219 . صفحه 219
اول مرداد :
نفیسه :
(آیه 89)- خداوند به موسى و برادرش «فرمود: (اکنون که شما آماده تربیت و سازندگى جمعیت بنى اسرائیل شدهاید) دعاى شما (نسبت به دشمنانتان) اجابت شد» (قالَ قَدْ أُجِیبَتْ دَعْوَتُکُما).
پس محکم در راه خود بایستید و «استقامت به خرج دهید» و از انبوه مشکلات نهراسید و در کار خود قاطع باشید (فَاسْتَقِیما).
و هرگز در برابر پیشنهادهاى افراد نادان و بىخبر تسلیم نشوید «و از راه و رسم کسانى که نمىدانند، تبعیّت نکنید» بلکه کاملا آگاهانه برنامههاى انقلابى خود را ادامه دهید (وَ لا تَتَّبِعانِّ سَبِیلَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ).
(آیه 90)- آخرین فصل مبارزه با ستمگران: در اینجا آخرین مرحله مبارزه بنى اسرائیل با فرعونیان و سرنوشت آنها، در عباراتى کوتاه اما دقیق و روشن، ترسیم شده است.
نخست مىگوید: «ما بنى اسرائیل را (به هنگام مقابله با فرعونیان در حالى که تحت فشار و تعقیب آنها قرار گرفته بودند) از دریا (شط عظیم نیل که به خاطر عظمتش کلمه بحر بر آن اطلاق شده) عبور دادیم» (وَ جاوَزْنا بِبَنِی إِسْرائِیلَ الْبَحْرَ).
«فرعون و لشکرش براى کوبیدن بنى اسرائیل و ظلم و ستم و تجاوز بر آنان به تعقیب آنها پرداختند» اما به زودى همگى در میان طوفان امواج نیل غرق شدند (فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَ جُنُودُهُ بَغْیاً وَ عَدْواً).
این جریان ادامه یافت «تا این که غرقاب دامن فرعون را فرو گرفت و او همچون پر کاهى بر روى امواج عظیم نیل مىغلتید، در این هنگام پردههاى غرور و بىخبرى از مقابل چشمان او کنار رفت، و نور توحید فطرى درخشیدن گرفت) فریاد زد: من ایمان آوردم که معبودى جز آن کس که بنى اسرائیل به او ایمان آوردهاند، وجود ندارد» (حَتَّى إِذا أَدْرَکَهُ الْغَرَقُ قالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا الَّذِی آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائِیلَ).
نه تنها با قلب خود ایمان آوردم بلکه عملا هم «در برابر چنین پروردگار توانایى تسلیمم» (وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِینَ).
در واقع هنگامى که پیشگوییهاى موسى یکى پس از دیگرى به وقوع پیوست و فرعون بیش از پیش از صدق گفتار این پیامبر بزرگ آگاه شد، و قدرت نمایى او را مشاهده کرد، ناچار اظهار ایمان نمود، به امید این که همان گونه که «خداى بنى اسرائیل» آنها را از این امواج کوه پیکر رهایى بخشید، او را نیز رهایى بخشد.
ولى بدیهى است چنین ایمانى که به هنگام نزول بلا و گرفتار شدن در چنگال مرگ اظهار مىشود، در واقع یک نوع ایمان اضطرارى است، که هر جانى و مجرم و گنهکارى از آن دم مىزند،بىآنکه ارزشى داشته باشد.
(آیه 91)- به همین جهت خداوند او را مخاطب ساخت و فرمود: «اکنون ایمان مىآورى در حالى که قبل از این طغیان و گردنکشى و عصیان نمودى، و در صف مفسدان فى الارض و تبهکاران قرار داشتى» (آلْآنَ وَ قَدْ عَصَیْتَ قَبْلُ وَ کُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ).
