» پس ما بر و تقوی و راه هدایت هستیم.

** یگانه راه رسیدن به مقام نیکوکاران، انفاق خالصانه از امور مورد علاقه است، نه فقط ذکر و دعا. «لن تنالوا البر...»

** در مکتب اسلام، هدف از انفاق تنها فقرزدایی نیست، بلکه رشد انفاق کننده نیز مطرح است. دل کندن از محبوب‌های خیالی وشکوفاشدن روح سخاوت، از مهم‌ترین آثار انفاق برای انفاق کننده است. «لن تنالوا البر»

**دلبستگی به دنیا سبب محروم شدن از رسیدن به مقام بر است. «لن تنالوا البر»

** بهترین چیز دوست داشتنی برای انسان «جان» است. پس شهدا که جان خود را در راه خدا می‌دهند، به بالاترین مقام بر می‌رسند. «تنفقوا مما تحبون»

**آنچه را که خود دوست می‌داری انفاق کن، نه آنچه را که بینوایان دوست می‌دارند. زیرا ممکن است فقرا به جهت شدت فقر، به اشیای ناچیز نیز راضی باشند. «مما تحبون»، نه «ممایحبون»
** در انفاق نه افراط و نه تفریط، تنها بخشی از آنچه را دوست داری، انفاق کن. «مما تحبون»

** مهم انفاق است حتی اگر اندک باشد. «و ما تنفقوا من شی‌ء» آری یک برگ زرد روی آب، می‌تواند کشتی صدها مورچه شود.

** حال که خداوند انفاق ما را می‌بیند، چرا در کم و کیف آن کوتاهی کنیم؟ بیایید بهترین‌ها را انفاق کنیم. «فان الله به علیم»

ایه 93 و 94: در تفاسیر آمده است که بنی‌اسرائیل به پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله اشکال می‌کردند که اگر تعالیم او موافق تعالیم انبیای پیشین همچون ابراهیم، موسی و عیسی‌علیهم السلام است، پس چرا گوشت و شیر شتر را حرام نمی‌داند؟! این آیه در جواب آنها نازل شد، که تمام غذاها برای بنی‌اسرائیل حلال بوده است وتنها حضرت یعقوب بعضی از غذاها را بر خود تحریم نموده بود. و دلیل این تحریم نیز چنانکه در بعضی تفاسیر آمده، آن است که وقتی حضرت یعقوب گوشت شتر را استفاده می‌نمود، موجب ناراحتی جسمی او می‌شد، او از این غذا پرهیز می‌کرد و بنی‌اسرائیل گمان می‌بردند که این یک تحریم شرعی وابدی است.

**بدون دلیل و تحریم شرعی، حلال‌ها را حرام نپندارید. «حرم اسرائیل علی نفسه..

ایه 95: حنیف» کسی است که از گمراهی فاصله گرفته و به هدایت و راه راست، روی آورده است.

** اهل‌کتاب که خود را پیرو ابراهیم می‌دانند، باید موحد باشند، زیرا او مشرک نبود. «فاتبعوا ملة ابراهیم... و ما کان من المشرکین»

