61 . صفحه 61
بیست و ششم بهمن :
وحیده :
ایه 84: این ایه، به غیر از یکی دو کلمه، کاملا شبیه آیه 136 سوره بقره است.
شکل
کار اصل نیست، بلکه اصل، آن هدف غایی و نهایی است. در هر زمانی ممکن است
شکل کار و دعوت انبیا فرق کند، مثلا حضرت موسی به سراغ فرعون برود و یا
حضرت سلیمان، فرمانروایی مانند بلقیس را دعوت کند، ولی هدف نهایی یکی است.
درست مانند حرکتهای گوناگون امامان معصومعلیهم السلام.
اگر از انبیای
گذشته برای معرفی و یاری پیامبر آینده پیمان گرفته شده، پیامبر آینده نیز
مأمور است به نمایندگی از تمام پیروانش، ایمان خود را نسبت به پیامبران
گذشته اعلام نماید.
** ایمان به انبیا، در کنار ایمان به خداوند است. «آمنا بالله و ما انزل... والنبیون»
** آمدن انبیا، جلوهای از ربوبیت الهی است. «والنبیون من ربهم»
**
دین وهدایت الهی، همواره همراه بشر بوده است. انبیا همچون معلمان یک
مدرسهاند که به طور زنجیرهای مأمور ارشاد مردم هستند. «ابراهیم
واسماعیلو...»
** تمام انبیا، دارای هدف واحد هستند. «لانفرق بین احد منهم»
** برتری بعضی از انبیا بر برخی دیگر؛ «فضلنا بعض النبیین علی بعض»(1) هرگز مانع ایمان ما به همهی آنها نیست. «لانفرق بین احد منهم»
**کسی که میان انبیا فرق بگذارد، در حقیقت تسلیم خدا نیست. «لا نفرق... نحن له مسلمون»
--
ایه
85: از جملهی «یبتغ»، استفاده میشود که مراد آیه، کسانی هستند که اسلام
به گوش آنها رسیده، ولی آن را رها کرده و به سراغ دیگر مکاتب رفتهاند. این
افراد در قیامت زیانکارند و دین آنها مورد پذیرش نیست.
با توجه به آیه
81، پذیرش دین اسلام، میثاق خداوند از همهی پیامبران پیشین است ولذا با
آمدن پیامبر اسلام، غیر آن مورد قبول نیست. «فلن یقبل منه»
در آیات گذشته، سیمایی از اصول مکتب اسلام ترسیم شد که خطوط کلی آن عبارتند از:
1- از تمام انبیای پیشین پیمان گرفته شده تا به پیامبر بعدی ایمان آورند.
2- تمام هستی تسلیم خداست و نمیتوان غیر دین الهی را پذیرفت.
3- پیروان اسلام، به تمام انبیا و کتب آسمانی ایمان دارند.
و
در این آیه با صراحت اعلام میکند: هرکس غیر این دین را بپذیرد، قابل قبول
نیست. آری، بعد از دعوت، استدلال، مباهله واعلام همسویی با عقاید و کتب
آسمانی دیگر، جای صراحت و بیپرده سخن گفتن است.
**رها کردن مکتبی جامع، مایه خسارتی ابدی است. «من یبتغ... من الخاسرین»
** آخرت، جلوگاه خسارتهای واقعی است. «فی الاخرة من الخاسرین»
** انتخاب اسلام، رمز و نشانه دوراندیشی انسان است. «فی الاخرة من الخاسرین»
ایه 86؛ هرچه دلایل هدایت، بیشتر و روشنتر باشد، کفر و بیاعتنایی به آنها خطرناکتر است. «کیف یهدی... لایهدی القوم الظالمین»
** ایمان اولیه کافی نیست، تداوم ایمان و حسن عاقبت لازم است. زیرا خطر ارتداد، همواره انسان را تهدید میکند. «کفروا بعد ایمانهم»
** گروهی از مسلمانان، در زمان پیامبر اکرم مرتد شدند. «کفروا بعد ایمانهم»
**سنت خدا آن است که ظالمان را هدایت نکند. «والله لایهدی القوم الظالمین» (جمله «لایهدی» نشانه استمرار و سنت الهی است.)
** کافران ناآگاه، به هدایت نزدیکتر از کفار آگاهند. «جائهم البینات والله لایهدی القوم الظالمین»
ایه
87 و 88: شاید نفرین تمام مردم حتی کفار، به افراد مرتد، بدان جهت باشد که
وجدانهای آگاه و فطرتهای سالم، این اعراض و کفر آگاهانه را محکوم
میکند. شاید هم از آن رو باشد که شعاع کفر آگاهانه، به نسلها و عصرها
سرایت کرده و افراد زیادی را در آتش خود میسوزاند.