(آیه 92)- ولى، امروز بدن تو را از امواج رهایى مىبخشیم تا درس عبرتى براى آیندگان باشى» براى زمامداران مستکبر و براى همه ظالمان و مفسدان، و نیز براى گروههاى مستضعف (فَالْیَوْمَ نُنَجِّیکَ بِبَدَنِکَ لِتَکُونَ لِمَنْ خَلْفَکَ آیَةً).
و در پایان آیه مىفرماید: اما با این همه آیات و نشانههاى قدرت خدا و با این همه درسهاى عبرت که تاریخ بشر را پر کرده است، «بسیارى از مردم از آیات و نشانههاى ما غافلند» (وَ إِنَّ کَثِیراً مِنَ النَّاسِ عَنْ آیاتِنا لَغافِلُونَ).
(آیه 93)- و در این آیه، پیروزى نهایى بنى اسرائیل و بازگشت به سرزمینهاى مقدسه را پس از رهایى از چنگال فرعونیان چنین بیان مىکند:
«ما بنى اسرائیل را در مکان صدق و راستى منزل دادیم» (وَ لَقَدْ بَوَّأْنا بَنِی إِسْرائِیلَ مُبَوَّأَ صِدْقٍ).
تعبیر به «مُبَوَّأَ صِدْقٍ» (منزلگاه راستین) مىتواند اشاره به سرزمین مصر و یا اراضى شام و فلسطین باشد.
سپس قرآن اضافه مىکند: «ما آنها را از روزیهاى پاکیزه، بهرهمند ساختیم» (وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ).
اما آنها قدر این نعمت را ندانستند و به اختلاف و نزاع با یکدیگر برخاستند «و اختلاف نکردند، مگر بعد از آن که علم و آگاهى به سراغشان آمد» (فَمَا اخْتَلَفُوا حَتَّى جاءَهُمُ الْعِلْمُ).
ولى «پروردگار تو سر انجام در روز قیامت در میان آنها در آنچه اختلاف داشتند داورى مىکند» و اگر امروز مجازات اختلاف را نچشند، فردا خواهند چشید! (إِنَّ رَبَّکَ یَقْضِی بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ فِیما کانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ).
(آیه 94)- تردید به خود راه مده! چون در آیات گذشته قسمتهایى از سرگذشتهاى انبیاء و اقوام پیشین ذکر شده بود، و ممکن بود بعضى از مشرکان و منکران دعوت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله در صحت آن تردید کنند، قرآن از آنها مىخواهد که براى فهم صدق این گفتهها به اهل کتاب مراجعه کنند، و چگونگى را از آنها بخواهند، چرا که در کتب آنها بسیارى از این مسائل آمده است.
ولى به جاى این که روى سخن را به مخالفان کند، پیامبر را مخاطب ساخته چنین مىگوید: «اگر از آنچه بر تو نازل کردیم در شک و تردید هستى از کسانى که کتب آسمانى را قبل از تو مىخوانند بپرس» (فَإِنْ کُنْتَ فِی شَکٍّ مِمَّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ فَسْئَلِ الَّذِینَ یَقْرَؤُنَ الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکَ). تا از این طریق ثابت شود که «آنچه بر تو نازل شده حق است و از طرف پروردگار» (لَقَدْ جاءَکَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ).
«بنابراین هیچ گونه شک و تردید هرگز به خود راه مده» (فَلا تَکُونَنَّ مِنَ المُمْتَرِینَ).
(آیه 95)- در این آیه اضافه مىکند: اکنون که آیات پروردگار و حقانیت این دعوت بر تو آشکار شده است «در صف کسانى که آیات الهى را تکذیب کردهاند مباش که از زیانکاران خواهى شد» (وَ لا تَکُونَنَّ مِنَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ فَتَکُونَ مِنَ الْخاسِرِینَ).
در واقع، در آیه قبل مىگوید اگر تردید دارى، از آنها که آگاهى دارند بپرس، و در این آیه مىگوید اکنون که عوامل تردید برطرف شد باید در برابر این آیات تسلیم باشى، و گر نه مخالفت با حق،نتیجهاى جز خسران و زیان در بر نخواهد داشت.