**حق‌گرایی ابراهیم، آیین او را پایدار واستوار ساخت. «فاتبعوا ملةابراهیم حنیفا..

ایه 96؛
«بکة» به معنای محل ازدحام و اجتماع مردم است.
یکی از ایرادهای بنی‌اسرائیل این بود که چرا مسلمانان با توجه به قدمت بیت‌المقدس که هزار سال قبل از میلاد توسط حضرت سلیمان ساخته شده است، آن را کنار گذاشته و کعبه را قبله‌ی خود قرار داده‌اند. این آیه در پاسخ آنان می‌فرماید: کعبه از روز نخستین، اولین خانه‌ی عبادت بوده و قدمت آن بیشتر از هر جای دیگر است.
امام صادق‌علیه السلام با توجه به جمله‌ی «اول بیت» فرمودند: چون مردم مکه بعد از کعبه گرد آن جمع شده‌اند، پس حق اولویت با کعبه است و لذا برای توسعه‌ی مسجدالحرام می‌توان خانه‌های اطراف کعبه را به نفع حرم خراب کرد.
تفسیر المیزان می‌گوید: روایات «دحو الارض»بسیار است و هیچ دلیل علمی که مغایر آن باشد، پیدا نشده و با قرآن نیز مخالفتی ندارد.
حضرت علی علیه السلام در نهج‌البلاغه خطبه 192 می‌فرماید: خداوند تمام مردم را از آدم‌علیه السلام تا آخرین نفر با همین سنگ‌های کعبه آزمایش می‌کند.
امام باقر علیه السلام فرمود: حضرت آدم و سلیمان و نوح‌علیهم السلام نیز دور همین کعبه، حج انجام داده‌اند.
در قرآن، از کعبه تعابیر متعددی شده است که برخی از آنها را بازگو می‌کنیم:
1- کعبه، اولین خانه است. «اول بیت»
2- مرکز پایداری و قیام مردم است. «قیاما للناس»
3- خانه آزاد بدون مالک است. «البیت العتیق»
4- محل تجمع و خانه امن مردم است. «مثابة للناس وأمنا»

ایه 97:مکه وکعبه، نمایشگاهی از قدرت ونشانه‌های الهی، وتاریخ آن مملو از خاطرات و سرگذشت‌هایی است که توجه به آنها درس‌آموز و عبرت‌انگیز می‌باشد. در ساختن آن ابراهیم علیه السلام بنایی، واسماعیل علیه السلام کارگری می‌کرده‌اند. سپاهیان فیل‌سوار ابرهه که به قصد ویرانی آن آمده‌اند، به قدرت الهی توسط پرندگان ابابیل نابود شده‌اند. دیوار آن به هنگام تولد علی علیه السلام برای مادرش شکافته می‌شود تا در داخل آن، نوزادی متولد شود که در آینده‌ای نه چندان دور، بت‌های داخل آن را فرو ریزد. بلال، برده سیاهپوست حبشی، در برابر چشمان حیرت زده اشراف مکه بر بالای آن اذان می‌گوید و روزی نیز می‌رسد که آخرین حجت الهی به دیوار آن تکیه زده و ندای نجات انسان‌ها را سر می‌دهد و عالم را به اسلام دعوت می‌کند.
مکه، شهر أمن الهی است
در کنار کعبه، مقام ابراهیم است.
«حج» به معنای قصد همراه با حرکت است, حج در اسلام به معنای قصد خانه خدا و انجام اعمال مربوط به آن است.
پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله به علی علیه السلام فرمود: «تارک الحج و هو مستطیع کافر» هر توانمندی که حج را انکار و ترک کند، کافر است. و کسی که امروز و فردا کند تا بمیرد، گویا یهودی و نصرانی از دنیا رفته است.

**امام صادق‌علیه السلام درباره‌ی «آیات بینات» فرمودند: مقصود مقام ابراهیم، حجرالاسود و حجر اسماعیل است. و از آن حضرت پرسیدند مراد از «من دخله» کعبه است یا حرم؟ حضرت فرمودند: حرم.
شخصی از امام صادق‌علیه السلام درباره‌ی «من دخله کان آمنا» سؤال کرد: حضرت فرمودند: کسی که این خانه را قصد کند و بداند که این همان خانه‌ای است که خداوند رفتن به آنرا فرمان داده، و اهل‌بیت‌علیهم السلام را نیز آنگونه که باید بشناسد، او در دنیا و آخرت درامان خواهد بود.
--

ایه 99: آیه‌ی قبل، سؤال از کفر ورزی اهل‌کتاب بود؛ «لم تکفرون» و در این آیه، انتقاد از اینکه اگر خودتان ایمان نمی‌آورید و به آیات الهی کفر می‌ورزید، به چه دلیل مانع رفتن دیگران در راه خدا می‌شوید؟! «لم تصدون عن سبیل الله»