مشابه این لعنت خدا و
فرشتگان و مردم را در آیهی 159 سوره بقره نسبت به دانشمندانی که حقایق را
کتمان میکنند، میخوانیم. بنابراین گناه عالمی که کتمان حق کند و مرتدی
که آگاهانه دست از ایمان بردارد، یکسان است.
** ملائکه در برابر افکار واعمال زشت انسان، واکنش نشان میدهند. «علیهم لعنة الله و الملائکة...»
** مردم باید در برابر افراد مرتد و منحرف، عکس العمل نشان بدهند. «علیهم لعنة... الناس»
** علم و آگاهی در مقدار و کیفیت عذاب الهی مؤثر است. «شهدوا ان الرسول حق و وجائهم البینات... لایخفف عنهم العذاب و لاهم ینظرون»
ایه
89: اگر شخص کافری مسلمان شود، قانون «الاسلام یجب ما قبله» تمام گذشتهها
را پاک میکند، ولی اگر مرتدی توبه کند و بار دیگر مسلمان شود، باید همهی
وظایف بجا مانده را جبران کند و افکار و اعمال خود را اصلاح نماید،
ونمازها و روزههای ترک شده را قضا کرده و بجای آورد.
**راه توبه، بر همگان حتی از دین برگشتگان باز است. «کفروا بعد ایمانهم... الا الذین تابوا و اصلحوا»
**نشانهی توبه واقعی، اصلاح مفاسد است. «تابوا... و اصلحوا»
** خداوند نه تنها توبه را میپذیرد و گناهان را میبخشد، بلکه توبه کننده را نیز دوست میدارد و مورد رحمت قرار میدهد. «غفور رحیم»
ایه 90: مرتدین و از دین برگشتگان دو نوعند:
الف:
مرتد ملی، که پدر و مادر او هنگام انعقاد نطفه او کافر باشند، بعد از بلوغ
اظهار کفر کند و سپس اسلام بیاورد و پس از آن مجددا از اسلام دست بردارد.
چون این شخص مسلمان زاده نیست، مجازاتش خفیف و سبک است.
ب: مرتد فطری،
که هنگام انعقاد نطفه او پدر یا مادرش مسلمان باشند، بعد از بلوغ اظهار
اسلام کند و سپس از دین و آیین خویش دست بردارد و به اسلام پشت کند. این
چنین شخصی مجازات سنگینی همانند اعدام را در پیش رو دارد.
گرچه راه
توبه بر احدی بسته نیست، اما نباید گروهی از این توبهی مقدس سوءاستفاده
کنند. کسانی که از ایمان خود دست برداشته ودائما بر کفر و لجاجت خود
میافزایند و جز لحظهی مرگ یا غلبهی مسلمین، حاضر به توبه نیستند، توبه
این گونه افراد قابل قبول نخواهد بود، زیرا توبه آداب و شرایط و شیوهای
دارد که شامل حال اینها نمیشود.
ایه 91؛ دنیا و آخرت تفاوتهایی دارند، از جمله:
1- غم واندوه در دنیا از انسان به دیگران سرایت میکند، ولی در آخرت چنین نیست.
2- در دنیا، انسان میتواند با عذر یا کفاره یا دروغ یا حیله یا توبه یا ناله مشکلش را حل کند، اما در آخرت چنین نیست.
3- تلخیهای دنیا قابل تخفیف است و اگر انسان با آن انس گرفت، از تلخی آن کاسته میشود، ولی در آخرت چنین نیست.