(آیه 96)- سپس به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله اعلام مىکند که در میان مخالفان تو گروهى متعصب و لجوج هستند که انتظار ایمان آنها بیهوده است، آنها از نظر فکرى چنان مسخ شدهاند، و آنقدر در راه باطل گام برداشتهاند که وجدان بیدار انسانى را بکلى از دست داده و به موجودى نفوذناپذیر تبدیل شدهاند، منتها قرآن این موضوع را با این تعبیر بیان مىکند: «کسانى که فرمان پروردگارت بر آنها ثابت و مسجل شده، ایمان نخواهند آورد» (إِنَّ الَّذِینَ حَقَّتْ عَلَیْهِمْ کَلِمَتُ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ).
(آیه 97)- «و حتى اگر تمام آیات و نشانههاى پروردگار به سراغ آنها بیاید (ایمان نخواهند آورد) تا زمانى که عذاب الیم الهى را با چشم خود ببینند» که آن زمان ایمان برایشان اثرى ندارد (وَ لَوْ جاءَتْهُمْ کُلُّ آیَةٍ حَتَّى یَرَوُا الْعَذابَ الْأَلِیمَ).
درآیه 93 این سوره آمده بنی اسراییل بعد از اینکه علم وآگاهی به سراغشان آمد دچار اختلاف شدند.درتوضیح این مطلب میتوان گفت:قرآن کریم دو گونه اختلاف را تبیین میکند: یکی اختلاف قبل از علم به حق و واقع و دیگری اختلاف بعد از علم به آن.
اختلاف قبل از علم به حق که برای نیل خالصانه به آن رخ میدهد، اختلاف ممدوحی است؛ زیرا روشن شدن حق و رشد و شکوفایی اندیشه، از طریق تضارب و تبادل افکار است. البته مقصود، اختلاف صاحب نظران است، نه اختلاف گروهی که اهل نظر نیستند.
اما اختلاف بعد از علم، اختلافی است مذموم که طاغیان و ستمگران پس از روشن شدن حق، به آن دامن میزنند. منشأ چنین اختلاف مذمومی، انحراف از حق و ستم پیشگی بود. اختلاف مزبور کیفر اخروی در پی دارد و سبب محرومیت از هدایت ویژه در دنیا میشود؛ چنان که، آنها که داوری حق و کتاب آسمانی را پذیرفتند، یعنی به هدایت تشریعی و عمومی الهی تن دادند، از فیض هدایت خاص نیز بهرهمند میشوند.
بنی اسرائیل همواره در طول تاریخ به اختلافات پس از علم دامن میزند و پس از نزول آیات و بیّنات الهی و روشن شدن حقّ، طغیان و فساد میکردند،که آیه 93 این سوره نیز صراحتا به آن اشاره شده است.
اعظم :
آیه 90 : توبه در آستانه مرگ پذیرفته نیست
آیه 92 :
در
روایتی از امام رضا(ع) نقل شده است: فرعون از سر تا پا لباسی آهنین پوشیده
بود، اما هنگامی که غرق شد، پروردگار پیکر بی جان او را به ساحل انداخت
تا برای آیندگان نشان و معجزه ای باشد و جسد پوشیده از آهن او را ببینند
که چگونه از آب به ساحل افکنده شد، با آنکه به صورت معمول، بدن پوشیده از
آهن باید در اعماق آب فرو رفته و ناپدید شود
2. در نقلی دیگر آمده
است که برخی فرعون را خدا می دانستند و شاید بعد از غرق او نیز در مرگش
تردید می کردند! پروردگار برای برطرف شدن هرگونه شک و شبهه ای، پیکر بی
جانش را در کنار ساحل قرار داد تا همگان به مرگ او یقین کنند.