**اهل کتاب برای پیشرفت اسلام، مانع‌تراشی واخلال‌گری می‌کنند. «لم‌تصدون»

** کج‌نشان دادن اسلام، از راههای مبارزه با اسلام است. «تبغونها عوجا»

** دشمنان، هر لحظه برای انحراف ما تلاش می‌کنند. «تبغونها عوجا»
**دشمنان، بر حقانیت آیین ما آگاه و گواهند. «و انتم شهداء»

** سرچشمه‌ی فتنه، دانشمندان منحرفند. «وانتم شهداء»

**اگر بدانیم که لحظه‌ای از ما و رفتار ما غفلت نمی‌شود، دست از خطاکاری برمی‌داریم. «ما الله بغافل عما تعملون»


ایه 100: شخصی از یهودیان وقتی صفا و صمیمیت مسلمانان مدینه مخصوصا دو قبیله اوس وخزرج را دید بسیار ناراحت شد و با خود گفت: این دو قبیله روزگاری با هم جنگ می‌کردند، ولی حالا در سایه رهبری ومدیریت محمدصلی الله علیه وآله در کنار هم به صلح وصفا زندگی می‌گذرانند، اگر این وضع ادامه داشته باشد، کیان یهود در خطر است. او با برنامه‌ریزی، گروهی را با خود همراه و جوانی را در میان مسلمانان مأمور کرد تا با یادآوری خاطرات درگیری‌های گذشته, آنان را تحریک کند. این جوان با اجرای این برنامه، عواطف آنان را تحریک نموده و نزدیک بود که نزاع و درگیری سختی شعله‌ور شود. رسول خدا صلی الله علیه وآله با سخنان آرامش بخش خویش به آنان هشدار داد و آنها را از توطئه‌ی دشمن باخبر ساخت. آنها سلاح را بر زمین گذاشته، یکدیگر را در آغوش گرفته واز عمل خود پشیمان شدند. به گفته‌ی مفسران، در این حادثه این آیه و دو آیه قبل نازل شد که متضمن توبیخ و سرزنش اهل کتاب و هشدار به مسلمانان است.

**چون اطاعت از کفار منجر به کفر می‌شود، پس تبری و برائت از آنان لازم است. «ان تطیعوا فریقا...یردوکم»

**نتیجه پیروی از بیگانگان، کفر وسوءعاقبت است. «یردوکم بعدایمانکم کافرین»
----

نفیسه :

92.این ایه اشاره به یک نشانه ایمان دارد:شما هرگز به حقیقت بر" و نیکی نمیرسید مگر اینکه از انچه که دوست دارید در راه خدا انفاق کنید."بر" معنی وسیعی دارد که به تمام نیکیها اعم از ایمان واعمال پاک گفته میشود چنانچه از ایه 177سوره بقره استفاده میشود که ایمان به خدا وروز جزا وپیامبران وکمک به نیازمندان ونماز وروزه و وفای به عهد واستقامت در برابر مشکلات وحوادث همه از شعب "بر" محسوب میشوند .بنابراین رسیدن به مقام نیکوکاران واقعی شرایط زیادی دارد که یکی از انهاانفاق از اموالی است که مورد علاقه انسان است واینگونه انفاق مقیاسی است برای سنجش ایمان وشخصیت!هرگز این انفاق در نزد خداوند گم نخواهد شد ونیز چگونگی ان بر او مخفی نخواهد ماند.

93.در مورد نزول این ایه و دو ایه بعد،از روایات استفاده میشود که یهود دو ایراد در گفتگوهای خود از پیامبر(ص)گرفتند.نخست اینکه چگونه پیامبر اسلام گوشت وشیر شتر را حلال میداند با اینکه در ایین ابراهیم (ع)حرام بوده وبه همین دلیل یهود هم به پیروی از ابراهیم انها را بر خود حرام میدانند ،نه تنها ابراهیم بلکه نوح نیز انها را تحریم کرده بود.دیگر اینکه چگونه پیامبر اسلام خود را وفادار به ایین پیامبران بزرگ خدا مخصوصا ابراهیم میداند در حالیکه تمام پیامبران که از دودمان اسحاق فرزند ابراهیم بودند بیت المقدس را محترم میشمردند وبه سوی ان نماز میخواندند ولی پیامبر اسلام از ان قبله روی گردانده وکعبه را قبله گاه خود انتخاب کرده است؟ایه مورد بحث به ایراد اول پاسخ گفته و دروغ انها را روشن میسازد وایات اینده به ایراد دوم پاسخ میدهند.درباره اینکه اسراییل (نام دیگر حضرت یعقوب)چه نوع غذایی را برخود تحریم کرده بود ،از روایات اسلامی برمیاید هنگامی که یعقوب گوشت شتر میخورد بیماری عرق النساء(یک نوع بیماری عصبی است که امروزه به ان سیاتیک میگویند)بر او شدت میگرفت ولذا تصمیم گرفت از خوردن ان برای همیشه خودداری کند پیروان او هم در این قسمت به او اقتدا کردند وتدریجا امر بر بعضی مشتبه شد وتصورکردند این یک تحریم الهی است و ان را به خدا نسبت دادند .قران درایه فوق نسبت دادن این موضوع با خداوند را یک تهمت میشمارد.درجمله بعد خداوند به پیامبرش دستورمیدهد که از یهود بخواهد همان تورات موجود نزد انها را بیاورند وانرا بخوانند تا معلوم شود ادعای انها در مورد تحریم غذاها نادرست است ولی انها حاضر به چنین کاری نشدند چون میدانستند حتی در تورات تحریف شده ی انها چنین چیزی وجود ندارد.