**کافر مردن، بزرگترین خطر است. «ماتوا و هم کفار» ومسلمان مردن، آرزوی پیامبران است. «توفنی مسلما»
**
در قیامت، مال دنیا بیارزش است و ذرهای کارآیی ندارد. گرچه از جنس طلا و
مقدار آن به اندازه ظرفیت زمین باشد، باز هم پشیزی ارزش ندارد. «ملء
الارض ذهبا»
**ایمان، ارزشی فراتر از تمام مادیات دارد. در قیامت تنها ایمان است که میتواند انسان را نجات دهد. «ملء الارض ذهبا»
مرگ در حال کفر، زمینهی شفاعت را از بین میبرد. «مالهم من ناصرین»
نفیسه :
84.در
این ایه خداوند به پیامبر(ص)وهمه پیروان او دستور میدهد که نسبت به همه
تعلیمات انبیاء وپیامبران پیشین ،علاوه بر انچه بر پیغمبر اسلام نازل شده
ایمان داشته باشند.
85.این ایه به عنوان یک نتیجه گیری کلی میفرماید:هر کس غیر اسلام ایینی برای خود انتخاب کند از او پذیرفته نخواهد شد.
86.یکی
از مسلمانان مدینه دستش به خون بی گناهی الوده گشت واز ترس مجازات از
اسلام برگشت و به مکه فرار کرد ویازده نفر از پیروان او که مسلمان شده
بودند نیز مرتد گشتند پس از ورود به مکه از کار خود سخت پشیمان گردید و یک
نفر از خویشان خود را به مدینه فرستاد تا از پیغمبر (ص)سوال کند که ایا
برای او راه برگشتی وجود دارد یا نه ؟ایه نازل گردید وقبولی توبه او را با
شرایط خاصی اعلام کرد .در ایات گذشته سخن از کسانی است که اسلام را پذیرفته
وسپس مرتد گشته اند. انها پیامبر را با نشانه های روشن شناخته اند وبه
رسالت او گواهی داده اند بنابراین در بازگشت وعدول از اسلام در واقع ظالم و
ستمگرند وکسی که اگاهانه ظلم وستم میکند لایق هدایت الهی نیست او زمینه
های هدایت را در وجود خود از میان برده است.
87.کیفر انها لعن خداوند وفرشتگان وهمه مردم بر انها میباشد.
88.اگر
این لعن و طرد جاودانی نبود ویا جاودانی بود اماتدریجا تخفیف میافت ویا
حداقل مهلتی به انها داده میشد تحملش اسانتر می بود .ولی هیچ یک از اینها
نیست و عذابشان دردناک وجاودانی وغیر قابل تخفیف وبدون هیچ گونه مهلت است.
89.راه
بازگشت به روی این افراد در این ایه گشوده میشود و به انها اجازه توبه
میدهد چرا که هدف قران در همه جا اصلاح وتربیت است .گناه نقصی در ایمان
انسان ایجاد میکند که بعد از توبه باید تجدید ایمان کند تا این نقص برطرف
گردد.
90.بعضی
گفته اند این ایه در مورد اهل کتاب که قبل از بعثت پیامبراسلام (ص)به او
ایمان اورده بودند اما پس از بعثت به او کفر ورزیدند،نازل شده است . درایات
قبل سخن از کسانی در میان بودکه از راه انحرافی خود پشیمان شده وتوبه
حقیقی نموده بودند ولذا توبه انها قبول شد ولی در این ایه سخن از کسانی است
که توبه انها پذیرفته نیست و توبه انها ظاهری است چرا که وقتی پیروزی
طرفداران حق راببینند از روی ناچاری اظهار پشیمانی وتوبه میکنند وطبیعی است
که چنین توبه ای پذیرفته نشود.
91.روشن
است کفر تمام اعمال نیک انسان را بر باد میدهد واگر تمام روی زمین پر از
طلا باشد ودر راه خدا انفاق کنند پذیرفته نخواهد شد وصد البته اگر چنین
چیزی درقیامت در اختیار انها باشد وبدهند پذیرفته نیست.نه تنها فدیه وانفاق
به حال انها سودی ندارد بلکه شفاعت شفاعت کنندگان نیز شامل حال انها
نمیشود زیرا شفاعت شرایط دارد که یکی از مهمترین انها ایمان به خداست
واصولا شفاعت به اذن خدا میباشد .انها هرگز از چنین افراد نا لایق شفاعت
نمیکنند که شفاعت نیز لیاقتی لازم دارد،چرا که اذن الهی شامل افراد نالایق
نمیشود.