جالب
آنجا است که بر اساس نقل برخی مفسران، حتی بنی اسرائیل و یاران حضرت
موسی(ع) که معجزۀ شکافته شدن دریا را نیز دیده بودند، مرگ فرعون را به سختی
باور می کردند و با این اعجاز بعدی، تردیدشان برطرف شد.
این هم در مورد این آیه جالب توجه است : http://www.beytoote.com/religious/sundries/muslim-professor-maurice.html
ندیدم جایی تکذیب شده باشه
ایه 93 :
قران از اختلاف های آگاهانه انتقاد بسیار کرده است
ایه 93 :
خدا
نکنه خوی بنی اسراییلی در وجودمون باشه که با اون که معجزه عبور از نیل رو
دیدن ... غرق شدن فرعون رو دیدن ... در سرزمینی پر نعمت منزل داده شدن ولی
باز هم طغیان و سرکشی کردند ولی بجای آنکه شکر بجابیاورند، حتی بعد از
آنکه به حقیقت امر علم پیدا کردند از روی ستم و تجاوز،اختلاف کردن و دچار
تفرقه شدن و کفران نعمت کردن و همه رو عالمانه و عامدانه انجام دادن برای
همین عذاب سختی در انتظارشونه
مباحثه آیات سوال برانگیز :
آیه 82 سوره یونس
معصومه :
ایه ۹۴ خطاب ب حضرت موسی/پیامبر/ بشریت میگوید که اگر شک در انچه نازل شده دارید ب اهل کتابهای قبلی مراجعه کنید.
منظور این ایه چیست؟
من ب اهل کتاب مراجعه کنم که بفهمم قران کتاب جامعتری نسبت ب انهاست؟ یا چه چیزی را بفمم؟
مگر ما معتقد ب تحریف کتب دیگر نیستیم؟
ایا زمان نزول قران عین این کتابها بدون تحریف وجود داشته؟
سوال دوم:
چگونه میشود فهمید خطاب قران در ایه ها به چه کسی ست؟
مثلا در ابتدای این صفحه, مخاطب این ایه ها, حضرت موسی و هارون هستند.
بعد فرعون میشود.
بعد در ایه ۹۴ ادم های معمولی میشود و در ادامه خطاب ب پیامبر است.
بعضی ایات را میشه به قرینه و معنی ب ایه های قبل یا بعد متصل کرد و مخاطب را فهمید اما در برخی ایات یکهو مخاطب عوض میشه, من نمیفهمم الان منظور چه کسانی ست؟ مثل ایه ۹۵ ب ۹۶ .
ایه 94 :
آیه مورد نظر به شرح زیر است:
فَإِنْ
کُنْتَ فی شَکٍّ مِمَّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ فَسْئَلِ الَّذینَ
یَقْرَؤُنَ الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکَ لَقَدْ جاءَکَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ
فَلا تَکُونَنَّ مِنَ المُمْتَرین
و اگر در آنچه بر تو نازل کردهایم
تردیدى دارى، از کسانى که پیش از تو کتاب آسمانى را مىخواندند بپرس، به
یقین، «حق» از طرف پروردگارت به تو رسیده است بنا بر این، هرگز از
تردیدکنندگان مباش! [مسلماً او تردیدى نداشت! این درسى براى مردم بود!]
مفسران
شیعه و سنی معتقدند که گر چه در این آیه پیامبر مورد خطاب واقع شده، ولی
در اصل خطاب به امت است و ایشان چون رئیس امت است، مخاطب واقع شده است.
زیرا رسول خدا به وحیانیت آنچه بر او نازل می شد یقین داشت و ذره ای شک و
تردید نداشت تا بخواهد با مراجعه به عالمان اهل کتاب رفع شک و تردید کند.