94.اکنون که حاضر به اوردن تورات نشدند و افترا بستن انها برخدا مسلم شد باید بدانند که ستمگرند زیرا از روی علم وعمد چنین میکنند.

95.اکنون که میبینید من در دعوت خود صادق وراستگویم پس از ایین من که همان ایین پاک وبی الایش ابراهیم است پیروی کنید .او هرگز از مشرکان نبود واین که مشرکان عرب خود را بر ایین او میدانند کاملا بی معنی است بت پرست کجا وبت شکن کجا!

96.این ایه وایه بعد به پاسخ دومین ایراد یهود میپردازد.اگر کعبه به عنوان قبله مسلمانان انتخاب شده است جای تعجب نیست زیرا نخستین خانه توحید است تاریخ ومنابع اسلامی هم به ما میگوید که خانه کعبه به دست حضرت آدم (ع)ساخته شدوسپس در توفان نوح اسیب دیدو به وسیله ابراهیم خلیل تجدیدبنا شد.جالب اینکه در ایه فوق خانه کعبه به عنوان خانه مردم معرفی شده واین بیانگر این حقیقت است که انچه به نام خدا وبرای خداست باید در خدمت مردم وبندگان او باشد وانچه در خدمت مردم وبندگان خداست برای خدا محسوب میشود.قابل توجه این که ایه حاضر برای کعبه علاوه بر امتیاز (نخستین پرستشگاه بودن)به دو امتیاز (مبارک)و(مایه هدایت جهانیان)بودن ان نیز اشاره کرده است.


97.در این ایه به دو امتیاز دیگر ان اشاره کرده میفرماید:در ان نشانه های روشن (از جمله)مقام ابراهیم است ونشانه دیگر ان ارامش وامنیت حاکم بر این شهر است.در جمله بعد دستور حج به همه مردم داده ،از این دستور تعبیر به یک بدهی ودین الهی شده که بر ذمه عموم مردم میباشد.فرضیه حج از زمان آدم (ع)تشریح شده بودولی رسمیت یافتن ان بیشتر مربوط به زمان ابراهیم(ع) است.از این ایه برمیاید که این قانون اختصاص به مسلمانان ندارد بلکه همه موظفند ان را انجام دهند .از نظر اصطلاح دینی کفر معنی وسیعی دارد وهرگونه مخالفت با حق چه درمرحله عقاید وچه درمرحله دستورات فرعی راشامل میشود.لذا درایه فوق در مورد (ترک حج) به کار رفته است.پیامبرحدیثی دارند که دربخشی از بین حدیث امده هرکس حج راترک کند درحالیکه استطاعت دارد کافر محسوب میشود.