ولی
این یک قاعده است که وقتی جماعتی در مورد مطلب مهمی مورد خطاب قرار می
گیرند برای رسیدن اهمیت خطاب و وظیفه، بزرگ آن طایفه و جماعت مورد خطاب
قرار می گیرد و این در قرآن مکرر اتفاق افتاده که پیامبر مورد خطاب واقع
شده و مأمور گردیده یا مذمت شده ولی منظور مؤمنان به او بوده اند.(1) به
عنوان مثال در سوره اسراء آیه 23 می فرماید ... إِمَّا یَبْلُغَنَّ
عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ
لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَریماً .هر گاه یکى از آن
دو(والدین )، یا هر دوى آنها، نزد تو به سن پیرى رسند، کمترین اهانتى به
آنها روا مدار! و بر آنها فریاد مزن! و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه
به آنها بگو!
در حالی که پیامبر در زمان نزول این آیات والدینش از دست داده بود . پس در این جور آیات پیامبر مخاطب است اما مراد دیگرانند
پی نوشت ها:
1.
سبزوارى نجفى، إرشاد الأذهان، بیروت، دار التعارف، 1419 ق، ص224 ؛ بیضاوى
عبدالله بن عمر أنوار التنزیل و أسرار التأویل، بیروت، دار احیاء التراث
العربی، 1418 ق، ج3، ص 124؛ ابن عجیبه احمد بن محمد ، البحر المدید فی
تفسیر القرآن المجید، قاهره ، دکتر حسن عباس زکی ، 1419 ق ، ج2، ص 498.
آیه 94 :
این
روش سخن گفتن درعرف شایع است که برای اثبات مطلبی به مخاطب ، ابتدا
استدلال می نمایند وآنگاه در مقام تفاهم می گویند: اگر در این خصوص شکی
داری از دیگران هم سئوال نما وگرنه مسلما هیچ ریب و شکی در قلب پیامبر وجود
نداشته و خداوندتنها به منظور حجت آوردن برای اهل کتاب به پیامبر چنین
فرمانی را داده است .
آیه 94 : از
این آیات تابحال زیاد در قرآن دیدیم که خطاب گویا به پیامبره ولی مراد امت
پیامبر هستن ... en از حروف شرطیه ست که در عرب که وقتی استفاده میشود فرض
بر این نیست که مقدمه شرط برقرار باشد مثلا در جایی میگه اگه خداوند فرزندی
داشت ... به این معنی نیست که خداوند فرزندی داره
آیه
94 : بخشهایی از کتاب آسمانی تحریف شدخ بود ولی با این حال علمای ادیان
مثل بحیرای مسیحی حرفهای قابل استنادی پیدا میشه ... مثل آیاتی که در مورد
پیامبر و خصوصیاتش در کتابهای آسمانی دیگه اومده بود و بارها در سوره های
مختلف تا الان گفته بود یهودی ها پیامبر رو مثل فرزندانشون میشناختن با
توجه به ایاتی که در کتب خودشون بود و منتظر ایشون هم بودن ولی در قبولش
عناد ورزیدن
آیه 96 و آیه 97 :
خداوند در این آیات میگه که با جتی اگه بر این قوم از ایات خودشون براشون
استناد بیاری (آیه 95 ) ایمان نمیارن تا اینکه عذاب رو به چشم خودشون ببینن
مثل همون فرعون ... در حدیث ست که
.قَالَ رَسولُ الله ص: وَ الَّذِی
بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیّاً وَ بَشِیراً لَتَرْکَبَنَّ أُمَّتِی سَنَنَ
مَنْ کَانَ قَبْلَهَا حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ حَتَّى لَوْ أَنَّ
حَیَّةً مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ دَخَلَتْ فِی جُحْرٍ لَدَخَلَتْ فِی
هَذِهِ الْأُمَّةِ حَیَّةٌ مِثْلُهَا.۱
پیامبر اعظم(ص): قسم به کسی
که من را به حق و پیامبر و بشارت دهنده مبعوث کرده، امت من مو به مو همان
راه بنی اسرائیل را پیش خواهد گرفت. طوری که اگر ماری در بنی اسرائیل وارد
سوراخی شده باشد، در این امت هم ماری وارد سوراخی می شود.
معصومه :
وای از این حدیث اخرین پستت.
منبعش رو هم میشه بگی؟
راستش از اول پست ها تا اینجا رو همش داشتم فکر میکردم بنی اسراییل چرا با این همه نظر ویژه خدا بهشون, این همه نعمت, معجزه, مدارا, رحمت و....
بازم هی راهشون رو کج میکردند از حق؟
بعد تو ذهنم بود بپرسم درد بنی اسراییل چی بود؟ نقطه ضعفشون؟
که ما دچارش نشیم.
یهو حدیث اخری کلا بهم ریخت ذهنمو!
در مورد این جوابت در قدیم و زمان نزول قران درست.
اما این ایه برای الان من چه کاربردی داره؟
یعنی من الان برم از علمای دست اول مسیحی و یهودی درباره حقانیت قران بپرسم؟؟
اعظم :
شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید المعتزلی، ج۹، ص: ۲۸۶+ کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص: ۵۷۶
معصومه :
تشکر
اعظم :
راستش دلایل متعددی داره (قیاس امت ما با بنی اسراییل )... تو سوره بقره خیلی مفصل داستان بنی اسراییل اومده بود حالا اگه تونستم نکته های اون ها رو چیزهایی که خوندیم و نوشتیم پیدا کنم برات میذارم
ولی برداشت شخصی من در حالت کلی این بود که "لجاجت در مقابل حق وقتی با انواع براهین براشون حق آشکار شده بود "
اتکای صرف به عقل (معنای غلطش بیشتر به معنای علم تجربی چیزی که این روزها هم خیلی بابه که چیزی که در حیطه تجربه اومده فقط قابل استناده ... عدم ایمان به غیب و ماوراء )
به نظر من بت شدن علم
راستش ب من اطلاعی از کتابهای مقدس الان ندارم ... نمی دونم توش چی نوشته و آیا در مورد حقانیت اسلام الان هم چیزی توش پیدا میشه یا نه ولی یه چیزی رو می دونم که خداوند بارها در قرآن تاکید کرده بر اینکه از تاریخ و گذشته درس بگیریم (مثلا با این جمله آیا مثلا قصه فلان قوم رو بر تو نگفتیم (خطاب به پبامبر) ) یعنی یه همچین اتفاقاتی رخ داد .... پیامبری بود و قومی .. پیامبرشون تا این مرز که از خود کتابهای اونا براشون استناد اورد پیش رفت ولی اونا قبول نکردن ... چنانچه آیات بعدی همین سوره همین ص 220 میگه که مثلا وقتی ایمان بیارید که ایمان به سودتون باشه
یعنی یه جور درس گیری از تاریخ ... نمونه حی و حاضرش الان بحثهایی که بین شیعه و سنی هست ... علمای طراز اول ما با علمای اونا بارها مناظره کردن .. علامه امینی کتاب 20 جلدی در ولایت ضرت علی نوشته با استفاده از خود منابع اهل سنت ولی اونا همچنان بر ادعای خودشونن بارها ضربه فنی شدن ولی ...
وای وای وای وقتی آدم "نخواد" چیزی رو بپذیره همونجور که خدا گفته در قرآن تو اگه معجزه های مختلف بیاری نردبون بذاری و به آسمون بری و ... این قوم اگه نخوان هدایت نمیشن
همیشه برام سوال بود چرا خداوند رو این قوم اینقدر مانور داده در قرآن اون حدیث پیامبر و شواهدش در عصر ما و فتنه های یهود در زمان های مختلف در طول تاریخ جوابمو داد
معصومه :
عذر میخام اما من معمولا این خبرها رو پی گیری انگلیسی میکنم چون همه فارسی ها از رو هم کپی میکنن.
سرچ کنین
Is dr. Maurice bucaille a muslim?
و میبینین که نخیر.
اایشون مسیحی بودند.
و هیچ مدرکی دال بر مسلمان بودنشون نیست و حتی جایی خوندم که یکی از همکارانشون گفتند که من ایراداتی ب کتاب معروفشون گرفتم اما حاضر نشد اون ایرادات رو اصلاح کنه یا جواب بده
اعظم :
البته ایمان اوردن و نیاوردن اونا هیچ چیزی نه به اسلام اضافه می کنه و نه کم .... ممنون خیلی دوست داشتم بدونم که واقعیت داره یا نه ... اون احادیثی که در مورد آیه 92 نوشتم به نظرم کفایت می کرد ...
من فیلتر شکن ندارم اینو بعدا ببین اگه تونستی به من بگو در موردش http://www.youtube.com/watch?v=Q3Tl35EWwMI
معصومه :
بله.
فقط راستش نسبت ب این حرفها یک کم حساسم.
میخاستم تکیه و حتی جهت استدلال هامون رو اینا نباشه که اگه تکذیب شد خودمون هم فروبریزیم
اعظم :
نه اتفاقا من اصولا زیاد به این چیزها توجهای ندارم ... حتی سایر موارد اعجاز علمی قرآن .... به نظر من اصل اعجاز قرآن تحولی هستش که در اخلاق ادم ایجاد می کنه و ادم رو از موجودی که می تونه بخزه و بلوله در انواع آلودگیها و کثافات سقف پروازی میده به بلندای بی نهایت تا خلیف الههی ....
ممنون معصومه جان از پیگیریت و خوشحالم که هستی
معصومه :
بنظرم اگه بشی بصورت موضوعی فقط رو جامعه شناسی و ادم شناسی بنی اسراییل در قران کار کرد خیلی مطالب خوبی میده ب ادم.
بخصوص بعد اون حدیثی که گفتی و تشبیه امت پیامبر ب بنی اسراییل
من همش تو ذهنم اینه که بنی اسراییل واقعا ادمای عجیب غریب و باورنکردنی هستند بس که هی راه مستقیم رو کج میرن.
ولی وقتی میبینم خودمون هم ب اونا تشبیه شدیم تنم لرزید
اعظم :
اگه بدونی چقدر از این مسایل تو ذهنم هست و دوست دارم همه وقتای عالم رو بدزدم و روش کار کنم ... من موندم این بشرایی که می گن چی کار کنیم تو خونه حوصلمون سر میره اون وقتای اضافی رو چه می کنن
سمیه :
سلام دوستان و ممنون م بسیار.
یه نکته درباره گفت و گوی اعظم جان و معصومه جان درباره بنی اسرائیل : امسال سخنرانی شب 21 ام رمضان آقای قاسمیان در دانشگاه شریف خیلی نکات خاصی داشت.
یکیش درباره این بود که چرا خدا به پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله فرموده بارها که از بنی اسرائیل براشون بگو و بگو درس بگیرن در مورد جنگ و ...
چون زبان ایشون خیلی گیرانه از نقل قول منه پیشنهاد می کنم خودتون دانلود کنید و گوش بدید
ممنون سمیه جان
ان شاءالله دانلود میکنم
سمیه :
و اما درباره کتاب مقدس یهود و مسیح
استاد معارف ما روی این ها ک کار کرده بود
و در معارف 1 دانشگاه ابتدا وجود خدا را با اصول منطقی علمی ثابت کرد
بعد وجود معاد را با همین روش ها
برای وجود نبوت و نبوت حضرت رسول گفت همتون برید کتاب مقدس بیارید سر کلاس و با همین کتاب فعلی اثبات کرد
چه جالب ... من همیشه یاد مناظره امام رضا می افتم با علمای ادیان دیگه چقدر قشنگ از خودشون به خودشون جواب میداد
اعظم :
کاش راهمون کج نشده بود اینقدر و به جای وقت گذاشتن رو دروس بی مصرف .... وقت گذاشته بودیم رو این موضوعهای حیاتی و مهم