98.درمورد نزول این ایه وسه ایه بعد از روایات چنین استفاده میشود که یک پیرمرد تاریک دل ودر کفر وعناد کم نظیر روزی از کنار مجمع مسلمانان گذر میکرد،دید جمعی از طایفه (اوس)و(خزرج)که سالها باهم جنگ خونین داشتند مجلس انسی به وجود اورده اند.با خود گفت اگر اینها تحت رهبری محمد(ص)از همین راه پیش روند موجودیت یهود بکلی به خطر میافتد دراین حال به یکی از جوانان یهودی دستور داد که به جمع انها پیوسته وحوادث خونین قبل که بین انها بود را یاداوری کند .اتفاقا این نقشه موثرواقع شدوچیزی نمانده بودکه اتش خاموش شده دیرین بار دیگر شعله ور گردد.خبر به پیامبر رسید وایشان نیز به نزد انها رفته وبا سخنان تکان دهنده ودرعین حال ارامش بخش خود ،صلح وصفا واشتی مجددا زنده کرد.در این هنگام چهار ایه نازل شد.خداوندبه پیامبرش دستور میدهد که با زبان ملامت وسرزنش ازانها بپرسد انگیزه انها درکفر ورزیدن به ایات خدا چیست؟در حالیکه میدانند خداوند از اعمال انها اگاه است.


99.چرا علاوه برانحراف خود بار سنگین مسوولیت انحراف دیگران را نیزبه دوش میکشید؟در حالیکه شما باید نخستین دسته ای باشید که این منادی الهی رالبیک گویید زیرا بشارت ظهور این پیامبر قبلا در کتب شما داده شده و شما گواه بر انید.


100.این ایه روی سخن به مسلمانان اغفال شده کرده و میگوید :ای اهل ایمان !اگر جمعی از اهل کتاب که کارشان نفاق افکنی و شعله ور ساختن اتش کینه وعداوت در میان شماست اطاعت کنید شما را پس از ایمان اوردن به کفر باز میگردانند بنابراین به وسوسه های انها ترتیب اثر ندهید واجازه ندهید در میان شما نفوذ کنند.

اعظم :


برای من چیزی نمی مونه الا یه توضیح در مورد آیه اول صفحه
اتمام حجت کرده این آیه با کلمه "لن "
هرگز به مقام نیکوکاری نمی رسین مگه از چیزایی که دوست دارین انفاق کنین

تو آیه های آخر سوره بقره (261 به بعد ...) دو سه صفحه راجع به انفاق توضیح داده شده بود که از چه مالی باشه ، پنهان باشه یا آشکار و به چه کایی داده بشه ، نیت چی باشه ....
اینجا میگه از چیزی که دوست دارین انفاق کنین

با این کندنه که آدم بزرگ میشه
این تعلقی که کنارش می ذاری
میدونین یه حس قوی در آدم هستش به نام "مالکیت " که خیلی در تعارض با مقام بندگی که همانا هدف خلقت عنوان شده هستش
وقتی انفاق می کنی و می بخشی در راه رضای خداوند خودت رو از قید مالکیت رها می کنی
در حدیث شریفی به نان حدیث عنوان بصری در شرط "عبد" بودن گفته شده ، بنده باید که خودش را مالک نداند
و کسی واقعا این مقام رو داره که بتونه ببخشه

شاید برای خیلی از ماها بخشیدن کار سختی نباشه ولی بخشیدن از چیزهایی که دوست داریم قطعا کار سختیه
نگاهی به زندگی بزرگان موید این مطلب هستش که دوست داشتنیهاشون رو بخشیدن

 

............................................................................................................................

مباحثه آیات سوال برانگیز :

 

مریم:

منظور امام صادق در تفسیر آیه 92 که وحیده جان نوشتن ، پرداخت خمس هست؟!

این آیه مربوط به پرداخت خمس نیست .... کلا انفاق در هر موقع و هر زمانی اونم از چیزایی که خیلی دوست دارین ... کلا یه آیه هستش که به خمس اشاره داره و تفسیرش در سیره و سنت شده همین خمسی که ما می شناسیم

مریم :


حدیث امام صادق منظورمه

اعظم :

من تو توضیحات نگاه کردم نوشته بود از مصادیق انفاق خمس هستش که این حدیث به خمس اشاره داره .... ولی این آیه کلی هستش در مورد بخشیدن هر چه دوست داری ... حتی جان .... از مصادیقش مثلا امام حسین که از خانواده اش و فرزندانش بخشید

 

مریم :

اره درسته

چقد این جمله قشنگ بود که امام صادق فرمودن, ما بر و تقوا و راه هدایت هستیم...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی